بازگشت

ابوهارون


نيز در کمال الدين است که: علي بن الحسين بن فرج از محمد بن حسن کرخي روايت کرده که گفت: از ابوهارون که مردي از اصحاب ما بود شنيدم که ميگفت: من صاحب الزمان عليه السلام را ديدم. رويش مانند شب چهارده ميدرخشيد و خط موئي



[ صفحه 752]



از روي ناف مبارکش ميگذشت. لباس او را کنار زدم ديدم ختنه کرده است. وقتي از امام حسن عسکري جريان را پرسيدم، فرمود: او ختنه کرده متولد شده، و ما ائمه همه همين طور متولد ميشويم. ولي با اين وصف بخاطر اجراي سنت، تيغ بر روي آن مي کشيم اين روايت در غيبت شيخ از جمعي از علماء بنقل از صدوق هم آمده است. همچنين در کمال الدين از ماجيلويه از محمد بن عطار از جعفر فزاري از محمد بن معاويه بن حکيم و محمد بن ايوب بن نوح و محمد بن عثمان عمري روايت ميکند که همه گفتند: حضرت امام حسن عسکري عليه السلام در خانه خود فرزندش را بما نشان داد و در آنموقع ما چهل نفر مرد بوديم. حضرت فرمود: بعد از من اين امام شما و جانشين من است، از وي پيروي کنيد و بعد از من پراکنده مشويد که در اعتقادات ديني خود بهلاکت ميرسيد. آگاه باشيد که او را بعد از اين نميبينيد، راويان خبر گفتند: از خدمت حضرت مرخص شديم، چند روزي نگذشت که امام حسن عسکري عليه السلام وفات يافت. مولف: اينکه امام عليه السلام فرمود: بعد از اين ديگر او را نمي بينيد يعني بيشتر شما حضار او را نمي بينيد. يا مقصود اين باشد که همه شما حضار باين زودي او را نمي بينيد زيرا محمد بن عثمان که يکي از حاضران محضر امام بوده، امام زمان عليه السلام را در ايام سفارت خود مي ديده چنانکه روايت آينده گواه بر اين است. البته اين احتمال هم هست که او نيز در ايام سفارتش حضرت را نمي ديده و نامه ها را از پشت پرده يا بوسيله کسي دريافت مي داشته و اين که در خبر آينده ميگويد: محمد بن عثمان حضرت را ديده است مربوط بهمين دفعه باشد. ولي اين دو احتمال بعيد بنظر ميرسد.