بازگشت

روايات امام سجاد درباره غيبت امام دوازدهم


ابي حمزه گويد شنيدم علي بن الحسين عليه السلام ميفرمود براستي خداي تبارک و تعالي محمد و علي و يازده تن ائمه را از نور عظمت خود آفريد، ارواحي بودند که در پرتو نورش بيش از آنکه خلق را آفريند او را ميپرستيدند، تسبيح خداي عز و جل ميکردند و تقديس او مينمودند و آنان امامان هدايت کننده از خاندان محمدند عليهم السلام مصنف اين کتاب گويد اين خبر بلفظ ديگر هم روايت شده است جز آنکه آنچه شنيدم همين است که ذکر کردم ابي خالد کابلي گويد شرفياب حضور آقايم علي بن الحسين زين العابدين عليه السلام شدم و



[ صفحه 436]



عرض کردم بمن خبر ده از کسانيکه خداي عز و جل طاعت و دوستي آنها را واجب کرده و بر بندگانش لازم دانسته بعد از رسول خدا (ع) از آنها پيروي کنند فرمود اي کابلي براستي آن اولوا الامريکه خدا آنها را ائمه مردم نموده و طاعتشان را بر آنان واجب کرده است اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليه السلام است سپس حسن سپس حسين دو پسر علي بن ابيطالب سپس امر امامت بما رسيده و بعد خاموش شد، عرض کردم اي آقايم براي ما روايت شده استکه براستي اميرالمومنين عليه السلام فرمود براستي که زمين از حجت خدا بر بندگانش خالي نميماند حجت و امام بعد از شما کيست؟ فرمود پسرم محمد و نامش در تورات باقر است که علم را ميشکافد شکافتني او است حجت و امام بعد از من و بعد از محمد پسرش پيش اهل آسمان صادق است عرض کردم يا سيدي چطور نام او بخصوص صادق است با آن که همه شما صادق و راستگو هستيد، فرمود پدرم از پدرش عليه السلام حديث کرد براي من که رسول خدا فرمود چون فرزندم جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي ابيطالب (ع) متولد شد او را صادق ناميد زيرا پنجمين فرزندش بنام جعفر از روي تجري بر خداي عز و جل و دروغ بستن بر او ادعاي امامت کند و او نزد خدا جعفر کذاب و مفتري بر خدا است و مدعي مقامي استکه اهل آن نيست و مخالف پدر خويش و حسود بر برادر خود است آنستکه ميخواهد سر خدا را کشف کند در وقت غيبت ولي خداي عز و جل، سپس علي بن الحسين بسختي گريست و فرمود گويا جعفر کذاب را ميبينم که سرکش زمان خود را وادار کند بر تفتيش امر ولي خدا و غايب در حفظ الهي و موکل بر حرم پدر خود از راه جهالت بولادت او و حرص بر قتل او در صورت ظفر بر او براي طمع در ارث برادرش که بناحق آنرا اخذ کند ابوخالد گويد عرض کردم يابن رسول الله اين امور خواهد بود؟ فرمود آري بپروردگارم بدرستيکه



[ صفحه 437]



آن نوشته است نزد ما در صحيفه اي که در آن محنتهائي استکه بعد از رسول خدا (ص) بر سر ما ميايد ابوخالد گويد يابن رسول الله سپس چه خواهد شد؟ فرمود بعد از آن غيبت ولي خدا عز و جل طولاني شود و او دوازدهم از اوصياء رسول خدا (ص) و ائمه بعد از او است اي ابوخالد مردم زمان غيبت او که معتقد بامامت او هستند و منتظر ظهورش ميباشند از مردم هر زماني برترند زيرا خداي تبارک و تعالي عقل و فهم و معرفتي بانها عطا کرده است که غيبت نزد آنها چون مشاهده است و آنها را در اين زمان بمانند مجاهد در رکاب رسول خدا (ص) با شمشير قرار داده است آنان بحق مخلصان و بدرستي شيعيان ما و داعيان بدين خداي عز و جل در پنهان و آشکار ميباشند و فرمود انتظار فرج از بهترين اعمال است. اين حديث را علي بن احمد بن محمد بن موسي و محمد بن احمد عناني و علي بن عبد الله وراق بسند خود از امام چهارم روايت کردند مصنف اين کتاب گويد اخبار امام زين العابدين از وضع جعفر کذاب و پيدايش او دليل امامت او است زيرا همان طور که خبر داده است واقع شد و مثل همين خبر درباره جعفر از امام دهم ابي الحسن علي بن محمد عسکري هم رسيده است که چون جعفر براي او متولد شد شادي نکرد و خبر داد که بزودي خلق بسياري را گمراه ميکند و اين هم نيز دليل بر امامت او است زيرا دليلي بزرگ تر براي امامت از اين نيست که امام از آنچه در آينده ميشود خبر دهد و طبق خبرش آن مطلب واقع شود، چنانچه دليل بر حضرت عيسي بن مريم اين بود که بمردم خبر ميداد چه ميخورند و چه در خانه هاي خود ذخيره ميکنند و چنانچه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم بابوسفيان



