بازگشت

ثواب انتظار فرج


1- علاء بن سيابه گويد امام ششم فرمود هر کس از شما با اعتقاد امامت بميرد و در انتظار باشد چون کسي است که در خيمه خود حضرت قائم بوده است (يعني در جبهه جهاد با آنحضرت)

2- عبد الحميد واسطي گويد بامام پنجم ابي جعفر محمد بن علي الباقر عرض کردم اصلحک الله بتحقيق ما از بازار خود هم بانتظار اين امر دست کشيديم، فرمود اي عبد الحميد آيا معتقدي کسي که خود را براي خداي عز و جل زنداني کرد خدا گشايشي باو نميدهد؟ آي هر آينه خدا باو گشايش خواهد داد، خدا رحمت کند بنده ايکه خود را وقف بر ما کرده، خدا رحمت کند بنده اي را که امر ما را زنده کند گويد عرض کردم اگر پيش از آنکه قائم را درک کنم بميرم، فرمود هر کس از شماها بگويد اگر من قائم آل محمد را درک کنم او را ياري ميکنم ثواب کسي را دارد که با او شمشير زند بلکه کسي که در همراهي او شهيد شود

3- رسول خدا فرمود افضل اعمال امت من انتظار فرج است از طرف خداي عز و جل



[ صفحه 358]



4- محمد بن فضيل گويد از ابي الحسن الرضا عليه السلام از فرج پرسش کردم فرمود براستي خداي عز و جل ميفرمايد در انتظار باشيد بدرستيکه منهم با شما از منتظرانم

5- احمد بن محمد بن ابي نصر گويد امام رضا (ع) فرمود چقدر صبر و انتظار فرج خوبست آيا نشنيدي گفته خداي عز و جل را (در سوره هود آيه 93) انتظار بريد که من هم با شما انتظار برنده ام بر شما باد که صبر کنيد زيرا فرج در نوميدي ميايد و هر آينه کسانيکه پيش از شما بودند از شما صابرتر بودند

6- امام ششم از گفته پدرانش از اميرالمومنين (ع) روايتکرده است که فرمود منتظر امر ما مانند کسي باشد که در جهاد در راه خدا بخون خود بغلطد

7- عمار ساباطي گويد بامام ششم عرض کردم عبادت در زمان يک امامي از شماها که غائب باشد دولت بدست حکومت ناحق باشد بهتر است يا عبادت در حال ظهور حق و در دولت امام ظاهر از شماها؟ فرمود ايعمار بخدا صدقه دادن در پنهاني بهتر است از صدقه آشکار و همچنان عبادت شما در پنهاني در



[ صفحه 359]



زمان امام غائب و دولت ناحق بهتر است زيرا ترس داريد از دشمن خود در زمان حکومت ناحق و حال ترک جهاد در راه حق و بدانيد که هر کدام شماها يک نماز واجب تنها بخواند و آنرا در وقت بخواند و از ترس دشمن پنهاني بخواند و درست و با شرائط بخواند خداي عز و جل براي او ثواب بيست و پنج نماز واجب بنويسد که فراداي خوانده باشد و هر کدام شما نماز نافله اي در وقت و درست بخواند خداوند ده نماز نافله براي او بنويسد و هر کس کار نيکي کند خدا براي او بيست حسنه بنويسد و خدا حسنات مومنان شما را که اعمال را نيکو انجام دهند و براي حفظ دين و جان و امام خود تقيه کند و زبانش را نگهدارد چند برابر کند زيرا خداي عز و جل کريم است گويد عرض کردم قربانت مرا بکار تشويق کردي و بر آن واداشتي ولي ميخواهم بدانم چطور اعمال کنوني ما اعمال اصحاب امام آشکار در دولت حق بهتر است با اينکه ما و آنها هم عقيده هستيم و دين خداي عز و جل را داريم، فرمود چون شما بر آنها در پذيرفت عقيده حق و نماز و روزه و حج هر مسئله و خيري پيشي گرفتيد و خدا را نهاني از دشمن خود عبادت کرديد بهمراهي امام مستتريکه فرمان او را ميبريد و با او صبر ميکنيد و در انتظار دولت حق ميگذرانيد و بر امام خود و جانتان از پادشاهان ستمکار ترسانيد، حق شما بدست ظالمانست و بشما ندهد و شما را به تنگي معيست و دويدن دنبال روزي بيچاره کردند و با صبر بر عقيده و عبادت و طاعت امام خود و خوف از دشمن باين جهت خدا اعمال شما را چند برابر کرده بر شما گوارا باد.



[ صفحه 360]



گويد عرض کردم قربانت پس ديگر ما آرزومند نيستيم که در شمار ياران امام قائم باشيم دولت حق را درک کنيم در صورتيکه امروز در دوران امامت شما و اطاعت شما اعمال ما بهتر است از اعمال ياران دولت حق فرمود سبحان الله شما دوست نداريد که حق ظاهر شود و عدالت در کشور اسلامي استوار گردد و حال همه بندگان خدا خوب شود و کلام همه يکي گردد و ميان دلهاي پريشان الفت آيد و خدا در سراسر زمين معصيت نشود و حدود الهي بر خلقش اقامه شود و حق بصاحبش برگردد تا هيچ حقي از ترس خلقي زير پرده نماند هلا بخدا کسي از شما بر اينحاليکه داريد نميرد جز آنکه پيش خداي عز و جل از حاضرين بدر واحد بهتر باشد مژده بار شما را

8- ابو ابراهيم کوفي گويد، خدمت امام ششم رسيدم و در حضورش بودم که موسي بن جعفر که هنوز پسر بچه اي بود خدمت او آمد من برخواستم سر او را بوسه دادم و نشستم امام ششم فرمود اي ابو ابراهيم آگاه باش که او پس از من امام تو است هلا درباره او مردمي هلاک شوند و مردمي بسعادت رسند خدا قاتلش را لعنت کند و عذاب را بر روحش دو چندان سازد هلا خدا محققا بهترين اهل زمين را از صلب او درآورد پس از عجائبيکه بر او بگذرد از روي حسد بر او ولي خدا کار خود را بانجام رساند اگر چه مشرکانرا بد آيد، خدا از پشت او پنج امام بيرون آورد که دوازده امام کامل شوند که خدا آنها را بکرامت خود مخصوص کرده و در آستان قدس خود جا داده آنکه انتظار دوازدهمي را برد



[ صفحه 361]



چون کسي باشد که با شمشير کشيده پيش رسول خدا بوده و از آن حضرت دفاع کرده، در اين جا مردي از دوستان بني اميه وارد شد و کلام قطع شد و من پانزده بار خدمت او رسيدم که تتمه اين حديث را بشنوم آن سال فرصت بدست نيامد سال ديگر که خدمت او رسيدم نشسته بود فرمود اي ابو ابراهيم او است که اندوه را برطرف کند از شيعيان خود پس از سختي و تنگي بسيار و گرفتاري دراز و جور فراوان خوشا بکسي که اين زمانرا درک کند تا اينجا براي تو بس است اي ابراهيم، من هرگز با تحفه اي برنگشته بودم که از اين مژده شادي بخش تر و دل خوش کن تر باشد