بازگشت

شناخت امام


امام هشتم عليه السلام در نوشته اي خطاب به مأمون درباره شرايع دين فرمودند:

«مَنْ ماتَ ولَمْ يَعْرِفْ أَئِمَّتَهُ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً». [1] .

هرکس بي شناخت امامان خويش بميرد، به مرگ جاهليّت مرده است.

راستي چرا عدم شناخت ائمه عليهم السلام همپاي شرک و جاهليّت، و تکذيب ايشان، همرديف کفر و بي ايماني شمرده شده است؟! آيا غير از اين است که جز با شناخت امام عليه السلام، راه هدايت را نمي توان شناخت - و جز با معرفت او، به معرفت ديني صحيح نمي توان دست يافت؟

به يقين، شناخت امام عصر عليه السلام - که کليد همه معارف وحي است - تنها با يادگيري نامها و القاب و تاريخ ولادت و غيبت آن حضرت حاصل نمي شود.

بايد جايگاه امامت را شناخت.

بايد در حکمت نامها و نشانه هاي او انديشيد.

بايد در شگفتي هاي ولادت و حيات او تأمّل کرد.

بايد غيبت پر رمز و راز او را به بررسي نشست و عوامل و لوازم آن را با نگاهي مسؤولانه جست وجو کرد.

بايد در کلمات و فرموده هاي حضرتش دقت نمود [2] .

بايد آن چه را که سبب خوشنودي و ناخشنودي اوست باز شناخت.

و بالاخره... اهداف و آرمان هاي او را بايد فهميد.

اين انديشه و تأمّل و بررسي و دقت و تدبّر و فهم و شناخت، مقدمه اي تعهدآفرين براي اطاعتي تعبّدآميز از امام زمان عليه السلام است و چنين اطاعتي، عين اطاعت از خدا و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم است که غايت ايمان و اسلام به شمار مي آيد ؛ به طوري که اصلاً دين در معرفت آن حضرت خلاصه مي شود. اصل اعتقاد به امام زمان عليه السلام و رجوع به ايشان و تسليم در برابر آن بزرگوار، بالاترين راه بندگي خدا و روح همه اعمال عبادي در دين به حساب مي آيد. به همين دليل است که در يکي از زيارات امام عصر اروحنا فداه مي خوانيم :

«السّلامُ عَلَي الدِّينِ المَأْثُور». [3] .

سلام بر دين (به ما) رسيده.

وجود مقدّس ولي عصر عليه السلام و معرفت به ايشان همان ديني است که خداي متعال از بندگان خواسته و بر پيامبرش نازل فرموده است و در قيامت در مورد آن سؤال خواهد فرمود.

ابراهيم بن عبّاس صولي گويد : در محضر امام عليّ بن موسي الرضا عليه السلام بودم. جمعي از دانشمندان سُنّي نيز حضور داشتند درباره اين آيه سؤال شد : « ثُمَّ لَتُسْألُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ » [4] اين نعمتي که خداوند در قيامت از آن سؤال مي کند چيست؟ يکي از آنها جواب داد : اين نعمت آب خنک است!

امام رضا عليه السلام با صداي بلند فرمود : شما اين گونه قرآن را تفسير مي کنيد! يکي مي گويد : منظور از نعيم، در اين آيه، «آب خنک» است ؛ ديگري مي گويد : منظور «غذاي لذيذ» است و آن يک مي گويد : منظور «خواب راحت و آسوده» است ؛ ولي پدرم از پدرش امام صادق عليه السلام نقل فرمود که همين سخنان در مورد تفسير «نعيم» در محضرش مطرح شد. آن حضرت خشمگين گرديد و فرمود:

همانا خداوند، بندگانش را در مورد آن چه به آن ها تفضّل و مرحمت فرموده، بازخواست نمي کند و به خاطر آن بر آن ها منّت نمي گذارد. منّت نهادن بر انسانها در مورد نعمتهاي مادي پسنديده نيست. پس چگونه رواست که چنين کاري ناپسند، به خداوند نسبت داده شود؟! منظور از نعيم، دوستي و ولايت ما خاندان رسالت است. خداوند در اين باره، پس از مرحله توحيد و نبوّت، بندگانش را مورد سؤال قرار مي دهد». [5] .

برکات پذيرفتن اين ولايت تا بدانجاست که امام هشتم عليه السلام مي فرمايد :

«حَقٌّ علي اللَّهِ أنْ يَجْعَلَ وليّنا رفيقاً للنَبيّين والصّدّيقينَ والشّهداء والصّالحين وحَسُنَ أولئکَ رَفيقا». [6] .

بر خداوند است که دوستان ما را، که بحق به مقام ولايت ومعرفت ما پيشوايان نايل شده اند، همدم و رفيق پيامبران، راستگويان، شهيدان و شايستگان قرار دهد و آنان نيکو رفقايي هستند.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج23، ص84.

[2] کلمة الامام المهدي.

[3] مفاتيح الجنان، زيارت سرداب مطهّر.

[4] تکاثر 8:102. «سپس بي ترديد در همان روز از نعمت پرسيده خواهيد شد».

[5] وسايل الشيعه، ج16، ص464.

[6] بحارالانوار، ج23، ص307، ح4.