بازگشت

تشرف علمي


مرحوم آية الله شيخ مرتضي حائري [1] به نقل از مرحوم فاضل صالح آية حاج حسن آقاي فريد اراکي - فرزند مرحوم آية الله حاج آقا محسن اراکي - و او از مرحوم آية الله آقا شيخ محمد رضا قدريجاني فرمود:

مرحوم آية الله سيد محمد فشارکي در مسائل فقهي و نظري سخت تفکر کرده، آنگاه با مرحوم ميرزاي شيرزاي دوم به بحث مي نشست، تا واقعيت حکم خداوندي روشن شود. روزي پس از تفکر و بحث فراوان، از رسيدن به نتيجه مطلوب عاجز ماند. به همين دليل، با توجه به نبود آرامش در خانه شخصي، چاره را آن مي بيند که از شهر سامرا خارج و به بيابان ساکت و آرامي پناه ببرد، تا شايد بتواند مسأله را حل نمايد.

پس او از شهر سامرا خارج و به سمت بيابان رفته، در گودالي که در اثر سيل ايجاد شده بود، استقرار مي يابد، تا کسي او را نديده و مزاحمتي از براي وي ايجاد نشود و او بتواند با خيالي آسوده به تفکر پرداخته و مسأله فقهي را حل نمايد!

ساعتي بعد که او غرق تفکرات خويش بود و عاجزانه تلاش مي کرد تا مسأله و حکم خداوندي را به دست آورد، ناگهان مردي را در چهره لباس ‍ اعراب در مقابل خود مي يابد. به محض يافت حضور او، آن مرد عرب رو به او کرده و مي گويد: به چه فکر مي کني؟

مرحوم سيد که سخت از حضور مرد عرب ناراحت شده بود و او را مزاحمي براي تفکر علمي خويش مي يافت، با تندي هر چه تمام تر مي گويد: در فلان مسأله فکر مي کنم!



گوهر مخزن اسرار همانست که بود

حقه مهر بدان مهر و نشاست که بود



عاشقان زمره ارباب امانت باشند

لاجرم چشم گهر بار همانست که بود



از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح

بوي زلف تو همان نرجس جانست که بود



طالب لعل و گهر نيست و گرنه خورشيد

همچنان در عمل معدن و کانست که بود [2] .



عرب به آرامي مي گويد: آيا پيرامون فلان مسأله فکر نمي کني؟ آيا چنين اشکالي به ذهنت نمي رسد؟ و براي رد آن اشکال اکنون چنين جوابي را نداده اي؟ و پس از اشاره به تمام ابعاد بحث، به آخرين حلقه آن - که همان اشکال مرحوم سيد فشارکي بوده - اشاره مي فرمايد: آنگاه با بيان ريشه مخفي اشکال سيد، مسأله را حل مي نمايد.

به محض حل شدن مسأله، مرحوم سيد فشارکي متوجه ناپديد شدن آن

مرد عرب مي شود. پس با توجه به سختي مسأله فوق، در مي يابد که آن فرد کسي جز خود حضرت ولي الله اعظم عجل الله تعالي فرجه الشريف - و يا يکي از اصحاب خاص آن جناب - نبوده است. [3] .


پاورقي

[1] از جمله علماء برجسته و پارسا، مرحوم آية الله حاج شيخ مرتضي حائري فرزند مؤ سس حوزه علميه قم حضرت آية الله شيخ عبدالکريم حائري است. او در روز 14 ذي الحجه سال 1334 در شهر اراک ديده به جهان گشود و پس از طي دوران طفوليت، تحصيلات ابتدايي را در نزد پدر بزرگوارش ‍ آموخت و سپس در سن هجده سالگي به شهر کربلا مهاجرت کرد، تا ساليان سال در نزد مرحوم فاضل اردکاني به تحصيل و تحقيق بپردازد.

