بازگشت

زهير بن جناب


زهير بن جناب [1] نيز يکي از معمرين است. ابوحاتم سيستاني در کتاب المعمرون گفته: وي دويست و بيست سال عمر کرد، و دويست جنگ نمود و در



[ صفحه 552]



ميان قوم خود بزرگ و مطاع و شريف بود. گويند: ده صفت در وي بوده است که هيچيک از مردم عصر او نداشته اند و آن اينکه: وي بزرگ و شريف و خطيب و شاعر قوم خود و نماينده آنها در دربار سلاطين، و طبيب قوم بوده، و در آن زمان طب فني بس شريف بوده است، و مردي با تدبير و سواري دلاور و خانواده و جمعيت دار بوده است. زهير فرزندانش را وصيت کرد و گفت: فرزندان من سن من بسي طولاني گشت روزگارها ديدم و در کارها تجربه ها آموختم. پس آنچه بشما ميگويم از حفظ کنيد. چون مصيبتي بشما روي آورد خود را ضعيف مشماريد، و در پيشامدها کارها را بيکديگر وامگذاريد، که براي شما محنت و اندوه پديد مياورد و موجب سرزنش دشمن ميشود، و باعث سوء ظن بخدا خواهد بود. از پيشامدها غفلت نورزيد و ايمن نباشيد و آنها را بباد مسخره مگيريد. زيرا هر قومي که حوادث روزگار را بباد مسخره گرفت، خود بانها مبتلا گرديد. پس خود را در برابر حوادث آماده سازيد که آدمي در جهان نشانه ايست و کمان حوادث هر لحظه تيري بسوي وي رها ميکند و بعضي بنشانه ميخورند و بعضي اصابت نميکنند و از آن ميگذرند، و گاهي از طرف چپ يا راست آدمي اصابت مينمايند تا بالاخره از هر طرف که باشد بوي برخورد مي کنند.


پاورقي

[1] در متن عربي بحار نسب او را با نوزده واسطه بمالک بن حمير مي رساند، ولي ما براي رعايت اختصار ذکر نکرديم.