بازگشت

قيام زنديقي از قزوين


شيخ طوسي در کتاب غيبت از محمد بن حنفيه روايت کرده که گفت: از او گويا مقصود پدرش اميرالمومنين عليه السلام باشد پرسيدم: اين امر کي واقع ميشود و چه وقت خواهد بود؟ حضرت سر خود را تکان داد آنگاه فرمود: چگونه اين امر باين زودي واقع ميشود و حال آنکه زمانه هنوز فشار و سختي خود را وارد نساخته و بر برادران من جفا ننموده است؟ چگونه ممکن است آن امر واقع شود و حال آنکه هنوز آن سلطان ظلم و ستم نکرده است؟ چگونه اين امر بوقوع مي پيوندد و حال آنکه هنوز آن زنديق از قزوين قيام نکرده که پرده ناموس مردم آنجا را بدرد و سران آنها را تکفير کند و حصار آنرا تغيير دهد و بهجت آن را از ميان ببرد؟ هر کس از آن زنديق فرار کند، او را بچنگ آورد. و هر کس با او جنگ کند، بقتل رساند، و هر کس از وي کناره گيري کند فقير شود، و هر کس از او متابعت کند کافر گردد تا آنجا که مردم دو دسته ميشوند: يک دسته براي از دست رفتن دين خود گريه ميکند، و دسته ديگر براي از دست رفتن دنياي خود ميگريند



[ صفحه 987]