دليل ديگر بر وجود امام غائب
يکي از علماء اماميه گويد بر ما و بر هر عاقلي که ايمان بخدا و رسول و قرآن و پيغمبران پيش از پيغمبر ما محمد (ص) دارد لازمست تامل کند در حال امتهاي گذشته و قرنهاي از ميان رفته و با اين تامل دريابيم که وضع رسولان و امتهاي گذشته شبيه وضع امت ما بوده است از اينرو که نيرومندي هر ديني در زمان پيغمبران گذشته وابسته پذيرائي و قدرداني امتها بوده است از رسولان خود که سبب کثرت پيروان او ميشده در آن عصر و زمان و هيچ امتي بعد از شيوع اسلام چون امت اسلامي مطيع پيغمبر خود نبوده زيرا پيغمبران بزرگي که پيش از پيغمبر ما مدار شريعت گذاري وحي بودند همان نوح است و ابراهيم و موسي و عيسي عليهم السلام هم آنانند که آثار و اخبارشان در دست امتها است و با مراجعه بتاريخ درک ميکنيم که دين آنها در دست متدينين بان دچار سستي و پستي گرديد چون در زمان خود پيغمبران و بعد از گذشت آنان چنانچه لازم بود محافظت دستورات دين را نکردند و همچنين خداي عز و جل هم (در سوره مائده آيه 15) فرموده است رسول ما آمد نزد شما تا براي شما بيان کند بسيار از آنچه که از کتاب پنهان کرديد و از بسياري هم صرف نظر کند خداي عز و جل وضع قرون گذشته را چنين توصيف کرده و فرموده (در سوره مريم آيه 59) يک نسل آينده بجاي آنها نشست که نماز را ضايع کردند و پيروي شهوات نمودند و بزودي گمراهي را برخورند) و خدا در مقام نصيحت اين امت (در سوره حديد آيه 16) فرمايد نباشيد مانند آنانکه داده شدند کتاب را پيش از اين و مدت آنها طولاني شد و دلهايشان سخت گرديد و در روايت هم آمده است که زماني بر مردم آيد که از اسلام نماند جز اسمي و از قرآن نماند جز رسم کتابتي و پيغمبر (ص) هم فرمود بدرستيکه اسلام آغاز شد در غربت و بزودي برگردد بحال غربت خوشا بحال غريبان، شيوه خداي عز و جل اين بوده که در هر دوره اي رسولي مبعوث ميکرده تا
[ صفحه 155]
براي آن امتهاي گذشته آثار از ميان رفته دين را تازه کند و امت اسلامي مگر مخالفاني که مورد توجه نبودند اتفاق دارند و ادله قطعيه آمده است که خداوند پيغمبران را به محمد (ص) پايان داد و پيغمبري بعد از نخواهد بود و ما مي بينيم وضع اين امت روي برتري باطل بر حق و غلبه گمراهي بر هدايت است تا بجائي که بسياري از مسلمين معتقدند ديگر دار الاسلام وجود ندارد و همه دار الکفر شده و هيچکدام از مقررات اصولي اسلامي مانند موضوع امامت دستخوش فشار ظلم و تباهي نشده زيرا از زمان شهادت امام حسين (ع) نه از بني اميه و نه از بني عباس که بر اکثر مردم حکومت کردند امام عادلي قيام نکرده با آنکه هم ما و زهم يديه و معتزله و اکثر مسلمين معتقدند که امام بايد ظاهر العداله باشد ولي امت در طول تاريخ زير دست حکومتهاي جور گذرانيده که با آنها بازي کرده اند و در اموال و ابدانشان بر خلاف حکم خدا دستور داده اند و اهل فساد بر اهل حق غلبه داشته و اتحادي در مسلمين نبوده و ميبينيم اختلاف ميان طبقات امت اسلامي بجائي رسيده که همديگر را تکفير ميکنند و لعن ميکنند و از هم بيزاري ميجويند، باخبار رسول خدا که مراجعه ميکنيم ميفرمايد زمين پر از عدل و داد ميشود پس از آنکه پر از ظلم و جور شده و اين بوسيله يکي از خاندان اوست. اين حديث دلالت دارد که قيامت برپا نشود تا پس از آنکه زمين پر از عدل و داد شده است، اين ديني که نسخ و تبديل ندارد بايد ناصري پيدا کند که خداي عز و جل باو کمک کند چنانچه انبياء و رسلي را که بتجديد شرايع و رفع اعمال ستمکاران ميفرستاد کمک ميکرد و لازمست که دلائل بر وجود کسيکه بدانچه وصفش کرديم قيام کند موجود باشد و مفقود نباشد ما همه اختلافات امم اسلامي را دانستيم و احوال همه فرق را بررسي کرديم و نتيجه اين بود که
[ صفحه 156]
حق با اثني عشريه است نه با فرق ديگر و از اينجا پي برديم که امروز امام بر حق همان دوازدهمي آنها است و همانست که رسول خدا (ص) بوي دلالت کرده و تصريح نموده و در اين کتاب بزودي اخبار عدد ائمه و اينکه دوازده تنند با نص بر امام دوازدهم و اخبار غيبت او را پيش از ظهور و قيام بسيف نقل مينمائيم انشاء الله تعالي.