جعفر بن محمد بن متيل
و نيز در کمال الدين از محمد بن علي بن متيل روايت ميکند که عمويم جعفر بن محمد بن متيل گفت: ابوجعفر محمد بن عثمان عمري مرا خواست و چند طاقه پارچه و کيسه اي که مبلغي درهم در آن بود بيرون آورد و گفت: لازم است که همين موقع بروي به واسط [1] و آنچه بتو ميدهم بکسيکه قبل از همه موقع سوار شدن بر مرکب و رفتن بطرف شط تو را ملاقات ميکند بدهي. من ازين جهت سخت غمگين شدم و پيش خود گفتم آيا کسي مانند من براي اينکار اعزام ميشود که اين اموال ناچيز را ببرد؟.
[ صفحه 656]
پس بجانب واسط حرکت نمودم و سوار مرکب شدم اول مردي که با من ملاقات نمود، از حسن بن محمد بن قطاه صيدلاني که در واسط وکيل موقوفات بود جويا شدم. آنمرد گفت: من هستم تو کيستي؟ گفتم: من جعفر بن محمد بن متيل هستم. او مرا باسم شناخت و من هم باو سلام نمودم و با هم معانقه کرديم. آنگه بوي گفتم ابوجعفر عمري محمد بن عثمان بشما سلام رسانده و اين پارچه و کيسه پولرا بمن داده که بشما تسليم کنم. سپس گفت الحمد لله که تو را ديدم زيرا محمد بن عبد الله عامري وفات يافت و من حالا ميروم که کفني براي او تهيه کنم. آنگاه پارچه ها را باز کرد ديديم مايحتاج دفن ميت در آنست مانند کفن و کافور، و آنچه در کيسه بود مزد مرده کش و گور کن بود. پس ما جنازه را تشييع کرده دفن نموديم و سپس مراجعت کرديم.
پاورقي
[1] واسط - نام چندين موضع در عراق و حجاز و سوريه و ايران بوده - در اين جا منظور واسط عراق شهري واقع در ميان راه کوفه و بصره بوده که حجاج بن يوسف ثقفي آنرا تعمير کرد و بهمين جهت واسط حجاج هم مي گويند واسط چون درست در وسط بصره و کوفه بود با هر يک از اين دو شهر پنجاه فرسخ فاصله داشته است. مراصد.