بازگشت

مردي که سرش در صفين ضربت ديد


نيز در کتاب کشف الغمه مينويسد: و از جمله حکايتي است که يکي از علماي بزرگ ما نقل کرده و بخط مبارک خود چنين نوشته است: حکايت ميکنم از محيي الدين اربلي که گفت: روزي در خدمت پدرم بودم. ديدم مردي نزد او نشسته و چرت ميزند. در آنحال عمامه از سرش افتاد و جاي زخم بزرگي در سرش نمايان گشت پدرم پرسيد: اين زخم چه بوده؟ گفت: اين زخم را در جنگ صفين برداشتم باو گفتند تو کجا و جنگ صفين کجا؟. گفت: وقتي بمصر سفر ميکردم و مردي از اهل غزه [1] هم با من همراه گرديد در بين راه درباره جنگ صفين بگفتگو پرداختيم همسفر من گفت: اگر من در جنگ صفين بودم شمشير خود را از خون علي و ياران او سيراب ميکردم من هم گفتم اگر من نيز در جنگ صفين بودم شمشير خود را از خون معاويه و پيروان او سيرآب مينمودم، اينک من و تو از ياران علي عليه السلام و معاويه ملعون هستيم بيا با هم جنگ کنيم. با هم در آويختيم و زد و خورد مفصلي نموديم يکوقت متوجه شدم که بر اثر زخمي که برداشته ام از هوش ميروم در آن اثنا ديدم شخصي مرا با گوشه نيزه اش بيدار ميکند، چون چشم گشودم، از اسب فرود آمد و دست روي زخم سرم کشيد و في الوقت بهبودي يافت. آنگاه گفت: همينجا بمان و بعد اندکي ناپديد شد و سپس در حاليکه سر بريده همسفرم را که با من به نزاع پرداخته بود، در دست داشت با چهارپايان او برگشت و گفت: اين سر دشمن تست، تو بياري ما برخاستي ما هم تو را ياري کرديم



[ صفحه 822]



چنانکه خداوند هر کس که او را ياري کند، نصرت ميدهد. پرسيدم شما کيستيد؟ گفت: من صاحب الامر هستم. سپس فرمود: منبعد هر کس پرسيد: اين زخم چه بوده؟ بگو: ضربتي است که در صفين برداشته ام.


پاورقي

[1] غزه شهري واقع در صحراي سيناست. سابقا جزو شهرهاي معروف فلسطين بوده و اينک جزو کشور مصر است.