بازگشت

نظر مؤلف درباره بداء


مولف: حاصل مضمون اين روايت و امثال آن اينست که گاهي مصالح بزرگي موجب ميشود که پيغمبران و جانشينان آنها درباره بعضي از امور بطور مجاز و توريه و چنانکه در کتاب محو و اثبات خواهيم گفت باموري که بداء در آن راه دارد سخن بگويند، سپس عکس آنچه مردم از کلام اول فهميده اند، براي آنها ظاهر ميشود.



[ صفحه 888]



در اين موارد بايد متوجه باشند و آنرا حمل بر دروغ نکنند، و بدانند که آنچه آنها فهميده اند معني حقيق آن نيست، بلکه مثل معني مجازي است، يا اينکه وقوع معني آن مشروط بشرطي است که هنوز متحقق نگرديده است. از جمله قيام قائم آل محمد و تعيين شخص آن حضرت از ميان ساير ائمه است که بشيعيان وعده داده اند تا اميدوار باشند و موقعيکه ظلمي از ظالمي ديدند باميد نزديکي گشايش کارشان، استقامت ورزند. پس گاهي که در روايات قائم گفته ميشود مقصود کسي است که قيام بامر امامت ميکند، چنانکه فرموده اند کلنا قائمون بامر الله يعني: همه ما امر خداي را بپاي ميداريم، ولي ممکن است بعضي خيال کنند که مقصود قائمي است که جهاد ميکند و با شمشير قيام مي نمايد. و گاهي منظور ائمه از قائم اينست که اگر خداوند بانها اجازه دهد آنها هم با شمشير قيام ميکنند، و يا مقصود اين است که اگر شيعيان استقامت و پايداري نشان دهند و اسرار ائمه را مکتوم بدارند و آنطور که ميبايد از امام خود پيروي کنند البته امام هم با شمشير قيام خواهد کرد و يا باين معني باشد که حضرت صادق (ع) فرمود: فرزند من قائم است که مقصود هفتمين فرزند آن حضرت است نه فرزند بلا فصل او سپس حضرت مثل زد باينکه خداوند وحي فرستاد براي عمران که من پسري بتو موهبت خواهم کرد. و مقصود فرزند فرزند بود، ولي حنه زن عمران اينطور فهميد که منظور فرزند بلا فصل است. پس مقصود حضرت که فرمود: ما هم هر گاه درباره... اينست که هر گاه بر حسب فهم مردم يا ظاهر لفظ چيزي گفتيم، يا اينکه اگر گاهي در ظاهر لفظ معني حقيقي قصد کرديم، مشروط بامري است که هنوز واقع نشده و بداء در آن راه مييابد، آنهم بهمان معنائي که ما در باب خودش تحقيق کرده ايم و بنابر اين داستان عيسي را حضرت از باب تنظير نقل فرمود هر چند با مقصود حضرت کاملا مطابقت نداشت. يا اينکه داستان عيسي حقيقتا همينطور بوده باين معني که اول بنا بوده فرزند



[ صفحه 889]



بلا فصل عمران پيغمبر شود ولي بعد بداء حاصل شد و اين منظور درباره فرزند فرزند وي عملي گرديد [1] .



[ صفحه 890]



در کتاب المختصر تاليف حسن بن سليمان شاگرد شهيد اول رحمه الله عليه



[ صفحه 891]



روايت شده که حديثي بخط حضرت امام حسن عسکري عليه السلام بدين عبارت يافته اند که نوشته بود: با گامهاي نوبت و ولايت باوج حقايق بالا رفتيم. تا آنجا که فرمود: بزودي چشمه هاي آب زندگاني براي آنها شيعيان بعد از چشيدن عذاب آتشها ظاهر ميشود، و اين در وقتي است که سالها بميزان عدد الم و طه و طس ها برسد. مولف: احتمال دارد که مقصود حضرت همه الم ها و ساير حروف مقطعه اي باشد که الم بر سر آنهاست، مثل المص و المر زيرا تمام آنها با طه و طس ها به 1195 ميرسد و اين از بارزترين صورتي است که در خبر ابو لبيد ذکر کرديم و آنرا تاييد ميکند، چنانکه اشاره نموديم. ضمنا بايد دانست که اين گونه وقت ها که در اين روايات معين شده است بر فرض اينکه روايات آن صحيح باشد، با منع از تعيين وقت، منافقات ندارد؟ زيرا رواياتي که از تعيين وقتها نهي کرده، مقصود تعيين بطور حتم است، نه تعيين وقتيکه احتمال حصول بداء در آن برود. [2] .



[ صفحه 892]




پاورقي

[1] بداء از موضوعاتي است که از دير زمان نخست قوم يهودو سپس متعصبين اهل تسنن و اخيرا ساير بدخاهان شيعه و از جمله فرقه ي بهائي دانسته و ندانسته آنرا بعنوان حربه برنده ي عليه اسلام و شيعه بکار برده اند سخن يهود و پاسخ آنها در تفسير اين آيه: و قالت اليهود يد الله مغلولة غلت ايديهم و لعنوا بما قالوا آمده و گفتار اهل تسنن و پاسخ آنها هم در کتب کلامي ذکر شده و از جمله مولف علامه در بحار الانوار جلد 4 چاپ جديد با شرح و بسط زياد از صفحه 92 تا 134 با نقل سخنان دانشمندان بزرگ شيعه و تحقيقات خود در معني بداء آورده است.

