بازگشت

علائم ديگر دوران قبل از ظهور


شيخ مفيد در کتاب اختصاص از ابوحمزه ثمالي روايت ميکند که گفت بحضرت امام محمد باقر عليه السلام عرضکردم: اميرالمومنين ميفرمود: هر کس ميخواهد با پيروان دجال جنگ کند با آنها که بر ريخته شدن خون عثمان و کشتگان نهروان گريه ميکنند کشتار نمايد. هر کس با اين عقيده بميرد که عثمان مظلوم کشته شده با خشم خداوند مرده است. دجال را نيز نمي بيند. مردي عرضکرد: يا اميرالمومنين اگر کسي پيش از اين ماجرا مرده باشد چه؟ فرمود: از قبرش بيرون ميايد تا اينکه بعثمان عقيده پيدا نکند هر چند بروي سخت دشوار باشد. و نيز مفيد در کتاب ارشاد ميفرمايد: رواياتي بما رسيده که متضمن ذکر علامات امام زمان و ظهور قائم است، و مشتمل بر حوادثي است که پيش از آمدنش واقع ميشود. و هم آيات و علائي خواهد بود. از جمله: خروج سفياني، کشته شدن سيد حسني، و نزاع بني عباس بر سر سلطنت دنيوي و گرفتن قرص آفتاب در نيمه ماه رمضان و گرفتن ماه در آخر آن ماه، در بيداء زمين فرو ميرود و يک فرو رفتگي در زمين مغرب و ديگري در مشرق پديد ميايد: آفتاب از ظهر تا عصر از حرکت ميايستد، و آفتاب از سمت مغرب طلوع ميکند و مردي پاکدل با هفتاد مرد صالح در بيرون کوفه بقتل ميرسد.



[ صفحه 997]



و کشته شدن مردي هاشمي در بين رکن و مقام، و خراب شدن ديوار مسجد کوفه، و آمدن پرچمهاي سياه از خراسان، و خروج مرد يمني، و قيام مردي از اهل مغرب در مصر و تصرف شهر شامات توسط وي، و فرود آمدن لشکر ترک در جزيره موصل، و روميان در رمله فلسطين و طلوع ستاره اي از شرق که مانند ماه ميدرخشد، آنگاه گرفته و کماني ميشود بطوريکه دو سر آن ميخواهد بهم برسد و سرخي در آسمان پديد ميايد و در اطراف آسمان پخش ميگردد، و آتشي دراز در مشرق نمايان ميشود، و سه روز يا هفت روز در هوا ميماند شايد مقصود ستاره دنباله دار بزرگ باشد و خلع العرب اعنتها و تملکها البلاد و خروجها عن سلطان العجم يعني: و عرب از قيد و ذلت آزاد ميگردند و شهرها را تصرف نموده و از فرمان پادشاه عجم بيرون ميايند. [1] اهل مصر حاکم خود را ميکشند، و شام ويران ميشود. سه لشکر با پرچم هاي مشخص در آنجا بجان هم ميافتند. پرچمهاي قيس و عرب بمصر درآيند، و چرم کنده بحران ميرود، و لشکري از جانب عرب ميايد و در خرابه هاي حيره منزل ميکند. پرچمهاي سياه از مشرق بطرف حيره ميايند. و شکافي در نهر فرات پديد ميايد و آب آن کوچه هاي کوفه را فرا ميگيرد. شصت نفر دروغگو که همه مدعي پيغمبري هستند، خواهند آمد و قيام دوازده نفر از نسل ابوطالب که همه ادعاي امامت دارند. و سوزاندن مردي از بزرگان بني عباس در بين جلولا و خانقين، و بستن پلي در بغداد نزديک محله کرخ، و برخاستن باد سياهي در اول روز در بغداد. و هم زلزله اي در آنجا ميايد که بسياري از مردم را در زمين فرو ميبرد. و ترسي بر اهل عراق و مردم بغداد مستولي ميشود، و مرگهاي سريع آنها را از پا در مياورد، و آفت بجان و مال و محصول آنها ميافتند. و ملخ هاي بموقع و بيموقع ميايد و غله و کشت و زرع آنها را ميخورد و زراعت آنها تقليل ميبايد. دو دسته از مردم عجم بجان هم افتاده، خون بسياري در ميان آنها ريخته مي شود،



[ صفحه 998]



بردگان از فرمانبرداري آقايان خود سرباز زنند و ارباب خود را بقتل رسانند، [2] و بعضي از بدعت گزاران در دين، از صورت آدمي بيرون مي آيند و بصورت ميمون و خوک ميشوند و بردگان بر شهرهاي بزرگان غلبه يابند، و صدائي از آسمان مي آيد بطوري که تمام ساکنان زمين هر کس بزبان خود آنرا مي شنود، و يک صورت و سينه براي مردم در نور آفتاب آشکار ميگردد، و مردگاني از قبرها بيرون آمده بدنيا بر ميگردند، و با مردم معاشرت نموده بملاقات يکديگر ميروند، آنگاه اين علائم با آمدن بيست و چهار باران ختم ميشود، سپس زمينهاي مرده زنده و سر سبز شده برکات آن آشکار ميگردد، و تمام بدبختيها از پيروان حق يعني شيعيان مهدي عليه السلام برطرف ميشود. در آن هنگام متوجه ميشوند که او از مکه ظهور مي کند، و براي ياري او بمکه مي روند، چنانکه در اخبار آمده است. سپس شيخ مفيد ميگويد: پاره اي از اين وقايع حتمي است که بايد واقع شود و پاره اي مشروط بشرائطي است [3] خدا بهتر ميداند چه خواهد شد. چون اين مضامين در کتب معتبره و آثار منقوله از پيغمبر و ائمه ثبت است، ما نيز بهمين ملاحظه آنها را در اينجا آورديم. و نيز در ارشاد مفيد روايت ميکند که علي بن ابي حمزه از حضرت موسي کاظم روايت نموده که: در تاويل اين آيه شريفه سنريهم آياتنا في الافاق و في انفسهم فرمود: آيات آفاقي فتنه هائي است که در اطراف زمين پديد مي آيد و آيات انفسي مسخي است که در دشمنان حق بوقوع مي پيوندد. نيز در ارشاد مفيد از ابوبصير روايت نموده که از حضرت باقر عليه السلام شنيدم که در تفسير آيه ان نشا ننزل عليهم من السماء آيه فظلت اعناقهم لها خاضعين يعني



