بازگشت

محمد بن شاذان


همچنين در کمال الدين از عطار و او از پدرش از محمد بن شاذان بن نعيم شاذاني نقل کرده که گفت: چهار صد و هشتاد درهم سهم مبارک امام عليه السلام نزد من جمع شد، من بيست درهم از مال خودم وزن کرده روي آن گذاشتم و بابو الحسين اسدي رحمه الله عليه وکيل حضرت دادم و درباره بيست درهم اضافي آن چيزي بوي نگفتم. در جواب آن مرقوم بود: پانصد درهمي که بيست درهم آن مال خودت بود، رسيد. محمد شاذان گفت: بعد از آن نيز اموالي را براي حضرت فرستادم و توضيح ندادم که مال کيست. در جواب نوشته بود که: فلان مبلغ رسيد فلان مبلغ از فلان و فلان مبلغ از بهمان است. و هم محمد بن شاذان گفت ابوالعباس کوفي نقل کرد که: مردي مالي را برد که بامام برساند و ميخواست بر معجزه اي اطلاع يابد. پس توقيعي صادر گشت که اگر حقيقت را بجوئي بان ميرسي و اگر طالب چيزي باشي، خواهي يافت. آقايت بتو ميگويد: آنچه آورده اي بياور. مرد گفت: من شش درهم از پولهائي که آورده بودم برداشتم و باقي را فرستادم. توقيعي آمد که فلاني آن شش درهم که وزن نکرده برداشتي، وزن کن خواهي ديد شش دينار و پنج دانگ و يک حبه و نصف است. مرد گفت: من هم دينارها را وزن کردم. ديدم همانطور است که امام فرموده بود!