بازگشت

روايت زراره بن اعين


هم در آنکتاب از زراره [1] و روايت نموده که گفت: از حضرت صادق عليه السلام شنيدم مي فرمود: قائم پيش از قيامش غيبتي دارد. عرض کردم: براي چه غائب ميشود؟ فرمود: ميترسد: در اين وقت با دست اشاره بشکم خود فرمود يعني ميترسد شکمش را پاره کنند.



[ صفحه 923]



سپس فرمود: اي زراره او همان منتظر است و همان است که مردم درباره ولادتش ترديد ميکنند بعضي مي گويند او هنوز در شکم مادر است. و برخي مي گويند: او غائب است، و عده اي هم مي گويند او هنوز متولد نشده است، و جمعي ميگويند در سال پيش از وفات پدرش متولد شده است اوست که مردم همه در انتظار وي ميباشند ولي خداوند دوست دارد شيعيان را بدينوسيله امتحان کند. در آنموقع است که اهل باطل دچار شک ميشوند. زراره ميگويد: عرضکردم: قربانت کردم اگر من آن زمان را درک نمايم چه کار کنم؟ فرمود: اي زراره اگر آن روز را درک کردي پيوسته اين دعا را بخوان: اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف نبيک اللهم عرفني نبيک فانک ان لم تعرفني نبيک لم اعرف حجتک اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضلت عن ديني يعني پروردگارا خود را بمن بشناسان که اگر خود را بمن نشناساني نميتوانم پيغمبرت را بشناسم، پروردگارا پيغمبرت را بمن بشناسان که اگر پيغمبرت را بمن نشناساني نميتوانم حجت تو را بشناسم. پروردگارا حجت



[ صفحه 924]



خود را بمن بشناسان، که اگر حجت خود را بمن نشناساني دين خود را از دست ميدهم آنگاه فرمود اي زراره جواني را در مدينه خواهند کشت. عرضکردم: اين همان نيست که لشکر سفياني او را ميکشند؟ فرمود: نه بلکه لشکر اولاد فلان او را بقتل ميرسانند، اين لشکر حرکت نموده بمدينه ميايند بطوريکه مردم نميدانند آنها در چه وضعي وارد مدينه شدند. آنگاه آن جوان را گرفته و با بيدادگري و ظلم و ستم بقتل ميرسانند [2] بعد از آن خداوند ديگر بانها مهلت نميدهد و در آنموقع منتظر فرج و گشايش باشيد. اين روايت را صدوق در کمال الدين بدو سند ديگر و نيز در غيبت شيخ و نعماني بدو طريق ديگر و هم کليني در کافي بدو طريق ديگر، همه از زراه و او از آن حضرت روايت کرده اند. و هم در کمال الدين از عمر بن عبد العزيز از امام صادق عليه السلام روايت نموده که بوي فرمود: هنگاميکه صبح و شام امامي نديدي که از وي پيروي کني، هر کس را دوست ميداري دوست و کساني را که دشمن ميداري دشمن بدار تا آنکه خداوند آن امام را ظاهر گرداند [3] هم در آن کتاب از عيسي بن عبد الله بن عمر بن علي بن ابيطالب عليه السلام و او از دائيش حضرت صادق عليه السلام روايت ميکند که گفت: عرضکردم: اگر حادثه اي پديد آيد يعني شما بميريد که خدا آن روز را براي من پيش نياورد، از کي پيروي کنم؟ حضرت اشاره به موسي کاظيم عليه السلام نمود. عرضکردم: اگر او هم درگذشت از کي پيروي نمايم؟ فرمود: از فرزندش پيروي کن. عرضکردم: اگر فرزند او هم



[ صفحه 925]