آية الله حائري از شخصيت هاي برجسته زمان بودند، به گونه اي که رهبر فقيد انقلاب اسلامي حضرت امام خميني پيرامونش فرمودند: ايشان در علم و عمل، به حق خلف بزرگوار مرحوم آية الله العظمي شيخ عبد الکريم بودند. اين بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت از صفاي باطن بطور شايسته برخوردار و از اوايل نهضت اسلامي ايران از اشخاص پيشقدم در اين نهضت مقدس بودند.

مرحوم آية الله حائري مردي فوق العاده خوش اخلاق و خوش برخورد بود و بيش از پنجاه سال در حوزه علميه قم به تدريس و تربيت شاگرد در سطوح مختلف پرداخت و از اين راه نيز نقش به سزايي در پيشرفت حوزه در ابعاد مختلف داشت. آية الله حائري در مدت عمر با برکت خود 64 بار به زيارت قبر مطهر حضرت رضا عليه السلام شتافت. تا آنکه پس از 72 سال بالاخره در 14 اسفند 1364 برابر با 23 جمادي الثاني 1406 قمري به ديدار حق تعالي شتافت.

[2] حافظ.

[3] اگر علم حقيقي، معارف دين است و بس:

قال النبي صلي الله عليه و سلم:العلم ثلاثة، و ما سوي ذلک فهو فضل: آية محکمة، او سنة قائمة، أو فريضة عادلة.

پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:

علم بر سه قسم است: آيتي محکم، سنتي پايدار و فريضه اي عادل، و غير از اينها فضيلت است. و ساير دانش ها صرفا فضلند و بس:

قال النبي صلي الله عليه و سلم: انما العلم ثلاثة: آية محکمة أو فريضة عادلة، أو سنة قائمة، و ما خلا هن فهو فضل.

پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:

علم بر سه قسم است: آيتي محکم، فريضه اي عادل و سنتي پايدار و غير از اينها فضيلت است.

و اگر يافت معارف ديني، سهل ممتنع است؛ و اگر فقيهان ديني وظيفه يافت احکام دين و معارف آن را از مجموعه بيانات اهل البيت عليهم السلام:

قال امير المؤ منين عليهم السلام: ما من علم الا و انا أفتحه و ما سر الا و القائم يختمه.

حضرت امير المؤ منين امام علي عليه السلام مي فرمايد:

افتتاح همه علمها بدست من و خاتمه همه اسرار بدست حضرت قائم عج الله فرجه الشريف است.

بر دوش دارند، پس آنانند که با تحمل سختي هاي مادي و مالي از يک طرف و تحمل فشارهاي مغزي فراوان از طرف ديگر به عرضه آسان معارف دين براي جوامع بشري و به نقد و نقض و ابرام انديشه هاي ديني در کمال دقت و بر اساس مجموعه نصوص ديني موجود مي پردازند:

قال اميرالمؤ منين عليه السلام: لا يدرک العلم براحة الجسم.

حضرت اميرالمؤ منين امام علي عليه السلام مي فرمايد:

علم با راحتي به دست نمي آيد.

تا شايد بشريت به سعادت و کمال خويش دست يابد. آنان با تحمل سختي هاي فراوان عادلانه و موشکافانه مي کوشند که معارف ديني را آن طوري که هست، براي بشر عرضه کنند:

حادثه فوق، گوشه اي از تلاش شبانه روزي فقيهان وارسته در حوزوات ديني است که براي يافت معارف و احکام دين به بيابانها مي آيند، تا شايد در سکوت محض بيابان، با بينايي و صبر به احکام واقعي دست يابند اما مگر حوزه ها و فقيهان ديني بدون صاحب و راهبرند که نتوانند عليرغم تلاش خالصانه و انديشمندانه باز در جهل به معارف دين باقي بمانند. اگر روحانيت کنوني سربازان واقعي مهدي اهل

البيت عليهم السلام مي باشند؛ و اگر بر اساس حکم حکمت عقلي و عقلائي، هر رهبر و فرمانده اي نسبت به سربازان خويش نمي تواند در راهنمايي بي اعتنا باشد؛ و اگر شارع ديني حکيم علي الاطلاق است، پس او هرگز نمي گذارد که فقيهان مکتب خود در انديشه هاي خطايي باقي بمانند، گاهي با القاء ابواب سر را برايشان مي شکافد:

قال النبي صلي الله عليه و سلم علم الباطن سر من اسرار الله عزوجل، و حکم من حکم الله يقذفه في قلوب من شاء من عباده.

پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:

علم باطن سري از اسرار خداي عزوجل و حکمي از احکام اوست که آن را در قلوب بندگان خاص خود قرار مي دهد.

و گاهي با حضور مخفيانه راهنمايي شان مي کند و گاه برترين آنان را بطور رسمي به محضر خويش ‍ مي پذيرد، تا به سؤ الاتشان پاسخ گويد، چنانکه نسبت به مرحوم سيد اصفهاني چنين بوده است.



خدا چو صورت ابروي دلگشاي تو بست

گشاد کار من اندر کرشمه هاي تو بست



ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود

نسيم گل چو دل اندر پي هواي تو بست



چو نافه بر دل مسکين من گره مفکن

که عهد با سر زلف گره گشاي تو بست



حافظ.

اشارات:

الف) مشکل بودن فهم دين و نيازمندي درک از آن به همت، استعداد، تلاش و بالاخره بحث و گفتگو.

ب) عنايت خاص حضرت ولي الله اعظم عجل الله تعالي و فرجه الشريف به پويندگان معارف اهل البيت عليهم السلام با هدايت علمي آنان.

ج) رعايت آداب در شرايط بحراني به دليل امکان يافت حوادث يا شاخص هاي مطلوب در آن بحران ها.

د) بهره گيري از روش هدايت گام به گام در حل برهاني معضلات فقهي از سوي حضرت بقية الله عجل الله تعالي فرجه الشريف.



اي قباي پادشاهي راست بر بالاي تو

زينت تاج و نگين از گهر والاي تو



آفتاب فتح را هر دم طلوعي مي دهد

از کلاه خسروي رخسار مه سيماي تو



آب حيوانش ز منقار بلاغت مي چکد

طوطي خوش لهجه يعني کلک شکر خاي تو



از رسوم شرح و حکمت با هزاران اختلاف

نکته اي هرگز نشد فوت از دل داناي تو



حافظ

ه) بهره گيري حضرت عليه السلام از روش ايجاد اطمينان در سيد فشارکي براي پذيرش پاسخ خويش از راه اخبار بر اصل اشکال و ريشه آن.

و) محدد بودن ميزان بهره گيري مستقيم فقيهان ديني از اهل البيت عليهم السلام در دوران غيبت.

ز) هدفدار بودن حضورها و ملاقاتها با حضرت بقية الله عجل الله تعالي فرجه الشريف و در نتيجه پايان يافتن حضور در فرض يافت هدف و مطلوب.

ح) تأييد ضمني ضرورت مطالعه و تلاش علمي براي حل معضلات ديني پيش از بحث، گفتگو و يا عرضه افکار و انديشه هاي ديني.

ط) به حضور آوري تلاش فقيهانه خالص به محضر حضرت بقية الله عجل الله تعالي فرجه الشريف.



به تکلم چو تواني که به من بخشي جان

بگشا بهر خدا آن لب روح افزا را



محمود شريفي صادقي

ي) روش يافت حضرت از طريق تفکر و تدبر فقهي و ديني.



گفتم که روي خوبت، از من چرا نهان است؟

گفتا: تو خود حجابي، ورنه رخم عيان است



گفتم: که از که پرسم، جانا نشان کويت؟

گفتا: نشان چه پرسي، آن کوي بي نشان است!



فيض کاشاني

ک) توجه و عنايت خاص حضرت به رفع مشکلات علمي فقيهان ديني

ل) ضرورت همت فقيهان ديني در حل معضلات ديني بودن توجه به نامساعد بودن و نامناسب بودن امکانات مطالعه اي و انديشه اي.