بازگشت

مأمور سواد عراق


نيز شيخ در کتاب غيبت از جمعي از علماء از جعفر بن محمد بن قولويه و غيره از محمد بن يعقوب کليني از علي بن قيس و او از يکي از مامورين سواد نقل کرده که آن مامور گفت: چندي قبل نسيم خادم امام حسن عسکري عليه السلام را در سامره ديدم که مشغول شکستن در خانه حضرت است. در آنموقع جواني که تبري در دست داشت از خانه بيرون آمد و از وي پرسيد در خانه من چه ميکني؟. نسيم گفت: جعفر کذاب ميگويد: پدرت وفات يافت و فرزندي ندارد. اگر خانه تو است من بيرون ميروم، اين را گفت و از خانه بيرون رفت. علي بن قيس گفت: يکي از خدام خانه امام پيش ما آمد و من اينخبر را از وي پرسيدم گفت: چه کسي اين را بتو خبر دادم؟ گفتم: يکي از مامورين سواد [1] نقل کرد. خادم گفت: چيزي بر مردم پوشيده نميماند.



[ صفحه 735]




پاورقي

[1] سواد عراق - يا سواد کوفه حافظ ابوبکر احمد بن علي خطيب بغدادي متوفي بسال 463 در جلد اول تاريخ بغداد صفحه 11 مي نويسد: عمر بن الخطاب در زمان خلافتش عثمان بن حنيف را مامور کرد تا سواد را مساحت کند. عثمان بن حنيف هم آنرا در 36 مليون جريب مساحت کرد. و مي گويند: طول سواد از انتهاي موصل تا ساحل شط عبادان آبادان و عرض آن ا زمقطع جبل يعني سرزمين حلوان تا انتهاي قادسته متصل به غذيب خاک عرب بوده است. و از هشام بن محمد سائب نقل مي کند که باين جهت آنرا سواد گفتند که: وقتي عربها بآنجا آمدند، آنرا از کشت و زرع و نخيلات و علف و درخت پوشيده و سياه ديدند و از اين رو سودا يعني سرزمين سياه ناميدند.

زيرا عرب سبزه را سياه و سياهي را سبزه مي نامد و يکي را بجاي ديگري استعمال مي کند. چنانکه خداوند در قرآن اشجار سرسبز بهشت را دهمه يعني سياهي ناميده و فرموده است مه هامتان.