[ صفحه 999]



اگر بخواهيم علامتي از آسمان بر آنها ميفرستيم تا گردنهاي آنان خم گردد يعني عذابي ميفرستيم که در برابر آن ناتوان گردند مي فرمود: بزودي خداوند اين کار را بسر آنها مياورد. عرضکردم: آنها کيستند؟ فرمود: آنها بني اميه و پيروان آنها ميباشند و اما علامتي که خدا ميفرستد اينست که آفتاب از موقع ظهر تا عصر در جاي خود ميايستد و سينه و صورت مردي در نور آفتاب بيرون آيد و مردم او را بحسب و نسب ميشناسند و اين در زمان سفياني خواهد بود، و با اين علامت روز نابودي سفياني و لشکر او فرا رسيده است. همچنين در کتاب مزبور از منذر حوزي روايت کرده که گفت: از حضرت صادق عليه السلام شنيدم مي فرمود: پيش از قيام قائم مردم از گناهان خود متنبه ميشوند بوسيله آتشي که در آسمان براي آنها آشکار ميشود. و سرخي که در آسمان نمودار ميگردد، و فرو رفتن زمين در بغداد، و فرو رفتن زمين در بصره و خونهائي که در بصره ريخته ميشود، و خرابي خانه هاي آن شهر، و نابودي که در بين مردم آنجا پديد مي آيد، و شمول اهل العراق خوف لا يکون معه قرار و ترسي که اهل عراق را فرا ميگيرد. بطوريکه آرامش نخواهند داشت. عياشي [4] در تفسير خود از عجلان بن ابي صالح روايت نموده که گفت از حضرت



[ صفحه 1000]



صادق عليه السلام شنيدم ميفرمود: روزها و شبها بپايان نميرسد تا اينکه صدائي از آسمان شنيده ميشود که ميگويد: اي پيروان حق، اي اهل باطل از هم جدا شويد پس از هم جدا ميشوند. عرضکردم: بعد از اين اعلام باز هم اهل حق و باطل بهم مخلوط ميشوند؟ فرمود: نه خداوند در قرآن ميفرمايد: ما کان الله ليذر المومنين علي ما انتم عليه حتي يتميز الخبيث من الطيب [5] يعني: خداوند اهل ايمان را باين حال که شما هستيد نميگذارد تا اينکه بد را از خوب آنها تميز دهد.


پاورقي

[1] در اين باره سخن خواهيم گفت.

[2] شايد اشاره باستقلال کشورهاي استعمار زده و قيام مردان ستمديده آن عليه استعمار گران و آزادي بردگان است البته امکان هم دارد اشاره به تقسيم اراضي در ممالک اسلامي باشد.

[3] که اگر آن شرائط تحقق يابد، اين وقايع هم روي مي دهد. اين گفته ي شيخ مفيد در حدود هزار سال پيش است، ولي امروز بعضي از آنها بوقوع پيوسته است.

[4] عياشي - شيخ بزرگوار و محدث عظيم الشان محمد بن مسعود بن محمد بن عياش سمرقندي معروف به عياشي از روساي علماي شيعه اماميه است.

نجاشي در رجال مي نويسد: وي در جواني سني بود و بسياري از احاديث اهل سنت را فراگرفت،‌آنگاه بمذهب حق گرويد و شيعه شد و از راويان بزرگ شيعه کوفه و بغداد و قم استماع حديث نمود.

حسين بن عبيد الله غضائري مي گفت: از قاضي ابو الحسن علي بن محمد شنيدم که از ابو جعفر زاهد نقل مي کرد که مي گفت:‌عياشي سيصد هزار دينار که از پدرش ارث برده بود، همه را در راه نشر علم و حديث بذل کرد خانه او مانند مسجد پر از مردم بود جمعي استنساخ مي کردند و گروهي مقابله مي نمودند، و دسته اي کتاب بر وي مي خواندند.

شيخ الطائفه در کتاب رجال نوشته است: علم و ادب و فضل و فهم و بزرگ منشي عياشي در زمان خود از همه دانشمندان مشرق زمين بيشتر بود. عياشي بيش از دويست جلد کتاب نوشته که ما در فهرست نقل کرده ايم. او يک مجلس براي شيعيان داشت و يک مجلس بسنيان اختصاص داده بود. يکي از تاليفات او تفسير معروف به تفسير عياشي است که مولف در اين کتاب از آن نقل مي کند.

[5] سوره آل عمران آيه 173.