بازگشت

تشرف پيام آور


جناب حجة الاسلام شيخ مهدي کرمي فرمود:

روزي مرد بزرگي که تشرفاتي به محضر حضرت بقية الله عجل الله تعالي فرجه الشريف داشت، به يکي از اساتيد حوزه چنين فرمود: چند سال پس ‍ از پيروزي انقلاب به مکه رفته و در عرفات به محضر حضرت بقية الله عجل الله تعالي فرجه الشريف تشرف يافتم. آن حضرت در عصر روز عرفه براي عده اي از شيعيان خويش که از اطراف عالم گرد هم جمع شده بودند، چنان سخن مي فرمود که هر کس به زبان مادري خويش سخنان حضرت را مي شنيد و مي فهميد. پس از پايان صحبت، آن حضرت رو به من کرد و فرمود: برو به مسؤ ولين نظام بگو تا کي بايد يک مشت کر و لال را به مکه بفرستيد؟ چرا عده اي را که به زبان اينها آشنا باشند، به حج نمي فرستيد، تا معارف ما را به اينان برسانند!

وقتي اين پيام به برخي از سران کشور مي رسد، گروهي به عنوان زبان دان تدارک ديده شد. که تاکنون نيز خدمات فراواني در ارائه معارف شيعه نموده اند [1] .


پاورقي

[1] اگر رسولان و انبياء الهي بيان کنندگان و ترجمان ارتباط معرفتي و حکمي ميان خالق و خلق اند:

قال اميرالمؤ منين عليه السلام: رسل الله سبحانه تراجمة الحق و السفراء بين الخالق و الخلق.

حضرت امير المؤ منين امام علي عليه السلام مي فرمايد:

فرستادگان خدا ترجمان حق و سفيران بين خالق و مخلوق مي باشند.

و اگر محمد خاتم پيامبران است:

قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم: أرسلت الي الناس کافة و بي ختم النبيون

پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:

براي تمامي مردمان فرستاده شدم و پيامبري با من ختم مي شود.

و اگر اقضاء خاتميت، رسالت از براي تمام اقوام و ملل با هر زبان و نژاد است:

قرآن کريم: قل يا ايها الناس اني رسول الله اليکم جميعا الذي له ملک السموات و الارض لا اله الا هو يحيي و يميت فامنوا بالله و رسوله النبي الامي الذي يؤ من بالله و کلماته و ابتعوه لعلکم تهتدون.

خدا در قرآن مي فرمايد:

اي رسول ما به خلق بگو که من (بدون استثناء بر همه شما جنس بشر) رسول خدايم آن خدايي که آسمانها و زمين همه ملک اوست هيچ خدايي جز او نيست که او زنده مي کند و مي ميراند (يعني جان بخشي و جان ستاني به دست خدا نه بدست طبيعت) پس اي مردم بايد ايمان به خدا آريد و به رسول او پيغمبر امي (که از هيچ کس جز خدا تعليم نگرفته) آن پيغمبري که بس به خدا و سخنان خدا گرويد شما بايد پيرو او شويد تا هدايت يابيد.

به طوري که قانون ابلاغ وحي به زبان هر قوم بر اثر خاتميت نقض شده است:

قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم: أرسلت الي الناس کافة و بي ختم النبيون.

پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:

براي تمامي مردمان فرستاده شدم و پيامبري با من ختم مي شود.

و اگر ابلاغ معارف الهي خاتم وظيفه ديني است و اگر ابلاغ به کمک زبان و نوشتار است و اگر بيان دقيق از معارف نوراني وظيفه زبان دانان و زبان شناسان آشناي به زبان وحي است و اگر رساندن وحي توسط الفاظ و معاني متناسب با آن قابل عرضه است پس بايد که زبان اقوام و ملل را شناخت با آن زبان ها اهلي شد، و با اهليت منطقه اي و نژادي، معارف وحي را براي آنان بيان کرد.

