بازگشت

احاديث ابودنياي معمر


ما از وي خواستيم که آنچه از حضرت اميرالمومنين عليه السلام شنيده است براي ما نقل کند ولي او گفت: موقعيکه خدمت آن حضرت بوده رغبت و همتي بکسب علم نداشته است، بعلاوه صحابه پيغمبر براي کسب علم نزد حضرت بسيار بودند. و ميگفت: من از فرط علاقه و محبتي که بانحضرت داشتم، جز بخدمتگذاري بچيز ديگري نپرداختم. آنچه من از آن حضرت ميشنيدم، بسياري از علماي مغرب و مصر و حجاز که امروز منقرض شده و وفات يافته اند، از حضرتش استماع نموده و اين همشريان و



[ صفحه 496]



فرزندان من آنها را جمع آوري کرده اند. آنگاه همراهان پيرمرد نسخه اي بيرون آوردند و او آنرا گشوده و باين شرح خواند:

1 - حديث کرد براي ما ابوالحسن علي بن عثمان بن خطاب بن مره بن مويد همداني معروف به ابو دنياي مغربي رضي الله عنه حيا و ميتا. او گفت: علي بن ابيطالب گفت که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: هر کس اهل يمن را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کس اهل يمن را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. [1] .

2 - حديث کرد براي ما ابو دنياي معمر گفت: علي بن ابيطالب عليه السلام گفت: پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: هر کس دلشکسته اي را ياري کند خداوند ده حسنه براي او بنويسد و ده گناه از وي محو کند و ده درجه باو بدهد. آنگاه علي عليه السلام گفت: پيغمبر فرمود: هر کس سعي در برآوردن حاجت برادر مسلمان خود کند که خشنودي خدا و صلاح وي در آن باشد، مثل اينست که هزار سال خدا را پرستش نموده و اصلا بمعصيت نيافتاده است. 3 - حديث کرد براي ما ابو دنياي معمر مغربي گفت: شنيدم علي بن ابيطالب عليه السلام ميفرمود: روزي پيغمبر صلي الله عليه و آله در خانه دخترش فاطمه عليها السلام سخت گرسنه شد، اميرالمومنين عليه السلام گفت: پيغمبر بمن فرمود: يا علي آن خوان طعام را نزد من بياور من آنرا آوردم ديدم نان و گوشت بريان در آنست. 4 - حديث کرد براي ما ابو دنياي معمر که از اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليه السلام شنيدم ميفرمود: در جنگ خيبر بيست و پنج زخم برداشتم و در آنحال نزد پيغمبر آمدم. چون زخمهاي مرا ديد گريست، آنگاه قدري از اشکهاي چشم مبارک را



[ صفحه 497]



گرفت و بر زخمهاي من ماليد و هماندم از درد آن آسوده گشتم. 5 - حديث کرد براي ما ابو دنيا، گفت: حديث کرد براي من علي بن ابيطالب عليه السلام که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: هر کس يکبار قل هو الله احد را بخواند مثل اينست که ثلث قرآن را خوانده، و هر کس دوبار بخواند مثل اينستکه دو ثلث قرآن را خوانده، و هر کس سه بار بخواند مثل اينستکه تمام قرآن را خوانده باشد. 6- حديث کرد براي ما ابو دنيا گفت: شنيدم علي بن ابيطالب عليه السلام ميفرمود: پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: من گوسفند ميچرانيدم روزي گرگي بر سر راه خود ديدم، از آنحيوان پرسيدم: در اينجا چه ميکني؟ گفت: تو در اينجا چه ميکني؟ گفم من گوسفند ميچرانم. گفت: اين تو و اين راه بگذر چون گوسفندان را حرکت دادم و گرگ در وسط گوسفندان قرار گرفت، ديدم گوسفندي را گرفت و کشت. من هم گرگ را دنبال کردم تا او را کشتم. سپس دوباره گله را حرکت دادم، قدري که دور شدم سه فرشته جبرئيل و ميکائيل و ملک الموت را ديدم. چون آنها مرا ديدند گفتند: اين است محمد که خداوند وجود او را مبارک گردانيده. پس آنها مرا برداشته خوابانيدند و با چاقوئي که همراه داشتند شکم مرا پاره نمودند و قلبم را بيرون آورده داخل شکم را با آب سردي که در شيشه اي با خود داشتند شستند تا از خون پاک گرديد، آنگاه قلبم را بجاي خود برگردانيدند و دست بر روي شکمم کشيدند في الحال جراحت آن برطرف شد بدون اين که دردي احساس کنم از آنجا نزد مادرم حليمه آمدم حليمه دايه پيغمبر بود حليمه پرسيد گوسفندان کجا هستند؟ آنچه گذشته بود براي وي نقل کردم گفت: مقام والائي در بهشت خواهي داشت [2] .



[ صفحه 498]




پاورقي

[1] بسياري از شيعيان با اخلاص و بزرگان اصحاب حضرت امير مومنان علي عليه السلام از مردم يمن بودند. اين روايت و روايات ديگر که قريب باين مضمون وارد شده، نظر بآن مردان جانباز و فداکار دارد.

از قبيل مالک اشتر، حارث همداني، اويس قرني، کميل بن زياد نخعي و غير هم که همه از مردم يمن بودند.

[2] اين موضوع در تواريخ و کتب حديث سني و شيعه آمده است، با اين فرق که در روايات ديگر مي گويد؛ پسر حليمه ديد که افرادي آمدند و شکم محمد (ص) را شکافتند. و بمادر خود حليمه خبر دادند ممکن است، اين موضوع پرتوي از انعکاس شخصيت نوراني و ملکوتي پيغمبر اکرم در آينده بوده، که آنروز، بدانگونه بنظر فرزندان حليمه آمده، تا با نقل آن، از همان روزگار بدانند که محمد کودک يتيم، آينده درخشان و مقام عالي خواهد داشت.