بازگشت

باز شدن زبان سرور


همچنين ابن نوح گفت: شنيدم ابو عبد الله بن سوره قمي ميگفت: از سرور که مردي عابد و متهجد بود و من در اهواز او را ديدم ولي حالا نسبش را فراموش کرده ام، شنيدم که ميگفت: من لال بودم و سخن نميگفتم پدر و عمويم مرا در بچگي که سيزده يا چهارده سال داشتم نزد حسين بن روح بردند و از او خواستند که از حضرت خواهش کند درباره من دعا فرمايد تا خداوند زبان مرا بگشايد. حسين بن روح گفت: دستور رسيده که براي تامين اين منظور بکربلا برويد. سرور گفت من و پدر و عمويم بکربلا رفتيم و غسل نموده بزيارت پرداختيم در اثناي زيارت پدر و عمويم صدا زدند: اي سرور با زبان فصيح گفتم: بله



[ صفحه 639]



گفتند: آفرين حرف زدي؟ گفتم: بله ابو عبد الله بن سوره گفت: اين سرور مردي بود که صدايش بلند نبود. مولف: از اين روايت پيداست که بزوفري از سفراي حضرت صاحب عليه السلام بوده ولي در کتاب نقل نشده. ممکن است واسطه در سفارت بوده يعني سفير سفير امام بوده است، يا اينکه در خصوص همين مورد بي واسطه سفارت داشته است. محمد بن شاذان: صدوق (ره) در کمال الدين از استادش ابن وليد قمي از سعد بن عبد الله اشعري و او از علان کليني و او از محمد بن شاذان بن نعيم روايت نموده که گفت: اموالي نزد من براي غريم امام زمان بمبلغ چهار صد و هشتاد درهم جمع شد. نخواستم اين مبلغ ناتمام را خدمت حضرت بفرستيم، لذا از مال خودم بيست درهم روي آن گذاردم و آنرا براي محمد بن جعفر و يکي از وکلاي امام زمان فرستادم ولي از اضافه خودم چيزي ننوشتم محمد بن جعفر رسيد آنرا فرستاد و در آن نوشته بود. پانصد درهم رسيد و بيست درهم آن مال تو بود شيخ مفيد در ارشاد و قطب راوندي در خرايج نيز بطرق ديگر آنرا نقل کرده اند.