علت غيبت
1- امام ششم فرمود صاحب الامر ولادتش بر اين خلق پنهان است تا چون ظهور کند بيعت احدي در گردنش نباشد
2- امام ششم فرمود قائم (ع) ظهور کند و بيعت احدي در گردنش نباشد
3- هشام بن سالم مضمون حديث دوم را روايتکرده است
4- علي بن فضال از علي بن موسي الرضا (ع) فرمود گويا شيعه را مي بينم که در وقتي سومين
[ صفحه 157]
فرزند مرا از دست بدهند مانند چهارپايان چراگاه ميجويند و نمي يابند باو عرض کردم يابن رسول الله برايچه؟ فرمود براي آنکه امامشان از آنها پنهان است، عرض کردم برايچه؟ فرمود براي آنکه چون با شمشير قيام کند بيعت کسي در گردنش نباشد
5- مضمون حديث يکم است باضافه اين جمله - خدايعز و جل کارش را در يکشب اصلاح کند
6- سدير از امام ششم روايتکرده است که فرمود قائم ما غيبتي دارد که طولاني است، باو عرض کردم يابن رسول الله برايچه؟ فرمود براي آنکه خدايعز و جل ابا کرده است جز اينکه روش در غيبت پيغمبران را درباره او مجري دارد و ناچار است يسدير که مدت غيبت همه پيغمبران را بسر برد، خداي تعالي فرموده است (در سوره انشقاق آيه 19) هر آينه طبقه طبقه بر يکديگر سوار شويد يعني روش کساني که پيش از شما بوده اند
7- زراره گويد امام ششم فرمود ناچار است قائم غيبت کند، عرض کردم چرا؟ فرمود بر جان خود ميترسد و اشاره بشکمش کرد
8- زراره همين مضمون را از امام پنجم نقل کرده است
[ صفحه 158]
9- عين همين مضمون از امام پنجم باضافه اينکه زراره گفت مقصود کشتن است
10- زراره از امام ششم روايتکرده است که فرمود براستي قائم ما پيش از قيام خود غيبتي دارد، گفتم چرا؟ فرمود ميترسد سرش را ببرند
11- عبيد الله بن فضل هاشمي گويد از امام ششم شنيدم مي فرمود صاحب الامر غيبتي دارد که از آن ناچار است که هر باطل جوئي در آن بشک ميافتد گفتم قربانت چرا؟ فرمود براي علتي که ما ماذون نيستيم آن را بيان کنيم براي شما؟ گفتم حکمت در غيبت او چيست؟ فرمود سبب حکمت در غيبت او همان سبب حکمت در غيبت کساني از حجتهاي خداست که پيش از او بودند بدرستکيه وجه حکمت در اين باره منکشف نشود مگر پس از ظهورش چنانچه وجه حکمت کارهاي خضر از شکستن کشتي و کشتن پسر بچه و بر پا داشتن ديوار شکسته به موسي هويدا نشد مگر بعد از آنکه از هم جدا شدند ايپسر فضل اين امر امريست از امور خداي تعالي و سربست از اسرار او و غيبتي است از غيوب او و چون دانستيم که خداي عز و جل حکيم است تصديق داريم که همه افعال او حکيمانه است و اگرچه
[ صفحه 159]
وجه آن براي ما منکشف نباشد