بازگشت

هجران غيبت


روزگار غيبت، دوران ظلمت و محروميّت است براي تمام آن هايي که امام عليه السلام از آنان غائب است يا به سخن ديگر، اينان از او مهجورند.

اگر نيکو بنگريم و بينديشيم و در برکات و آثار وجودي امام عليه السلام تأمّل نمائيم، خواهيم دريافت که دوران غيبت چه دوران رنج بار و طاقت فرسايي است! خود امام عصر عليه السلام در دعاي شريف افتتاح زبان شِکوِه به محضر خداوند مي گشايد و از نکبت ها وسيه روزي ها و تيره بختي هاي مردمان آن عصر، شکايت مي کند.

با مراجعه به روايات بس فراوان در باب غيبت امام زمان عليه السلام و تدبّر در آن ها، اين نکته حاصل مي گردد که ائمّه ما عليهم السلام، نگران مصائب عصر غيبت و ابتلائات دوستان و شيعيانشان بوده اند. به عنوان نمونه، حضرت رضا عليه السلام در بيان شيوايي، از حيرت و سرگرداني مؤمنان در آن عصر چنين ياد مي فرمايند :

«وکَمْ مِنْ مُؤْمِنٍ مُتَأسّفٍ حَيْرانَ حَزينٍ عِنْدَ فِقْدانِ الْماءِ المَعين!» [1] .

چه بسيار مؤمن دل سوخته اي که در فقدان آب گوارا در حيرت و حزن به سر مي برد!

آن حضرت محروميت زمان مستوري را چنين به تصوير مي کشد که - مؤمنان چون تشنگاني که از جرعه اي آب گوارا منع مي شوند - در وادي حرمان به سر خواهند برد ؛ آن آبي که براي همگان است و ضروري ترين مادّه حيات... و به راستي، امام زمان عليه السلام چنين است و دوران غيبت چنان.

کوتاه سخن آن که غيبت امام عصر عليه السلام دوري از تجلّي تمام خوبي هاست و در پرده بودن تمام روشنايي ها.

آري، شب سرد غيبت، هنگامه به چاه افتادن هاست ؛

گاه لرزيدن ها و ترسيدن هاست ؛

بحبوحه گريستن ها و ناليدن هاست.

عصر غيبت، عصر محروميّت از چشمه گواراي ولايت است و دوران پرده نشيني يار و محجوبيِ جمال و کمال او. روزگار غيبت امام عليه السلام، هنگامه دوري از چشمه سار معرفت و زُلال هدايت حضرت اوست.

همان گونه که خود در پس پرده غيبت نشسته است و مردمان، از ديدار او محروم اند، صفات حُسنش نيز محجوب است ؛ آن چه از تشعشع خُلق و خُوي او ديده مي شود از پس ابر سياهي است که بر چهره آفتاب افتاده و تابشي است از ميان روزنه هاي پرده هجران و چه زيباست آن لحظه که اين پرده برافتد و « أشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا » [2] معني شود!


پاورقي

[1] عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص6.

[2] زمر 69:39.