امتحان شيعيان در زمان غيبت امام زمان به منظور پاک شدن آنان و
شيخ الطائفه بسند خود در کتاب غيبت از فرات بن احنف روايت ميکند که گفت: اميرالمومنين علي عليه السلام: از قائم آل محمد سخن بيمان آورد و فرمود: او چندان از ميان مردم غائب ميشود که نادانان بگويند: خداوند چه احتياج به آل محمد دارد؟ نيز در غيبت شيخ از حضرت امام محمد باقر عليه السلام نقل مي کند که فرمود: ايگروه شيعه شيعه آل محمد شما همچون سرمه اي که بچشم ميکشند خالص ميشويد. زيرا کسيکه سرمه بچشم ميکشد ميداند سرمه کي وارد چشم ميشود ولي نميداند چه وقت از بين ميرود. شما نيز روزگاري خواهيد داشت که يکنفر از شما صبح، خود را در راه دين حق مي بيند، ولي شب از دين بيرون رفته است، و در وقت شب در راه دين حق ميباشد ولي صبح از دين خارج شده است اين روايت در غيبت نعماني بطريق ديگر نيز از آن حضرت روايت شده است. نيز در غيبت شيخ از ربيع بن محمد مسلي از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که فرمود: و الله لتکسرن کسر الزجاج و ان الزجاج يعاد فيعود کما کان و الله لتکسرن کسر الفخار و ان الفخار لا يعود کما کان و الله لتمحصن و الله لتغربلن کما يغربل الزوان من القمج يعني: بخدا قسم شما شيعيان همچون شيشه شکسته ميشويد، و شيشه را بعد از شکستن ميتوان ذوب کرد و بصورت نخست برگرداند
[ صفحه 858]
بخدا قسم شما مانند سفال شکسته ميشويد [1] سفال بعد از شکسته شدن ديگر بصورت اول بر نمي گردد. بخدا قسم شما امتحان ميشويد و غربال خواهيد شد تا نيکان در غربال مانده و غير نيکان بيرون بريزند چنانکه دانه تلخ از ميدان گندم جدا ميشود. و هم در غيبت شيخ از علي بن يقطين [2] روايت نموده که حضرت موسي بن
[ صفحه 859]
جعفر عليه السلام بمن فرمود: شيعيان مدت دويست سال با آرزو تربيت ميشوند. يقطين به پسرش علي گفت: چه شد که آنچه درباره ما مقصود سلطنت بني عباس است گفته بودند، واقع شد ولي آنچه درباره ظهور دولت ائمه گفته شده انجام نگرفت؟ علي گفت: آنچه درباره ظهور دولت شما و ما گفته شده از يک محل سرچشمه گرفته، با اين فرق که و عده اي که بشما داده شد، فعلا بوقوع پيوسته، ولي وعده که بما داده اند هنوز بظهور نرسيده است و ما را در آرزوي ظهور آن توصيه کرده اند. اگر بما ميگفتند اين امر تا دويست و سيصد سال ديگر واقع نميشود، موجب قساوت دلها و برگشتن عموم مردم از دين اسلام ميشد، ولي گفته اند: ظهور دولت ما نزديک است تا دلها را بهم پيوند دهد و فرج آل محمد نزديک شود. در غيبت نعماني نيز اين روايت بسند ديگر از علي بن يقطين نقل شده است.
پاورقي
[1] از اين سه تشبيه چنين استفاده مي شود که شيعيان در زمان غيبت امام زمان جمعي سخت گمراه مي شوند و سپس توبه کرده و مثل شيشه شکسته بصورت نخست بر مي گردند و دسته اي وقتي منحرف گشتند مانند سفال شکسته ديگر بصورت اول در نمي آيند و گروهي غربال شده خوبان و بدان از هم جدا مي شوند.
[2] علي بن يقطين از مفاخر شيعيان و رجال بلند آوازه است که در دولت بني عباس مقامي بزرگداشت و خود و پدرش يقطين مورد توجه کامل آنها بودند.
يقطين پدر علي بجرم تشيع مورد تعقيب مروان حمار آخرين خليفه ي اموي واقع شد و ناچار از وي گريخت و پنهان گرديد و چندانکه تجسس کردند او را نيافتند.
زن وي در کوفه بسال 124 علي را بزاد و با فرزند ديگرش عبيد از ترس مروان و جاسوسان او بطرف مدينه رفت و پيوسته در اختفا بسر مي برد. در آن مدت آن زن و مرد شيعي رنجها بردند و سختيها کشيدند. بعد از قتل مروان و سقوط بني اميه و روي کار آمدن بني عباس يقطين و زن و فرزندانش بکوفه برگشتند و در کار دولت بني عباس وارد گشت. ولي ارتباط خود را با حضرت صادق (ع) قطع نکرد و گاهي مخفيانه اموالي بخدمت حضرت مي فرستاد و با احتياط زياد مي زيست تا در سال 185 هجري رحلت نمود.
علي بن يقطين فرزند او هم باتفاق پدر در دولت بني عباس کار مي کرد و از وزراي آنها بود.
در زمان او شيعيان از حميات و مساعدت کامل او برخوردار بودند و از ارکان مهم شيعه بشمار مي آمد، علي مردي فاضل و خوش قلب؛ ديندار و دست و دل باز بود
روايت شده که يک سال در عرفات صدو پنجاه نفر را شمردند که همه به نيابت علي بن يقطين تلبيه مي گفتند. آنها کساني بودند که علي مخارج آنها را داده و روانه ي حج کرده بود.
علي بن يقطين از اصحاب خاص امام هفتم حضرت موسي کاظم (ع) بود، مقام او نزد آن حضرت بجائي رسيد که فرمود، ضمنت لعلي بن يقطين ان لا تمسه النار يعني: ضمانت کردم که آتش دوزخ بدن علي بن يقطين را نسوزاند! و در روايتي فرمود: بهشت را براي او ضمانت مي کنم!
داود رقي مي گويد: روز عيد قربان خدمت آن حضرت شرفياب شدم. حضرت فرمود:در عرفات هيچ کس جز علي بن يقطين بدل من نگذشت و همه جا با من بود.
روزي علي نزد حضرت از وضع خود و نشست و برخاست و معاشرت با بني عباس و مخصوصا از مصاحبت و وزارت هارون الرشيد شکوه نمود. حضرت فرمود:اي علي! خدا دوستاني دارد که با ظلمه مربوط هستند تا از دوستان خدا دفع کنند و تو از آنها هستي! داستانهاي علي بن يقطين و فرمايشات آن حضرت و پدرش حضرت صادق (ع) درباره ي او بسيار است که همه حاکي از جلالت قدر و عظمت نفس و شخصيت نافذ آن وزير با تدبير متدين مي باشد. علي بن يقطين در سال 180 يا 182 بدرود حيات گفت.