بازگشت

خبر تبع پادشاه يمن


تبع پادشاه يمن نيز از کساني بود که پيشتر پيغمبر را شناخته بود و انتظار ظهور او را داشت زيرا خبر او را دريافته بود و ميدانست که بزودي از مکه پيغمبري بيرون شود که يثرب مهاجرنشين او باشد ابان در حديث مرفوعي گويد تبع راجع به پيغمبر اسلام اين شعر را سروده



[ صفحه 277]



1 - تا از طائفه يهود بني قريظه يک دانشمند حبري نزد من آمد - که بجان تو در ميان يهود بزرگوار بود

2 - گفت بر کنار شو از شهري متحصن - که از آن پيغمبريست از قريش راهنما

3 - من از آنها درگذشتم و يثرب نخواستم - و آنها را براي روز سرمد وانهادهم

4 - يثرب را براي خدا ترک کردم و اميد عفو او را دارم - در روز قيامت از دوزخ افروخته

5 - در آن چند تن از قوم خود را بجا گذاشتم - که خانواده دار بودند و کساني قابل ستايش

6 - افرادي که نژاد ياري کننده بياورند - و با اين عمل اميدوارم مزد از پروردگار محمد بگيرم

7 - من گمان ندارم که خانه درخشان - خدا در دره مکه پرستش گردد

8 - گفتند در مکه يک خزانه دارائي کهنه ايست - و گنجهاي آن از در زبرجد است

9 - من قصدي کردم که پروردگارم جلوش را گرفت - و خدا از ويران کردن مسجد دفاع ميکند.

1 - من هم آرزوي خود را بانها واگذاشتم - و آنها را نمونه اهل زيارتگاه مکه قرار دادم امام ششم فرمود خبر داده است که از اين شهر يعني مکه پيغمبري بيرون آيد که يثرب هجرتگاه او است بهمين جهت جمعي از اعراب يمن را در آنجا با يهودان سکني داد تا موقعيکه پيغمبر مبعوث شود او را ياري کنند و در اين باره هم شعري گفته



[ صفحه 278]



1 - گواهم بر احمد که او - فرستاده از جانب خداي آفريننده مردم است

2 - اگر عمرم باقي باشد تا زمان او - من پشتيبان او و پسر عم او خواهم بود

3 - و من عذاب بر مشرکين باشم - و جام مرگ و اندوه بکام آنها بريزم امام ششم فرمود، تبع بدو طائفه اوس و خزرج سفارش کرد که همين جا بمانيد تا اين پيغمبر ظاهر شود، من هم اگر زمان او را درک کردم باو خدمت ميکنم و با او بيرون ميشوم.. ابن عباس گفت امر تبع بر شما اشتباه نشود او مسلمان بود.