بازگشت

سخن امين الدين طبرسي


امين الدين طبرسي [1] در کتاب اعلام الوري مينويسد: از جمله اموري که



[ صفحه 694]



دليل بر صحت امامت وجود اقدس امام زمان ارواحنا فداه است اينست که از پيغمبر صلي الله عليه و آله در خصوص وي و غيبتش و کيفيت مخصوص بان تنصيص شده يعني با صراحت درباره آن سخن گفته اند و بدون اختلاف هم واقع شده و چيزي از آن فرو گذار نشده است. بر حسب عادت نميشود باور کرد که جماعت بسياري به دروغ از موضوعي خبر دهند، و همان طور که آنها گفته و وصف نموده اند هم مصداق پيدا کند. پس وقتي که اخبار غيبت امام زمان پيش از ميلاد وي بلکه قبل از زمان پدر و جدش رسيده و در دسترس مسلمانان قرار گرفته باشد، بطوريکه فرقه کيسانيه و ناووسيه و واقفيه آنرا دستاويز اصلاح عقايد خود قرار دهند، و محدثين شيعه و اصول مولفه آنها در عصر حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السلام ثبت نموده و آنرا از پيغمبر صلي الله عليه و آله و يک يک ائمه طاهرين عليهم السلام نقل کرده باشند، اعتقاد بامامت حضرت صاحب الزمان عليه السلام بدليل اين صفت و غيبت مزبور که در دلائل و اعلام امامت آن سرور ذکر شد، صحيح مي باشد و هيچکس را نميرسد که آنرا انکار کند. يکي از محدثين موثق شيعه حسن بن محبوب زراد است که کتاب مشيخه را که در ميان اصول شيعه مشهورتر از کتاب مزني [2] و امثال آنست، افزون



[ صفحه 695]



از صد سال پيش از زمان غيبت امام زمان عليه السلام تصنيف کرهد است. حسن بن محبوب قسمتي از اخبار غيبت حضرت را در آن کتاب ذکر کرده و بدون تفاوت همان طور که خبر داده نيز واقع شده است. از جمله رواياتي که وي نقل کرده، حديثي است که از ابراهيم خادقي از ابوبصير از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده که گفت: بحضرت عرضکردم: امام محمد باقر عليه السلام ميفرمود: آل محمد را دو غيبت است: يکي طولاني و ديگري کوتاه. حضرت صادق فرمود: آري اي ابوبصير يکي از ديگري طولاني تر است، چون غيبت طولاني شروع شود ديگر کسي او را نمي بيند تا اينکه اولاد فلاني بخلافت رسد و حلقه جميعت شيعه تنگ شود و سفياني ظاهر گردد و بلا شدت يابد و مرگ و قتل مردم را فرا گيرد، و از ترس کشته شدن بخانه خدا و حرم پيغمبر پناه برند. سپس طبرسي ميگويد: نگاه کن که چگونه اين دو غيبت بر حسب آنچه اخبار سابقه تمضن آن بود، و از پدران و جد امام زمان رسيده مطابق درآمده است. غيبت کوتاه حضرت همان بود که سفراي امام زمان و دربانان حضرت وجود داشتند و ميان شيعيان معروف بودند و شيعه اماميه که معتقد بامامت امام حسن عسکري عليه السلام بودند درباره آنها اختلاف نظر ندارند. از جمله سفرا و دربانان او ابوهاشم داود بن قاسم جعفري و محمد بن علي بن بلال و ابو عمرو عثمان بن سعيد روغن فروش و فرزندش ابوجعفر محمد بن عثمان رضي الله عنهما و عمر اهوازي و احمد بن اسحاق قمي و ابو محمد و جنائي و ابراهيم بن مهزيار و محمد بن ابراهيم بن مهزيار فرزند او، و گروه ديگري که شايد بموقع در جاي خود از آنها نام ببريم مدت اين غيبت هفتاد و چهار سال بود. پايان سخن طبرسي در کتاب اعلام الوري. مولف: سپس طبرسي عليه الرحمه احوال سفراي چهارگانه را بهمان



[ صفحه 696]



