بازگشت

رجوع به روايات امام عسکري درباره فرزندش صاحب الزمان


1- يعقوب بن منقوش گويد خدمت امام يازدهم حسن عسکري وارد شدم درون حياط بر سکوئي



[ صفحه 79]



نشسته بود و سمت راستش اطاقي بود و بر آن پرده اي آويخته بود عرض کردم ايسيد من صاحب امر امامت بعد از شما کيست؟ فرمود اين پرده را بالا نزن آن را بالا زدم يک پسر بچه بقامت پنج شبر که در حدود هشت الي ده سال داشت بيرون آمد با پيشاني درخشان و روي سفيد و دو چشم براق و دو کف سطبر و دو زانوي برگشته در گونه راستش خالي بود و در سرش گيسواني بر زانوي پدر خود ابي محمد نشست سپس بمن فرمود اينست صاحب الامر شما سپس از جابر جست امام باو فرمود فرزند جانم برو درون خانه تا موعد معين، درون خانه رفت و م باو نگاه ميکردم سپس فرمود اي يعقوب در ميان خانه نگاه کن، درون خانه رفتم و کسيرا نديدم

2- موسي بن جعفر بن وهب بغدادي روايت کند که از ابي محمد عليه السلام دستخطي بمن رسيد باين مضمون - گمان برند که ميخواهند مرا بکشند اين نسل را قطع کنند و خدا گفتار آنان را دروغ شمرد، خدا را حمد

3- علان رازي گويد يکي از اصحاب ما بمن خبر داد که چون کنيز امام حسن عسکري آبستن شد باو فرمود محققا تو بپسري آبستني و نامش محمد است و او است قائم بعد از من

4- علي بن احمد رازي گويد يکي از برادران شهر ري من بعد از وفات امام حسن عسکري رفته بود که تفحص از امام کند در اين ميان که در مسجد کوفه انديشناک و اندوهگين بود براي مقصديکه



[ صفحه 80]



دنبالش آمده بود با دست خود زير حصير مسجد را کاوش ميکرد و يک ريگي براي او آشکار شد که در آن نوشته بود محمد آن مرد گويد نگريستم در آن نوشته برجسته خدائي بود نقش نبود

5- ابي غانم گويد از امام عسکري شنيدم مي فرمود در سال 260 شيعه من متفرق ميشوند و در آن سال امام فوت شد و شيعه و انصارش تفرقه شدند يکدسته خود را بجعفر بستند، يکدسته گمراه شدند يکدسته در شک افتادند و بشک ماندند و يکدسته بتوفيق خدايعز و جل بر دين خود ثابت ماندند

6- احمد بن اسحق بن سعد گويد از امام حسن عسکري شنيدم مي فرمود و حمد خدا را که مرا از دنيا نبرد تا جانشين مرا که از من است بمن نمود شبيه ترين مردم است برسول خدا (ص) در خلقت و اخلاق خدايش در غيبت نگهدارد سپس او را آشکار کند و زمين را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از جور و ستم شده است

7 - موسي بن جعفر بن وهب بغدادي گويد از امام حسن عسکري (ع) شنيدم مي فرمود گويا مي بينم شما بعد از من درباره جانشينم اختلاف داريد آگاه باشيد که هر کس بامامان بعد از پيغمبر اعتراف کند و منکر امامت فرزندم شود چون کسي باشد که بهمه پيغمبران و رسل خدا اعتراف کند و منکر نبوت رسول خدا (ص) گردد و منکر رسول خدا مانند منکر همه پيغمبران خداست زيرا طاعت آخر ما چون طاعت اول ما لازم است آگاه باشيد که براي فرزندم غيبتي است که همه مردم در آن بشک افتند مگر



[ صفحه 81]



آن که خدايش نگهدارد

8- ابوعلي بن همام گويد از محمد بن عثمان عمري قدس الله روحه شنيدم ميگفت از پدرم شنيدم مي گفت من در حضور ابو محمد حسن بن علي عليه السلام بود که از او سوال شد از خبريکه از پدران خود روايتکرده است که زمين تا روز قيامت از حجت خدا بر خلقش خالي نيست و هر کس بميرد و امام زمان خود را نشناسد بمردن جاهليت مرده است - فرمود براستي ايندرست است چنانچه روز درست است باو عرض شد يابن رسول الله حجت و امام بعد از تو کيست؟ فرمود پسرم محمد، او است امام و حجت بعد از من هر کس بميرد و او را نشناسد بمردن جاهليت مرده است آگاه باشيد که براي او غيبتي است که نادانان در آن سرگردان شوند و مبطلان در آن هلاک گردند وقت گزاران در آن دروغ گويند سپس خارج شود گويا من مي بينم که پرچمهاي سفيديکه در نجف کوفه بالاي سرش در اهتزاز است