از جمله از ابو بصير و سماعه روايت مي کند که حضرت صادق (ع) فرمود: من زعم ان الله عز و جل يبدو له في شي ء لم يعلمه امس فابرؤا منه يعني هر کس گمان کند چيزي براي خدا آشکار مي شود که ديروز نمي دانسته، از وي بيزاري جوئيد.

براي روشن شدن اذهان خوانندگان شرح زير از مجله مکتب اسلام شماره 4 سال ششم نقل مي شود.

متاسفانه موضوع بداء از موضوعاتي است که دستاويز عجيبي براي بعضي از مخالفين شيعه و حتي بعضي از دشمنان اسلام شده است آنها بدون اين که کوچکترين تحقيقي درباره اين مطلب در کتابهاي بزرگان شيعه و دانشمندان عقائد و مذاهب اسلام بکنند تنها بهمين يک کلمه چسبيده و قلمفرسائيها و تفسيرهائي که کمترين ارتباط بعقائد شيعه ندارد براي آن کرده اند؛ و مطالب موهوم و بي اساس بما نسبت داده اند.

اصولا کلمه بداء در لغت عرب بمعني آشکار شدن است. قرآن مجيد درباره ظالمان و ستمگران مي گويد: و بدالهم سيئآت ما عملوا سوره زمر - آيه 49 يعني در روز رستاخيز بديهاي اعمال و رفتار آنان آشکار مي گردد و نتيجه کردار سوء خود را مي بينند. در عبارات عربي گاهي گفته مي شود: بدا من فلان کلمه فصيح يعني از فلان شخص سخن فصيحي صادر شد و گاهي بجاي کلمه من لام گذارده مي شود و مي گويند: بدالفلان کلام فصيح و معني آن عينا همان معني جمله اول است؛ يعني سخن فصيحي از او آشکار شد.

اکنون که معني جمله بدالفلان و امثال آنرا دانستيم بر گرديم باصل مطلب:

بسيار مي شود که مقدمات کاري در نظر ما از هر جهت مهياست؛ ولي پيش آمدهاي غير منتظره اي رخ مي دهد و آن وضع بهم مي خورد و آن کار انجام نمي شود؛ در اين جا گفته مي شود: خدا نخواست چنين مطلبي انجام يابد.

حال ببينيم چگونه اين موضوع با عقائد مذهبي ما آميخته شده و رابطه پيدا کرده است؟

ما معتقديم و آيات قرآن مجيد و اخبار هم گواهي مي دهد که بسيار مي شود مقدمات بلا و ناراحتيهائي فراهم مي گردد و شايد انتظار آنهم مي رود اما مردم بسوي خدا مي روند، دعا مي کنند و دست از کارهاي ناروا مي کشند؛ نسبت بيکديگر خوبي مي کنند و کارهاي نيک انجام مي دهند و خداوند ببرکت اين اعمال بلا و بدبخيت و ناراحتي را مي گرداند، اين يکي ا زموارد بدا است.

گاهي هم بعکس؛ مقدمات خوشبختي و نعمت فراهم شد و مردم کارهائي انجام مي دهند که ورق بر مي گردد، اين برگشتن ورق همان بدء است.

بسيار مي شود که سرنوشت انسان بر اثر اعمال او تغيير پيدا مي کند. اين تغيير سرنوشت همان بدا مي باشد. ما باين موضوع، عقيده داريم و معتقديم اعمال خوب و بد ما ممکن است مقدرات ما و اجتماع ما را تغيير دهد و اين يکي از افتخارات ماست که سرنوشت خود را مربوط باعمال خود مي دانيم.

در مورد اسماعيل فرزند حضرت امام صادق (ع) هم جريان چنين بوده است که حضرت مي فرمايد: چنين مقدر بوده که فرزندم اسماعيل بقتل برسد من دعا کردم و از خدا خواستم شر دشمنان را از او بگرداند، خداوند دعاي مرا اجابت کرد و فرزندم بقتل نرسيد، بدالله في اسماعيل اين مضمون حديثي است که در بسياري از کتب شيعه نقل شده و معني آن با در نظر گرفت بيانات گذشته بسيار روشن است که نه مربوط بمساله امامت اسماعيل بوده و نه پشيمان شدن خداوند!

ولي همانطور که گفتيم افراد متعصب و لجوجي که سعي دارند از هر جرياني سوء استفاده و سمپاشي کنند کلمه بداء را دستاويز کرده و گفته اند: شيعه عقيده دارد که خداوند گاهي از کار خود پشيمان مي شود و تجديد نظر مي کند، همانطور که بنا بود اسماعيل فرزند برومند امام صادق (ع) بامامت برسد و بعد پشيمان گرديد؛ با اين که از نظر تمام دانشمندان شيعه هر کس چنين عقيده اي داشته باشد کافر است.

[2] اين گونه اخبار که در آن از حروف مقطعه اوائل سور يا از رمز و اشاره به بعضي از سالها سخن رفته است مانند حديث ابو لبيد و علي بن يقطين و همين مورد در کتب شيعه بسيار کم و مخالف انبوه اخبار صريح و معتبر ديگري است که فرموده اند - جز خداوند کسي وقت ظهور امام زمان را نمي داند و گفته اند: کذب الوقاتون.

مولف نيز خود متوجه اين معني بوده که فرموده است: بر فرض اين که روايات آن صحيح باشد ولي چون علامه مجلسي همه گونه اخبار صحيح و سقيم، ضعيف و معتبر را در بحار الانوار گرد آورده است، ناچار هر جا توانسته شرح و بسطي هم بآن داده بدون اين که قطع و يقين بآنها داشته باشد.