نحو که گذشت نقل ميکند [3] بايد دانست که ظاهرا مدت غيبت صغراي امام زمان از ابتداء امامت حضرت تا وفات ابوالحسن سمري است که از هفتاد سال کمتر ميباشد. زيرا بنا بر مشهور ابتداء امامت حضرت روز هشتم ماه ربيع الاول سال 260 هجري و وفات سمري در نيمه شعبان 328 اتفاق افتاده است و اينطور که طبرسي وفات سمري را نقل کرده يکسال هم کمتر ميشود زيرا ميگويد: وفات سمري در نيمه شعبان سال 328 روي داد. شايد او ابتداء غيبت صغري را موقع ولادت امام قرار داده. او ولادت حشرت را سال 255 ميداند و بنابراين با آنچه شيخ طوسي درباره وفات سمري نوشته 329 وفق ميدهد يعني مدت غيبت صغري هفتاد و چهار سال خواهد بود ولي بگفته طبرسي که وفات او را 328 دانسته يک سال کم ميشود. شايد اين تاريخ سهو القلمي از طبرسي يا کاتب باشد.



[ صفحه 697]




پاورقي

[1] امين الدين ابو علي فضل بن حسن طبرسي از علما و مفسرين نامي شيعه متوفي بسال 545 و از دانشمندان مشهور قرن ششم هجري است. وي تاليفات بسياري دارد که از جمله اعلام الوري و تفسير مجمع البيان و تفسير جامع الجوامع مي باشد.

براي درک مقام علمي و پايه ي فضل امين الدين طبرسي کافي است که تفسير بزرگ او مجمع البيان را مورد مطالعه قرار دهيم، تا کاملا پي بمقام شامخ علمي مولف عاليمقام آن ببريم.

زيرا بشهادت اين کتاب طبرسي، فقيهي متبحر و محدثي بزر و متکلميم دانا و اديبي خوش ذوق و توانا وعالمي نحوي، لغوي، صرفي و عروضي و مخصوصا نويسنده اي مقتدر و با سليقه و به تمام معني علامه بوده است. با همين جامعيت و مزايا بود که تفسير مجمع البيان او شاهکاري بشمار آمده و مورد توجه خاص کليه ي دانشمندان خودي و بيگانه قرار گرفته است. براي اطلاع بيشتر بشرح حال نسبتا کامل او بقلم نويسنده ي اين سطور در شماره ي هشتم سال اول مجله ي مکتب اسلام رجوع کنيد. و نيز دو مقاله ي شلتوت و مجمع البيان بقلم شيخ محمود شلتوت رئيس متوفاي دانشگاه الازهر مصر؛ ترجمه نويسنده ي اين سطور در شماره ي سال پنجم آن مجله را بخوانيد.

[2] اسماعيل بن يحيي بن عمر بن اسحاق مزني شافعي متوفيي در مصر بسال 264 و مولف کتاب المختصر د رفروع مذهب شافعي؛ از فقهاي فرقه ي شافعي و علماي نحو است.

ابن نديم در فهرست مي نويسد: مزني از مزينه است که قبيله اي در يمن بوده اند.

فقه را از شافعي اخذ کرد و در ميان اصحاب شافعي کسي از او فقيه تر نبود.

[3] احمد کسروي مدير روزنامه پرچم که مردي تند خو و نسبت بروحانيون سخت دشمن بود، تا جائيکه پا را فراتر نهاد و گستاخي بساحت مقدس ائمه اطهار حتي شخص پيغمبر اکرم (ص) نمود و حسارتها بمذهب شيعه و اعتقاد بامامت مهدي موعود (ع) و غيبت آن حضرت نمود؛ در يکي از کتابهايس مي نويسد: عثمان بن سعيد، محمد بن عثمان، حسين بن روح و ابوالحسن سيمري که ادعاي نبابت امام ناپيدا کردند، افرادي گمنام بوده و کسي آنها را نمي شناخته و خواسته اند از اين راه برياست برسند و نيابت آنها و شخص امام ناپيدا دروغ بوده است!

در صورتيکه در اين باب و ساير ابواب گذشته و آينده خوانندگان اين اشخاص را بخوبي از زبان بزرگان دين و علماي عاليمقام شيعه، شناخته اند که حتي در زمان امام علي النقي و امام حسن عسکري (ع) هم معروف و جزو خواص آن حضرت بوده و همه از دانشمندان پاکدل و علماي موثق شيعه مي باشند.