بازگشت

شباهت طول عمر حضرت نوح به طول عمر آن حضرت


طول عمر نوح (ع) همچنين بود که چون از خداوند خواست تا بر قومش عذاب فرو فرستد، جبرئيل هفت دانه هسته نزد وي آورد و گفت: اي پيغمبر خدا پروردگار ميفرمايد: اينها مخلوق و بندگان من هستند آنها را با صاعقه هلاک نميگردانم مگر بعد از تاکيد دعوت و الزام حجت بر آنها. پس دوباره قوم را بخداپرستي دعوت کن که در مقابل آن بتو ثواب خواهيم داد. اين هسته ها را کشت کن موقعي که روئيدند و بحد کمال رسيدند و بارور شدند هنگام نزول رحمت الهي فرا رسد و از شر قوم آسوده خواهي شد، و مومنين را باين خبر مژده ده. چون درختها روئيد و شاخ و برگ درآورد و باردار شد و بعد از مدتي چنانکه ميبايد ثمر داد، نوح از خداوند درخواست نمود که طبق وعده او را از شر قوم خلاصي دهد، ولي خداوند دوباره دستور داد که از هسته آن درختها بکارد و صبر پيشه گيرد و سعي کند و حجت را بر قوم موکد بدارد. نوح حکم جديد را باطلاع کسانيکه بوي ايمان آورده بودند رسانيد و سيصد تن از آنها از وي برگشتند و گفتند اگر دعوت نوح حق بود نميبايد خدايش خلف وعده کند. سپس خداوند متعال هفت بار پي در پي او را مامور گشت تخم آن درخت نمود



[ صفحه 488]



و هر بار گروهي از مومنين از وي برو بر ميتافتند تا اينکه پيروان او مردد شدند و بهفتاد و چند مرد تقليل يافتند. آنگاه خداوند بوي وحي فرستاد که: نقاب شب ظلماني از چهره صبح نوراني در پيش رويت برداشته شد. زيرا حق آشکار گشت و نور ايمان از زنگار ارتداد کسانيکه داراي سرشت پليد بودند پاک گرديد اگر من کفار را نابود کنم، ولي کساني را که بتو ايمان آورده بودند، و بعد از تو روي برتافتند و مرتد گشتند باقي گذارم، بوعده خود عمل نکرده ام، و عده اي که بمومنين سابق قومت که در ايمان بيگانگي خدا اخلاص ورزيده و بريسمان پيغمبريت چنگ زده اند، دادم که آنها را در روي زمين جاي دهم و در دين ثابت بدارم و ترس آنها را تبديل بامن کنم، تا شک از لوح دلشان برطرف شود و مرا با اخلاص، پرستش کنند چطور ممکن بود کساني را که مرتد شدند در زمين جاي دهم و دينشان را ثابت نگهدارم و ترسشان را تبديل بامن کنم؟ در صورتيکه ميدانم که ايماني ضعيف و سرشتي پليد و باطني بد دارند؟. اگر در موقع نابود ساختن دشمنان، که ميخواستم مومنين را در زمين جاي دهم، آن طايفه مرتد بوي خلافت را که بمومنين داده شده، استشمام ميکردند، در نفاق و گمراهي راسختر ميگشتند و با برادران خود بدشمني بر ميخواستند و بخاطر رياست با آنها ميجنگيدند، بنابراين با اين فتنه ها و جنگها با برادران چطور ممکن است تمکين از دين و انتشار ايمان در ميان مومنين جمع شود؟ پس با امداد و وحي ما کشتي را بساز. سپس حضرت صادق عليه السلام فرمود قائم ما هم غيبتش طولاني ميگردد تا آنکه حق آشکار گردد، و نور ايمان از زنگار ارتداد شيعياني که داراي سرشت پليد هستند پاک شود بطوريکه اگر آنها احساس کنند در ايام ظهور مهدي مومنين با خلاص از عزت و ثبات ايمان و امنيت آن زمان بهره مند خواهند بود، بواسطه نفاقي که دارند، بوحشت ميافتند مفضل ميگويد: عرضکردم: يابن رسول الله ناصبي ها ميپندارند که اين آيه [1] .



[ صفحه 489]



درباره ابوبکر و عمر و عثمان و علي نازل شده است فرمود: خداوند دلهاي ناصبي ها را هدايت نکند. چه وقت ديني را که خدا و رسول پسنديده اند، از انتشار امن ميان امت و رفع ترس از دلها و برطرف ساختن شک از سينه هاي آنها، در زمان يکي از اين سه نفر و در خلافت ظاهري اميرالمومنين که مسلمين مرتد گشتند و فتنه ها و جنگهائي که ميان آنها و کفار واقع شد، برخوردار بود؟. آنگاه حضرت اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: حتي اذا استياس الرسل و ظنوا انهم قد کذبوا جاءهم نصرنا يعني: موقعيکه پيغمبران از راهنمائي مردم مايوس گشتند و گمان کردند بانها دروغ گفته شده، ياري ما بانها رسيد.


پاورقي

[1] منظور آيه وعد الله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض... است که حضرت مضمون آنرا نقل فرموده و در صفحه ي 259 گذشت.