دويد بن نهد
دويد بن نهد بن فهد بن زيد بن لبس بن اسود بن اسلم بن الحاف بن قضاعه بن مالک بن مره بن مالک بن حمير، نيز بگفته ابو حاتم سيستاني چهار صد و پنجاه و شش سال در جهان زيست. ابن دريد [1] ميگويد: دويد بن از معمرين است، عرب کسي
[ صفحه 550]
را که بيش از صد و بيست سال عمر کند معمر ميدانند. چون حال احتضار دويد بن فرا رسيد، بفرزندانش گفت: بشما وصيت مي کنم که بر مردم شرور ترحم نکنيد و بر مرگ آنها اشک مريزيد و از لغزش آنها چشم نپوشيد. لگام اسبان را کوتاه گيريد و نيزه هاي دراز انتخاب کنيد، ضربت خود را از جانب چپ و راست بر دشمن وارد سازيد، تا آنها را قطعه قطعه نمائيد. هر گاه خواستيد کسي را از خواسته هايش جلوگيري کنيد، بايد اين جلوگيري پيش از برآورده شدن خواسته هاي او باشد، چه بعد از انجام خواسته ها و حوائج، منع از آنها ننگ است. انسان بايد مقاصد خود را با سعي و کوشش تامين کند نه با نيرنگ و دام بر آنچه از شما فوت شده افسوس مخوريد، هر چند فوت آن براي شما گران باشد. بکساني که از شما سرزنش مي کنند مهر نورزيد هر چند از بستگان شما باشند. طمع نداشته باشيد تا ناگزير از اطاعت نشويد. خود را پست نشماريد تا شما را ضعيف ندانند. بوصيت من عمل نمائيد، و مانند آنها نباشيد که وصيت را شنيدند ولي آنرا فراموش کرده و بکار نبستند
[ صفحه 551]
چون من وفات کنم گور مرا فراخ گيريد و از توسعه دادن زمين درباره ام دريغ مداريد. وسعت قبر، روح مرا آسوده نميگرداند، ولي اينقدر هست که موجب آرامش دل از وحشت و اضطراب ميباشد. ابن دريد ميگويد: گفته اند: دويد هنگام وفات اين اشعار بگفت:
اليوم يدني لدويد بيته
يا رب نهب صالح حويته
و رب قرن بطل ارديته
و رب غيل حسن لويته
و معصم مخضب ثنيته
لو کان للدهر بلي ابليته
او کان قرمي واحدا کفيته
يعني: امروز خانه گور دويد بوي نزديک شده. چه غارتها که کردم و چه پهلوانها که بخاک افکندم و چه بازوان نيرومند را که درهم پيچيدم و چه بسيار دستهاي حنا گرفته را بعقيب زدم. اگر ممکن بود روزگار پوسيده شود آنرا ميپوساندم، و چنانچه پهلوان حريف من يکي ميبود او را از ميدان بدر ميبردم. اين اشعار نيز از وي است:
القي علي الدهر رلجا ويدا
و الدهر ما اصلح يوم افسدا
يفسد ما اصلحه اليوم غدا
يعني: زمانه دست و پاي مرا قطع کرد مرا بستوه آورد زمانه آنچه را روزي فاسد گردانيده اصلاح نمي کند، بلکه چيزي را که امروز اصلاح نمود فردا فاسد ميگرداند.
پاورقي
[1] ابن دريد - بضم دال و فتح راء: محمد بن حسن بن دريد ازدي از مردم بصره و شيعه امامي مذهب بوده است. ابن دريد از ادبا، شعرا و محدثين بزرگ است، و در نحو و لغت مهارت داشته است. شاگرد رياشي و ابو حاتم سيستاني و از لحاظ نيروي حافظه نظير نداشته است.
گويند اگر ديوان شعري را يکبارمي خواندند، از اول تا آخر حفظ مي کرد! مسعودي مي نويسد: ابن دريد کسي است که در عصر ما در فن شعر در بغداد يگانه و در لغت سر آمد همگان است و در شعر و لغت جانشين خليل بن احمد نحوي است...
کتاب الجمهره در لغت از مصنفات اوست که از حفظ جز در باب همزه و لفيف که محتاج بمراجعه گرديد؛ کتاب الجمهره و المقصوره ي ابن دريد از کتب پر ارزش و معتبر و مشهور است که بسياري از دانشمندان بشرح آن پرداختند...
ابن شهر آشوب مازندراني ابن دريد را از شعراي اهل بيت عصمت (ع) بشمار آورده. ابن دريد در سال 321 در بغداد وفات يافت.
در همان روز هم ابو هاشم دانشمند کلامي درگذشت. از اين رو مردم گفتند: امروز علم لغت و علم کلام، با مرگ ابن دريد و ابو هاشم مرد! الکني والالقاب.