[ صفحه 438]



از ما في الضمير او خبر داد، در موقعيکه تسليم پيغمبر شد در دل خود گفت کي مثل کار مرا کرده است آنکه بپاي خود آمدم و دست در دست او گذاشتم و تسليم شدم مگر من نبودم که لشگرها از احابيش و کنانه براي جنگ با او جمع ميکردم و با او روبرو ميشدم و پيکار ميکردم تا شايد او را از ميان ببرم تا اين فکر در خاطر ابوسفيان گذشت پيغمبر از خيمه خود فرياد کرد در اين موقع خدا تو را خوار ميکرد اي اين هم دليل نبوت او است مانند دليل نبوت عيسي عليه السلام و از ائمه هم چنين اخبار و پيشکوئي ها رسيده و آن ها دليل قطعي باشند که بمردم ثابت کنند که او از جانب خداي تبارک و تعالي امام مفترض الطاعه است. فاطمه دختر محمد بن هيثم معروف بابن نسابه گويد در موقع تولد جعفر در خانه امام دهم بودم ديدم همه اهل خانه شاو شدند حضور امام رفتم ديدم بولادت او شاد نشده عرض کردم اي آقايم چرا شما را بولادت اين پسر شاد نمي بينم؟ کار او را سهل بگير زيرا که او خلق بسياري را گمراه کند سعيد بن جبير گويد از امام چهارم شنيدم ميفرمود در قائم از روش پيغمبر باشد روشي از پدر ما آدم و روشي از نوح و روشي از ابراهيم و روشي از موسي و روشي از عيسي و روشي از ايوب



[ صفحه 439]



و روشي از محمد (ص)، روش آدم و نوح طول عمر است و از ابراهيم پنهاني ولادت است و کناره گيري از مردم و از موسي ترس و غيبت است و از عيسي اختلاف مردم درباره او است و از ايوب فرج بعد از گرفتاريست و از محمد (ص) خروج با شمشير است علي بن الحسين عليه السلام فرمود در قائم روشي است از نوح و آن طول عمر است علي بن احمد دقاق و محمد بن احمد شيباني هم بسند خود اين روايت را از امام چهارم نقل کرده اند بهمان سند روايت شده که امام چهارم فرمود ولادت قائم ما بر مردم پنهان است تا آنکه مردم گويند هنوز متولد نشده براي آن که وقتي ظهور مي کند بيعت کسي بر عهده او نباشد عمرو بن ثابت گويد امام چهارم فرمود هر کس در غيبت قائم ما بر دوستي و عقيده امامت ما ثابت باشد خداي عز و جل اجر هزار شهيد از شهداي بدر واحد باو عطا کند ثابت ثمالي از امام چهارم روايت کرده است که فرمود آيه - سوره انفال اولوالارحام



[ صفحه 440]



بيکديگر در کتاب خدا اولي هستند درباره ما نازل شده و درباره ما نازل شده است اين آيه - سوره زخرف که آنرا کلمه باقيه در نسل خود قرار داد امامت در نسل حسين است تا روز قيامت و براستي براي قائم از ما دو غيبت است که يکي از ديگري درازتر است اولي شش روز يا شش ماه يا شش سال است و ديگري طول کشد تا بيشتر قائلين بان از آن برگردد و بر آن ثابت نماند مگر کسيکه يقين او قوي و معرفتش درست باشد و در دلش گرفت و گيري نباشد از آنچه ما حکم ميکنيم و تسليم ما اهل بيت باشد. و بهمين سنت روايت شده که امام چهارم فرمود براستي دين خداي عز و جل با عقلهاي ناقص درک نميشود و با آراء باطله و قياسهاي فاسد بدست نميايد، وسيله درک آن تسليم است هر کس بما تسليم شود سالم ماند و هر کس بما اقتداء کند هدايت يابد و هر کس بقياس و راي عمل کند نابود گردد و هر کس در دلش نسبت بدانچه ما گوئيم و حکم کنيم گرفت و گيري يابد بدانخدائيکه سبع المثاني و قرآن عظيم را فرو فرستاده کافر شده است و نميداند.



[ صفحه 441]