بازگشت

کيسانيه


بعد از عمر طائفه کيسانيه در اين اشتباه افتادند و ادعا کردند که موعود غائب محمد بن حنفيه است و سيد محمد حميري هم که در آغاز امر پيرو اين مذهب بود باين عقيده بود و درباره آن در شعر خود گفته است.

1 - هلا بدرستي که امامان از نژاد قريشند چهار تن مانند هم امامان بر حق بودند.

2 - علي بود و سه تن از فرزندانش که آنان اسباط ما و اوصياء ما بودند.

3 - يکي حسن سبط بود که ايمان و نيکي داشت و ديگر حسين سبط بود که در کربلا مدفون شد.

4- و ديگر محمد سبط بود که نميرد تا آنکه فرمانده قشوني گردد که پرچم در جلو آن کشيده شود.

5 - غايب است و مدتي از نظر ما پنهان است در کوه رضوي زنده است و عسل و آب نزد او است. و باز سيد رحمه الله عليه درباره او گفته است.

1 - اي دره کوه رضوي براي چه کسي که در تو است ديده نمي شود، تا کي تو در نزديکي ما از ديده پنهاني؟

2 - اگر باندازه عمر نوح غائب باشد ما يقين داريم که محققا مراجعت مي کند و باز سيد درباره او گفته است.

1- هلا سلام برسان بانکه در کوه رضوي اقامت دارد و در منزلگاهش سلام باو هديه کن.

2 - بگو اي زاده وصي پيغمبر، جانم قربانت اقامت در اين کوه را طول دادي.



[ صفحه 112]



3- بگذر بگروهي که دوستدارت هستند و تو را خليفه و امام ميدانند.

4 - فرزند خوله (مادرش) مرگ را نچشيده و زمين استخوان او را زير خود نگرفته هميشه سيد حميري در امر غيبت گمراه بود و موعود غائب را محمد بن حنفيه مي دانست تا شرفياب حضور امام صادق عليه السلام گرديد و علامات امامت را در او ديد و نشانه هاي وصايت در او فهميد و از امام غائب از آنحضرت پرسش کرد و فرمود غيبت درست است ولي در امام دوازدهم است و باو خبر داد که محمد بن حنفيه مرده است و پدرش شاهد خاک سپردن او بوده، سيد از اين عقيده برگشت و بحق گرائيد و بمذهب اماميه درآمد - حيان سراج گويد از خود سيد محمد حميري شنيدم که ميگفت من معتقد بغلو بودم و محمد بن حنفيه را امام غائب مي دانستم مدتي در اين گمراهي بسر بردم تا آنکه خدا بوسيله امام صادق جعفر بن محمد بمن منت نهاد و از آتشم برگرفت و براه راستم رهبري کرد و چون دلائل امامت آنحضرت بر من آشکار شد و دانستم او بر من و همه خلق خدا حجت است و او است اماميکه خدا طاعت او را واجب کرده و پيروي او را لازم شمرده باو عرض کردم يابن رسول الله براي ما اخباري از پدرانت عليهم السلام در باب غيبت رسيده و بصحت پيوسته بفرمائيد اين غيبت درباره کدام امام است، فرمود غيبت در ششمين فرزند من است که امام دوازدهم است پس رسول خدا (ص) که اول آنها اميرالمومنين علي بن ابيطالب است و آخر آنها قائم بالحق است، بقيه الله في الارض و صاحب الزمان: بخدا



[ صفحه 113]



اگر باندازه عمر نوح در پشت پرده غيبت بماند از دنيا نرود تا ظاهر شود و زمين را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از جور و ظلم شده. سيد گفت چون اين خبر را از مولايم امام صادق شنيدم بدست آنحضرت توبه کردم و بخدا بازگشتم و قصيده خود را سرودم که اولش اينست.

1- چون ديدم مردم در اين گمراه شدند من بنام خدا در گروه جعفري مذهب پيرو جعفر بن محمد شدم

2 - بنام خدا آواز دادم و الله اکبر گفتم و دانستم که خدا ميبخشد و ميامرزد

3 - و بدين خدا تا زنده ام متدين شده ام و سيد مردم جعفر بن محمد مرا از کيش باطل باز داشت

4 - گفتم فرض کن مدتي من يهودي بودم وگرنه در آن مدت ترسا شده بودم

5 - من بپروردگار بخشاينده از آن مذهب باطل تائبم و گويا اکنون مسلمان شدم و الله اکبر

6 - من ديگر تا زنده ام معتقد غلو نميشوم و بعقيده اي که بودم رجوع نکنم در پنهان و آشکار

7 - من ديگر نميگويم محمد بن حنفيه در کوه رضوي غائب شده - و اگر چه نادانها گفته مرا عيب کنند و بسيار انتقاد کنند

8 - آري او براه مرگ خود رفت و داراي فضيلت بود و پيرو سنت

9 - با گذشتگان پاک و طاهر خود و يکي از فروع پاک خاندان مصطفي (ص) بود تا آخر قصيده که بسيار طولاني هست و باز در اين موضوع اين شعر را گفته ام



[ صفحه 114]



