بازگشت

معجزاتي که از وجود اقدس امام زمان به ظهور رسيده و قسمتي از ا


شيخ طوسي در کتاب غيبت مينويسد: جماعتي از علماء از حسين بن علي ابن بابويه برادر شيخ صدوق نقل کرده اند که گفت: گروهي از مردم شهر ما قم در



[ صفحه 595]



سال 329 هجري که قرامطه عليه حجاج بيت الله طغيان نمودند، براي من نقل کردند که پدرم رضي الله عنه يعني علي بن بابويه پدر شيخ صدوق و پيشواي علماي قم نامه اي به شيخ ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي قدس الله روحه سومين نائب خاص امام زمان نوشت که به پيشگاه امام زمان تقديم داد و از حضرتش براي حج بيت الله کسب اجازه نمايد. پاسخ ناحيه مقدسه اين بود: در اين سال بحج مرو. پدرم مکتوب ديگري نوشت که حج من نذر واجب



[ صفحه 596]



است، آيا جايز است خودداري نمايم؟ جواب آمد که: اگر ناگزير برفتن هستي با کاروان آخري حرکت کن چون پدرم با کاروان آخري حرکت کرد، سالم ماند ولي کاروانهائي که پيش آن رفته بودند همگي تلف شدند نيز شيخ در کتاب غيبت فرموده: شملغاني [1] در کتاب الاوصياء از ابوجعفر مروزي روايت نموده که گفت: جعفر بن محمد بن عمرو با جمعي بعسکر [2] رفتند آنها حضرت امام حسن عسکري عليه السلام را در زمان حياتش ديده بودند، علي بن احمد بن ظنن هم ميان آن جماعت بود. جعفر بن محمد بن عمر نامه اي بناحيه مقدسه نوشت و اجازه خواست که براي زيارت وارد حرم مطهر امام عليه السلام شود. علي بن احمد بوي گفت: نام مرا ننويس زيرا من اجازه نميگيرم. او هم نام وي را ننوشت. در جواب مرقوم بود: تو و کسيکه اجازه نخواست هر دو داخل شويد و نيز در خرايج راوندي مينويسد: از محمد بن هارون همداني روايت شده که گفت: پانصد دينار سهم امام بر ذمه داشتم و از اين جهت دلتنگ بودم. پيش خود گفتم چند باب دکان دارم که به پانصد و سي دينار خريده ام، آنها را بناحيه مقدسه امام در عوض پانصد دينار تفويض ميکنم. بخدا قسم اين را بزبان نياوردم و بکسي هم نگفتم. با اين وصف حضرت بمحمد بن جعفر مرقوم فرمود: دکانها را از محمد بن هارون بعوض پانصد ديناري که در ذمه او داريم تحويل بگير!


پاورقي

[1] شرح حال اين مرد و سوء عاقبت او را در چند مورد همين باب خواهيد خواند.

[2] عسکر محله اي در سامره بوده که امام حسن عسکري (ع) در آن سکونت داشته و امروز قبر آن حضرت و پدرش امام علي النقي عليهما السلام در آنجاست. بهمين مناسبت آن حضرت را عسکري و با پدر عاليقدرش عسکريين مي نامند.