بازگشت

محمد بن احمد


و نيز در کافي از حسن بن حسن علوي روايت کرده که گفت: روزي يکي از نديمان روز حسني با ديگري نزد وي بودند. مرد به نديم روز حسني گفت او همان است که اموال از اطراف برايش مياورند مقصود امام زمان (ع) است و وکلائي دارد سپس تمام وکلائي را که در هر ناحيه بودند، نام برد، چون خبر آن به عبيد الله بن سليمان وزير [1] رسيد اقدام بگرفتن آنها نمود. خليفه گفت: جستو کنيد به بينيد اين مرد کجاست زيرا اين کار دشواري است. عبيد الله بن سليمان گفت: وکلايش را ميگيريم: خليفه گفت: نه اينکار را نميکنيم. ولي اموالي بافراد معيني بدهيد که به نزد آنها ببرند، هر کدام مال را بعنوان وکالت از آنها گرفت او را جلب ميکنيم. در همان موقع توقيعي از ناحيه مقدسه امام زمان صادر شد که هيچکس از وکلا چيزي از مردم نپذيرند و از آن امتناع ورزند و خود را بي اطلاع نشان دهند. سپس وزير مالي بوسيله مردي ناشناس نزد محمد بن احمد که از وکلاي حضرت بود فرستاد و در خلوت باو گفت: من مالي با خود آورده ام که تو آنرا بامام برساني. محمد گفت: غلط کردي، من از اين مطلب چيزي نمي شناسم. جاسوس مرتب او را بر سر لطف مياورد، ولي محمد بن احمد تجاهل ميکرد. بهمين ترتيب هر چه جاسوس نزد وکلاي حضرت فرستادند، وکلا از پذيرفتن آنها و اموالشان خودداري کردند، زيرا که مطلب قبلا باطلاع آنها رسيده بود.



[ صفحه 621]




پاورقي

[1] در زيرنويس صفحه ي 216 از وي نام برديم.