معرفي امام
امام هشتم عليه السلام، ضمن اشاره به شرايط خاص زماني و مکاني تولد امام عصر عليه السلام، به مخفي بودن جايگاه ولادت آن حضرت اشاره دارند چنانچه مي فرمايند :
«... رجُلًا خَفيَّ المَوْلِد والمَنشأ غير خَفيٍّ في نَسَبِهِ». [1] .
(حضرت مهدي عليه السلام) مردي است که عليرغم روشن بودن نسب او بر همگان، مخفيانه بدنيا مي آيد.
عليرغم بيان ويژگي ها و خصوصيات آن حضرت، امام هشتم از شک برخي افراد نسبت به آن وجود مقدس، خبر مي دهند :
«... هُوَ الّذي يَشُکُّ النّاسُ في وِلادَتِه». [2] .
او کسي است که مردم در ولادت او دچار ترديد مي شوند.
زمامداران ستمگر عباسي از ويژگي هاي آن حضرت خبر داشتند، لذا وجود مبارکش را براي سلطنت خود خطري بزرگ مي دانستند. بنابراين خانه امام حسن عسکري عليه السلام را تحت نظر داشته و درصدد بودند، به محض اطلاع از تولد فرزندي پسر براي آن حضرت، او را از بين ببرند، به همين منظور بارها به خانه امام يازدهم مأموراني گسيل مي داشتند. امّا خداوند براي درامان ماندن آن وجود مبارک، مقدّر فرمود تا آن حضرت در يک شرايط استثنايي به گونه اي بدنيا بيايد، که حتي نزديکترين افراد هم، متوجه نگردند و در نتيجه بسياري از افراد طبق فرموده امام عليه السلام در اصل تولد آن حضرت دچار ترديد شدند.
نظر به اينکه پس از تولد آن وجود گرامي تا مدتي شرايط اقتضا مي کرد که مسأله ولادت امام، همچنان مخفي بماند، لذا آن معدود افراد که از جريان تولد حضرت آگاه بودند، موظف بودند آن را در جايي اظهار نکنند، و حضرت عسکري عليه السلام نيز در اين زمينه سعي تمام داشتند، که جز بعضي از خواص، کس ديگري از آن مطلع نگردد.
حضرت رضا عليه السلام با توجّه به چنين شرايطي مي فرمود :
«لا يُري جِسمُهُ ولا يُسَمّي باسمِهِ». [3] .
جسمش (حضرت مهدي عليه السلام) ديده نشود، و نامش برده نگردد.
روايات زيادي درباره نهي از ذکر نام آن حضرت نقل شده که از بررسي مجموع آنها مي توان احتمال داد که اين امر اختصاص به زمان غيبت صغري داشته ؛ چراکه در آن ايام تهديداتي متوجه جان آن حضرت بوده است.
علي رغم اين همه دشواري ها، جهت تقويت بيشتر ايمان و اعتقاد مردم به آن وجود مقدس، بسياري از ويژگي ها و اوصاف حضرت مهدي عليه السلام توسط ائمه بزرگوار شيعه، بيان گرديده است.
از جمله، حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام در ضمن روايتي مي فرمايند :
«... بِأَبي وَاُمّي سَمِيِّ جَدّي». [4] .
پدر و مادرم بفداي او (امام عصر عليه السلام) که همنام جدّم رسول خداست.
در روايت ديگري آن حضرت را به عنوان چهارمين فرزندشان معرفي مي فرمايد :
«... الرّابعُ مِنْ وُلْدِي ابنُ سَيِّدَةِ الإماء». [5] .
امام زمان عليه السلام چهارمين فرزند من، و مادرش بهترين کنيزان است.
زماني که دعبل، اشعار جانسوز خود را در محضر امام هشتم عليه السلام قرائت کرد و در ضمن اشعار خود اشاره به ظهور امام زمان عليه السلام نمود، حضرت پس از تشويق و تأييد او، فرمودند : اي خزاعي، آيا مي داني اين امام کيست و چه موقع قيام مي کند؟ سپس حضرت رضا عليه السلام به معرفي حضرت مهدي عليه السلام پرداختند :
«يا دِعْبِلُ! الإمامُ بعدي مُحمَّدٌ ابني، وَبَعْدَ مُحمّدٍ ابنُهُ عَليٌّ، وَبَعْدَ عَليٍّ اِبنُهُ الحَسَنُ، وَبَعْدَ الحَسَن ابنُهُ الحُجَّةُ القائِمُ المُنْتَظَرُ في غَيبَته، المُطاعُ في ظهورِه، لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا إلّا يَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ذلِکَ اليومَ حَتّي يَخْرُجَ فَيَمْلَأ الأَرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً». [6] .
