ابوالحسن علي بن محمد سيمري آخرين نائب امام زمان
شيخ طوسي قدس الله اسراره در کتاب غيبت از جمعي از علماء از شيخ صدوق
[ صفحه 687]
و او از محمد بن ابراهيم بن اسحاق و او از حسن بن علي بن زکريا از ابو عبد الله محمد ابن خليلان و او از پدرش از جدش عتاب که از اولاد عتاب بن اسيد بود روايت نموده است که گفت: مهدي صلوات الله عليه در روز جمعه متولد شد. نام مادرش ريحانه بود که نرجس و صيقل و سوسن هم ميگفتند. جز اين که بواسطه حملي که داشت او را بيشتر صيقل مي ناميدند. ميلاد آن حضرت روز هشتم ماه شعبان سال 256 هجري بود. وکيلش عثمان بن سعيد بود و او بعد از خود بدستور حضرت فرزندش محمد ابن عثمان را بجاي خود منصوب داشت و او حسين بن روح و او ابوالحسن علي بن محمد سيمري را انتخاب نمود. چون عمر سيمري بسر رسيد از او خواستند که کسي را بجانشيني خود برگزيند ولي او گفت: خدا را امري است که خود آنرا باهلش ميرساند. بنابراين غيبت تامه همان است که بعد از درگذشت سميري بوقوع پيوست. و هم شيخ در کتاب مزبور مينويسد: شيخ مفيد و غضائري از ابو عبد الله صفواني نقل کرده اند که گفت: شيخ ابوالقاسم حسين بن روح رضي الله عنه ابوالحسن علي ابن محمد سيمري را بجاي خود منصوب داشت و او هم قيام کرد بانچه حسين بن روح انجام ميداد. هنگاميکه وفات او نيز فرا رسيد، شيعيان نزد وي اجتماع نمودند. من از وي پرسيدم: وکيل بعد از شما کيست، و چه کسي بايد جانشين شما باشد؟ او سخني در اينباره اظهار داشت و گفت: مامور نيستم که کسي را بعد از خود بعنوان نائب امام بمردم معرفي کنم. و نيز جماعتي از دانشمندان از شيخ صدوق نقل کرده اند که گفت: ابوالحسن صالح بن شعيب طالقاني رحمه الله در ذي القعده سال 339 براي من نقل کرد که: احمد ابن ابراهيم بن مخلد گفت: من در بغداد بحضور مشايخ شيعه رحمه الله عليهم حضور يافتم. در آن محفل شيخ ابوالحسن علي بن محمد سمري قدس الله روحه بدون مقدمه فرمود: خدا علي بن بابويه قومي پدر شيخ صدوق را رحمت کند مشايخ حاضر در مجلس تاريخ آن روز را نوشتند تا آنکه خبر رسيد که علي
[ صفحه 688]
ابن بابويه همانروز وفات يافته است خود ابوالحسن سمري هم بعد از اين خبر در نيمه شعبان همان سال 329 رحلت کرد. اين روايت در کمال الدين با همين سند ذکر شده است. نيز شيخ در غيبت ميفرمايد: جماعتي از علماء از شيخ صدوق روايت نمودند که حسن بن احمد بن مکتب گفت در همان سالي که ابوالحسن علي بن محمد سمري وفات يافت من در بغداد بودم. چند روز پيش از رحلتش بخدمت وي رسيدم. آن بزرگوار توقيعي که از ناحيه مقدسه صادر شده بود باين عبارت براي مردم خواند. بسم الله الرحمن الرحيم. اي علي بن محمد سمري خداوند پاداش برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند. چه که تو تا شش روز ديگر خواهي مرد، پس بکارهاي خود رسيدگي کن و بهيچ کس بعنوان جانشين خود وصيت منما که غيبت کامل واقع شده است. من آشکار نميشوم مگر بعد از اجازه پروردگار عالم، و اين بعد از گذشت زمانها و قساوت دلها و پر شدن زمين از ستم خواهد بود. عنقريب در ميان شيعيان کساني پيدا ميشوند که ادعا ميکنند مرا ديده اند. آگاه باش که هر کس پيش از خروج سفياني و صيحه آسماني ادعا کند که مرا ديده است، دروغ گو است و افترا مي بندد، و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم. راوي حسن بن احمد بن مکتب ميگويد: از روي اين توقيع نسخه ها نوشتيم و از نزد وي بيرون آمديم. چون روز ششم شد، نزد وي بازگشتيم، ديديم نزديک است جان بدهد. باو گفتند جانشين شما کيست؟ گفت: خدا را امري است که خود رساننده آنست. اين را گفت و جان بجان آفرين تسليم کرد، و اين آخرين کلامي بود که از وي شنيده شد. رضي الله عنه. اين روايت در کمال الدين هم نقل شده است. همچنين در غيبت شيخ است که: جماعتي از علما از حسين بن علي بن بابويه قمي براي من روايت نمودند که گفت: جماعتي از علماي قم از جمله علي بن احمد
[ صفحه 689]
ابن عمران صفار و حسين بن احمد بن ادريس رحمه الله عليهم نقل ميکردند که: در همان سال که پدر من علي بن بابويه وفات يافت به بغداد آمدند. ابوالحسن علي بن محمد سمري از هر کدام که نزديک بوديم ميپرسيد از علي بن بابويه چه خبر داريد؟ ما هم ميگفتيم: نامه رسيده که حالش خوب است. تا آن روز که وفات يافت باز احوال او را از ما پرسيد، ما هم همان جواب را داديم. ولي او گفت: خداوند در مرگ علي بن بابويه بشما اجر دهد. چه در همين موقع وي بجهان باقي شتافت، ما هم تاريخ آن لحظه و روز و ماه را يادداشت کرديم چون هفده يا هيجده روز گذشت، خبر رسيد که علي بن بابويه در همان ساعتي که شيخ ابوالحسن سمري فرموده بود وفات يافته است و هم شيخ طوسي ميگويد: حسين بن ابراهيم از ابوالعباس محمد بن نوح از ابو نصر هبه الله بن محمد کاتب براي من نقل کرد که گفت: مقبره ابوالحسن سمري رضي الله عنه در جاده معروف به شارع خلنجي جنب باب المحول نزديک نهر آب ابو عتاب واقع است، و هم او گفت که آن بزرگوار در سال 329 هجري وفات يافت. قطب الدين راوندي در کتاب خرايج مينويسد: دربانان و سفرائي که در غيبت صغري از طرف امامان عاليمقام مدح بسياري از آنها شده است، نخست: شيخ موثق ابو عمرو عثمان بن سعيد عمري است. که ابتداء حضرت امام علي النقي عليه السلام او را باين سمت منصوب داشت و سپس فرزندش امام حسن عسکري عليه السلام او را ابقاء نمود و آن مرد بزرگ هم کارهاي آن دو امام عليهما السلام را در زمان حيات آن بعهده گرفت و بعد از آن دو بزرگوار قيام بانجام کارهاي امام زمان عليه السلام نمود، توقيعات و جواب مسائل شيعيان هم بدست او صادر ميگشت. چون عصمان بن سعيد بجوار رحمت حق شتافت، فرزندش محمد بن عثمان بجاي وي نشست و رسيدگي بهمه کارهاي او را بعهده گرفت. وقتي او هم وفات يافت، ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي جانشيني وي گرديد، و بعد از درگذشت
[ صفحه 690]
او ابوالحسن علي بن محمد سمري بجاي او نشست هيچيک از اينان بدينمصب بزرگ نرسيدند مگر اينکه قبل از طرف حضرت صاحب الامر (ع) فرمان انتصاب آنها صادر ميگشت و شخص قبل از او جانشين خود را تعيين مينمود. شيعيان هم تا معجزه حضرت صاحب الامر که دليل براستگوئي و صحت نيابت آنها بود، از آنها آشکار نمي گرديد گفتار آنها را نمي پذيرفتند. چون هنگام رحلت ابوالحسن سمري فرا رسيد و مرگ وي نزديک گرديد بوي گفتند: چه کسي را جانشين خودتان قرار ميدهيد؟ او در جواب توقيعي درآورد که نوشته بود.. مقصود همان توقيع سابق الذکر است.