بازگشت

امر ظهورم را امضا کن


اميرالمؤمنين عليه السلام فرزندشان مهدي عليه السلام را ياد کردند و از سوزِ دلِ او چنين خبر دادند: گويا قائم عليه السلام را مي بينم که سوار بر اسب سفيد پيشاني و سفيد دست و پاي از وادي السلام به سوي سهله مي رود و اين دعا بر لب دارد:

اللَّهمَّ... لَوْلا نَصْرُکَ إيّايَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلوُبينَ... أَسْأَلُکَ أن تُنْجِزَ لي أَمْري وَ تُعَجِّلَ لي فِي الْفَرَجِ...

... اي خدايي که هر مؤمن تنهايي را عزت مي دهي و هر جبار عنيدي را ذليل مي نمايي. تو پناه مني آنگاه که راههاي مختلف مرا درمانده کند و زمين با اين وسعتش بر من تنگ آيد.

خدايا مرا خلق نمودي در حالي که از خلقت من مستغني بودي و اگر ياري تو نبود مغلوب واقع مي شدم.

اي خدايي که رحمت را از مواضع آن منتشر مي فرمايي و برکات را از معادن آن خارج مي سازي؛ و اي خدايي که خود را به بلندي رفعت اختصاص داده و اوليايش با عزّت او احساس عزّت مي کنند؛ اي خدايي که پادشاهان علامت ذلّت در پيشگاه او را به گردن گرفته اند و از سطوت و قدرت او بيم دارند.

خدايا تو را مي خوانم به اسمي که خَلقت را با آن خلق نموده اي و همه بدان اقرار دارند؛ و از تو مي خواهم بر محمد و آل محمد درود فرستي، و امر ظهور مرا امضا کني و فرج مرا زود برساني و مرا کفايت کني و عافيت عنايت نمايي و حوائج مرا برآورده فرمايي. همين ساعت! همين ساعت! همين امشب! همين امشب! خدايا، تو بر هر کاري قادر هستي.