درگذشت و برادر بزرگ و پسر کوچکي بجاي گذاشت از کدام يک پيروي نمايم؟ فرمود از پسرش و بعد از او نيز همينطور است. عرضکردم: اگر او را نشناسم و جاي او را هم ندانم کجاست چه کنم؟ فرمود: ميگوئي: خدايا من بازمانده حجت هاي تو را که از اولاد امام گذشته است دوست ميدارم همين جمله عذر تو را برطرف ميسازد. اين حديث بسند ديگر هم در کمال الدين آمده است. همچنين صدوق در کمال الدين از عبد الله بن سنان روايت ميکند که حضرت صادق عليه السلام فرمود: عنقريب شبهه اي براي شما پديد ميايد که نه علامتي براي يافتن راه حق هست و نه امامي که شما را راهنمائي کند. کسي جز آنها که دعاي غريق ميخوانند از آن ورطه نجات نمي يابد. عرضکردم: دعاي غريق چگونه است؟ فرمود: ميگوئي: يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک عرضکردم: يا مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبي علي دينک فرمود: خداوند مقلب القلوب و الابصار است، ولي اينطور که من ميگويم بگو: يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک.


پاورقي

[1] زرارة بن اعين شيباني از مردم کوفه و شاگردان عاليمقام حضرت باقر و صادق عليهما السلام است. در فقاهت و ديانت و وثاقت و علم و فضل در ميان انبوه شاگردان ائمه اطهار نظير نداشته است. روايت شده که امام صادق (ع) به فيض بن مختار فرمود: هر وقت طالب حديث ما شدي از اين شخص نشسته اخذ کن و اشاره بزراره فرمود. و هم فرمود: لو لا زرارة لقلت ان احاديث ابي ستذهب يعني: اگر زراره نبود مي گفتم احاديث پدرم عنقريب از ميان مي رود! روايت شده که يونس بن عمار راوي جليل القدر؛ حديثي از زراره راجع به ارث از امام باقر براي حضرت صادق عليهما السلام نقل کرد؛ حضرت فرمود: آنچه زراره از پدرم نقل کرده روا نيست که ما آنرا رد کنيم!!

ابو غالب زراري که در زيرنويس صفحه 700 شناسانديم در رساله اي که در شرح حال زراره و رجال خاندان خود نوشته و در کشکول شيخ يوسف بحراني تمام آن آمده است درباره ي زراره عموي جد خويش مي نويسد: روايت شده که زراره مردي خوش سيما و تنومند و سفيد پوست بود؛ وقتي به نماز جمعه مي رفت، عرقچيني بسر مي گذاشت و عصائي بدست مي گرفت؛ مردم پاس احترام و احتشام او را مي داشتند؛ وصف کشيده هيئت نيکو و جمال او را مي نگريستند. زراره در مناظره و سخنوري بسيار ممتاز بود هيچ کس قادر نبود در مناظره او را مغلوب سازد. ولي کثرت عبادت او را از سخن گفتن باز داشته بود. متکلمين شيعه در سلک شاگردان او بودند.

وي هفتاد يا نود سال سبعين او تسعين سنة در جهان زيست. اولاد اعين فضائل بسياري دارند آنچه درباره ي آنان گفته شده؛ بيش از اين است که بتوانيم براي تو خواننده بنويسم.

زرارة با اين مقام عالي که او را از اوتاد زمين و اعلام دين و سرآمد اصحاب اجماع يعني کساني که هر حديثي با سند صحيح روايت کنند، علماي شيعه اجماع بر قبول آن نموده اند بشمار آورده اند، مي گويد:‌با هر حرفي که از امام جعفر صادق مي شنوم ايمانم افزون مي گردد!

برادران زراره: بکير، حمران، عبد الرحمن و عبد الملک بن اعين و فرزند وي ضريس بن عبد الملک همه از بزرگان اصحاب ائمه اطهار مي باشند. فرزندان زراره:‌رومي، عبد الله، حسن و حسين نيز از راويان موثق و جليل القدر بوده اند.

[2] اين جوان نفس الزکيه و جوان هاشمي نيست که قبل از ظهور حضرت صاحب الزمان (ع) در مکه، بشرحي که در باب علائم ظهور مي خوانيد بقتل مي رسد.

[3] منظور اين است که باعتقاد مذهبي و تشيع سابق خود ثابت باش و با شتاب و بدون تحقيق و بررسي هر کسي را دوست مدار و امام زمان ندان، تا آنگاه که امام زمان واقعي با تمام علائم و نشانها آشکار گردد.