خادم حضرت رضا
و نيز در کمال الدين از مظفر علوي از ابن عياشي از پدرش از جعفر بن معروف
[ صفحه 774]
از ابو عبد الله بلخي و او از محمد بن صالح بن علي بن محمد بن قنبر کبير خادم حضرت رضا عليه السلام نقل کرده است که گفت: موقع رحلت حضرت امام حسن عسکري عليه السلام که برادرش جعفر کذاب بر سر ارث آن حضرت نزاع داشت، ناگهان امام زمان عليه السلام از محلي که شناخته نشد، بيرون آمد و فرمود: اي جعفر براي چه متعرض حق من ميشوي؟ جعفر کذاب مات و مبهوت شد. سپس حضرت از نظر وي ناپديد گشت. بعد از آن چندان که جعفر کذاب در بين خلق جستجو نمود، اثري از وي نيافت. وقتي مادر امام حسن عسکري عليه السلام جده امام زمان وفات يافت، من مامور شدم که آن مخدره را در خانه حضرت دفن کنم، باز جعفر کذاب آمد و ميخواست از دفن کردن آن مخدره جلوگيري کند و ميگفت: خانه من است او را اينجا دفن نکنيد، مجددا امام زمان عليه السلام بيرون آمد و فرمود: اي جعفر خانه تو اينجاست؟ سپس ناپديد گرديد و بعد از آن ديگر ديده نشد.