اي دعبل! امام بعداز من پسرم محمّد، و بعد از محمّد پسرش علي، و بعد از علي فرزند او حسن، و بعد از حسن فرزندش، حجّت قائم منتظر خواهد بود، که در دوران غيبتش انتظارش را مي کشند و در زمان ظهورش، اطاعتش مي نمايند. اگر از عمر دنيا، تنها يک روز باقي مانده باشد همان يک روز را خداوند آن قدر طولاني گرداند تا اينکه او قيام کند و زمين را مالامال از عدل نمايد، چنانکه از ظلم پر شده باشد.
از جمله امور مهمي که حضرت رضا عليه السلام در زمان خود به آن همّت گماردند آن است که وقتي مأمون براساس اهداف پليد خود آن حضرت را به پذيرش ولايت عهدي وادار کرد، بيشتر شيعيان - که از حقيقت اين نيرنگ آگاه نبودند - گمان مي کردند صاحب الامري که در سخنان پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم و ائمّه معصومين عليهم السلام به ظهورش مژده داده شده است حضرت رضا عليه السلام مي باشند. لذا آن حضرت در مناسبت هاي مختلف ضمن رفع اين شبهه به معرفي بيشتر صاحب الامر عليه السلام مبادرت مي فرمود.
در اين باره، از ايوب بن نوح روايت شده است که : روزي خدمت علي بن موسي الرضا عليه السلام عرض کردم : اي فرزند رسول خدا! حالا که همه مردم با شما بيعت کرده اند و سکّه بنام مبارک شما زده شده، اميدوارم آن صاحب الامر شما باشيد و بدون اينکه نيازي بجنگ باشد، حکومت به شما منتقل شود.
حضرت در پاسخ فرمودند : «کسي از ما نيست که نامه ها و پرسشها و اموال به طرف او سرازير شود... مگر اينکه او به شهادت رسد تا وقتي که خداوند مردي را براي اين کار برانگيزد، که تولد او علي رغم روشن بودن نسبش، مخفي خواهد بود». [7] .
در همين زمينه وقتي ريّان بن صلت به حضرت رضا عليه السلام عرض مي کند آيا صاحب الامر شما هستيد؟
حضرت مي فرمايند :
«أنَا صاحبُ الأمرِ ولکنّي لستُ بِالّذي أمْلَأُها عدلًا کما مُلِئَتْ جوْراً، وکيفَ أکونُ ذلکَ عَلي ما تَري مِنْ ضَعْفِ بَدَني، وإنّ القائمَ هُوَ الَّذي إذا خَرَجَ کانَ في سِنِّ الشُيُوخِ ومَنْظَرِ الشُّبّانِ ؛ قويّاً في بَدَنِه حَتّي لَو مَدَّ يدَهُ إلي أعظَمِ شَجَرَةٍ علي وَجْهِ الأرضِ لقَلَعَها وَلَو صاحَ بَيْنَ الجِبالِ لتدَکْدکت صُخُورُها...». [8] .
من صاحب اين امر - ولايت - هستم، ولي آن کسي که زمين را پس از پر شدن از جور و ظلم از عدل و داد پر خواهد ساخت نيستم. با اين ضعف بدني که در من مي بيني، چگونه مي توانم او باشم؟! در حالي که قائم کسي است که وقتي ظهور نمايد، در سنّ پيران ولي در سيماي جوانان خواهد بود. او به قدري نيرومند است که اگر دست مبارکش را به طرف تنومندترين درختان روي زمين دراز کند آن را از ريشه برکَند و اگر در ميان کوهها بانگ برآورد، صخره ها فرو ريزند.
بدينوسيله ضمن توصيف ويژگي هاي جسماني آن حضرت، مردم را از اشتباهي که دچار شده اند رهائي مي بخشد.
پاورقي
[1] منتخب الاثر، ص288.
[2] بحارالانوار، ج52، ص321.
[3] منتخب الاثر، ص262.
[4] بحارالانوار، ج51، ص152.
[5] همان، ج52، ص321.
[6] همان، ج51، ص154.
[7] غيبت نعماني، باب 10، ح9.
[8] منتخب الاثر، ص221، ح2.