1- اي کسيکه بر شتر تنومند بسوي مدينه رهسپاري - بر شتران تندرو که بيابانهاي دور و دراز را بانها در مينوردند

2 - اگر خدايت رهبري کرد و جعفر بن محمد را ديدار کردي - بولي خدا و زاده امام پاکيزه از قول من عرض کن

3 - هلا اي امين خدا و زاده امين خدا - من بسوي خداي بخشاينده بازگشتم و بتو رو آوردم

4 - از آن عقيده اينکه در آن بودم و پافشاري ميکردم - و با مخالفين آن ستيزه داشتم و آشکارا براي آن مبارزه ميکردم

5 - گفتار من درباره محمد بن خوله از روي کنيه - و عناد با سلسله پاک پيغمبر نبود

6 - ولي از گفته وصي محمد (ص) براي ما نقل شده بود - و ناقلين آن هم دروغ گو نبودند

7 - که ولي بر حق خدا غائب ميشود و ديده نميشود - در سالهاي بسياري نقش يک ترسنده و منتظر را دارد

8 - و دارائي آن امام غائب تقسيم ميشود - مثل آنکه مرده است و زير خروارها خاک پنهان شده

9 - مدتي پشت پرده غيبت ميماند و يک دفعه ظهور ميکند - مانند ستاره درخشنده اي که از پشت افق پديد شضود

10 - بکمک و ياري خدا از خانه خدا پيشروي ميکند - با تسلط و بزرگواري و وسائل آماده

11 - با پرچم پيروزي بدشمنان خود مي تازد - و آنها را ميکشد بسختي چون خشمناک دل برافروخته اي

12 - چون براي ما روايت شد که محمد بن حنفيه زاده خوله غائب است - ما اين عقيده را بر او تطبيق کرديم و دروغ نشمرديم



[ صفحه 115]



13- گفتيم او است مهدي و قائم بحقيکه - که ببرکت عدالت او هر قحطي زده اي بخوشي زندگي ميکند

14 - اکنون که شما ميفرمائيد او نيست البته فرموده شما درست است و آنچه - بدان فرماندهي حتم است و تعصبي در ميان نيست

15 - پروردگارم را گواه ميگيرم که گفتار شما حجت است - بر همه مردم از فرمانبر و نافرمان

16 - آن اماميکه قائم بحق است - و روحم باشتياق او در طرب است

17 - بناچار غيبتي دارد که دوره آن را ميگذارند - درود خدا بر آنچنان غائبي باد

18 - مدتي در پشت پرده غيبت است و در موقع خود ظهور ميکند - و حکمراني ميکند بر همه مردم از مشرق تا مغرب

19 - باين عقيده در نهان و آشکار خدا را ديندارم - و اگر درباره آن بمن عتاب شود تاثير در من ندارد

حيان سراج که راوي اين حديث است خود از کيسانيه بوده است در اثبات مرگ محمد بن حنفيه و رد مذهب کيسانيه چون مرگ محمد بن حنفيه ثابت باشد روشن است که اخبار راجع بغيبت امام که بطور حتم رسيده بر او منطبق نيست اکنون رواياتيکه دليل مردن محمد بن حنفيه است ذکر ميکنيم.. جعفر بن مختار گويد حيان سراج خدمت امام صادق جعفر بن محمد عليه السلام رسيد امام باو فرمود اي حيان اصحابت درباره محمد بن حنفيه چه مي گويند؟ عرض کرد گوينده زنده است و روزي ميخورد امام صادق فرمود که پدرم (ع) براي من بازگو کرده که از جمله کساني بوده



[ صفحه 116]



است که در حال بيماريش ويرا عبادت کرده و در حال احتضارش چشمهاي او را بسته و در حال دفنش او را بخاک سپرده و زنانش را پس از او بشوهر داده و ترکه اش را قسمت کرده، عرض کرد اي ابي عبد الله مثل محمد بن حنفيه در ميان امت اسلامي چون عيسي بن مريم است که وضعيت او بر مردم مشتبه شد، حضرت صادق فرمود وضع او بر دوستانش مشتبه شد يا بر دشمنانش؟ عرض کرد بر دشمنانش، حضرت فرمود بگمانت ابو جعفر محمد بن علي (ع) دشمن عمش محمد بن حنفيه بود؟ عرض کرد خير، سپس امام صادق فرمود اي حيان شما از آيات خدا رو گردان هستيد و خداي تبارک و تعالي (در سوره انعام آيه 157) فرموده بزودي کيفر دهيم کسانيکه از آيات ما روگردانند بعذاب بدي براي آنکه رو گردان بودند امام صادق فرمود محمد بن حنفيه نمرد تا اعتراف بامامت علي بن الحسين امام چهارم نمود وفاتش در سال هشتاد و چهار از هجرت واقع شده.. حنان بن سدير از پدرش نقل کرده که من بمحمد بن حنفيه وارد شدم در آنگاه که زبانش بند آمده بود باو دستور دادم وصيت کند نتوانست جواب گويد گفتم طشت آوردند و ماسه نرم در آن ريختند و نزد او گذاشتم و گفتم روي آن با انگشت خود بنويسيد، او با انگشتش روي آن رمل نوشت و من روي کاغذ نسخه برداشتم.