ابونصر طريف
نيز در کمال الدين بسند مزبور از ابراهيم بن محمد علوي روايت ميکند که ابو نصر طريف گفت: بخدمت صاحب الزمان (ع) رسيدم و آن حضرت فرمود: اي طريق قدري صندل سرخ [1] براي من بياور وقتي آوردم فرمود: مرا ميشناسي؟ عرضکردم: آري فرمود: من کيستم؟ عرضکردم: شما آقا و پسر آقاي من هستيد، فرمود: مقصودم سوال از اين نبود، طريف ميگويد: عرضکردم: فدايت شوم پس بفرما تا خشنود گردم فرمود: من خاتم اوصياء هستم که خداوند گرفتاريها را
[ صفحه 760]
بوسيله من از بستگان و شيعيانم برطرف ميکند. اين روايت در غيبت شيخ و دعوات راوندي از علان رازي از طريف ابو نصر خادم نيز آمده است.
پاورقي
[1] صندل نام درختي است که در هند مي رويد و بوي خوشي دارد - شايد مقصود حضرت عطري بوده که از آن مي گرفته اند.