آري اگر حوزه هاي ديني تبلور عيني و تابلوي جاودانه انتظارند و اگر دلسوختگان عاشق مهدي عليه السلام در اين حوزه ها باليده اند و اگر استوارترين و مايه ورترين ميراث فرهنگي مهدويت و در همين حوزه هاي مبارک آفريده شده اند، هر کدامشان پرچم انتظار بوده اند، و اگر حوزويان بر بام تاريخ اقوام و ديارها مشعل هائي فروزان از براي کاروان بشر جهت گذر از تاريکستان فتنه ها، هواها، هوس ها، خدعه ها و دره هاي و سراب هاي آب نما، به کعبه وصال آرمان شهر اسلام بوده اند. اگر آنان در سياه ترين دوره ها، با تفقه و عمل خويش، انتظار فرج را، اميد به فرج را، فرج فرح بخش دلهاي پاک دينان و زلال فطرتان را زنده نگاه داشته اند، و اگر آنان جنبش هاي عدالتخواهانه و ستم ستيز را در جاي جاي درالاسلام در پهنه تاريخ، ساز کردند تا مردمان را از، گذرگاه هاي باتلاقي، و بيغوله هاي جهل، دو دلي و گمراهي نجات دهند. پس اينک نيز بايد براي توسعه و نفوذ حکومت فقاهت ديني، خود را با شرايط اقليمي و جغرافيايي سياسي جهان تطبيق دهند تا فلسفه وجودي خويش را که همان تبيين مکتب تشيع، پاسداري از اسلام ناب و دفاع از مظلومان، انگيختن روح عدالتخواهي و عدالت گستري، نشر علمي و عملي فضائل اخلاقي و الهي، پاسداشت حدود و ثغور و شريعت ديني، زنده نگاه داشتن اميد به عدالت و ايجاد گشايش، دور داشت مردمان از کجيها و کجرويها است در تمام مناطق جغرافيايي و براي تمام مردمان جهاني با هر زبان و فرهنگي به ظهور رسانند تا شايد زمينه حکومت واحد ولايي آماده گردد. اگر وظيفه حوزه هاي ديني، اسوه گيري از رفتارها و آرمان هاي مهدي عليه السلام در سيرت رفتار با سازمان دادن زندگي بشر و تلاش هاي حوزوي و به تعبير فني تر اقتحام و اقتدار است و اگر حوزه هاي ديني مدرس پاسداشت مکتب مهدي و حراست از معارف ناب وي، به دور از هر گونه خرافه ها، و به طور خلاصه وراثت، وظيفه مند است. و اگر وظيفه نيابت در بر فراز داشتن پرچم هدايت، نگاهداشت روح ستم ستيزي و عدالتخواهي و سرپرستي امت محمدي در دوران غيبت از وظايف بديهي حوزات ديني است و اگر اين ظايف سه گانه اقتحام، وراثت و نيابت منحصر به منطقه جغرافيائي خاصي و يا گروه ويژه اي از ملل و اقوام ندارد و اگر قوام تحقق و رسيدن به اين اهداف و وظايف سنگين به عرضه و بيان معارف مطابق با عقول وفهم آنان است:

قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم: لا تحدثوا امتي من أحاديثي الا بما تحمله عقولهم.

پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:

با امت من در حد عقل و درکشان صحبت کنيد.

و اگر يافت آن مردمان از دين و اجراي وظائف ديني به دانستن زبان وحي از سوي آنان و معرفت حوزويان از زبان آنان براي ترجمان کلام وحي است:

عن محمد مسلم قال الصادق عليه السلام: اسمع الحديث منک فأزيد و أنقص؟ قال: ان کنت تريد معانيه فلا بأس.

از حضرت امام صادق عليه السلام پرسيده شد:

اشکال ندارد حديثي را که از شما مي شنوم به آن چيزي اضافه يا کم کنم؟ اگر همان معني را بدهد اشکالي ندارد.

پس بايد که زبان آنان را، فرهنگ و سيرت و رفتارشان را، جامعه شناسي منطقه اي آنان را، روانشناسي اجتماعي و فردي آنان را، به دقت شناخت و از توان استبداد آن مناطق بهره ها گرفت تا شايد وظائف مهم حوزه هاي ديني در دوران نيابت زمينه ساز قيام ولايت کبري گردد.

خود همين حادثه، گوياي وظيفه ديني حوزويان در تبليغ و عرضه دين و معارف وحي به زبان هاي گوناگون است اينکه حضرت چنين فرد روحاني را به خيمه گاه عصر عرفه اش در صحراي عرفات که وقت مناجات است، راه مي دهد و با عرضه يکي از قوانين ما فوق طبيعي کلام خويش را با کمک اصوات ناپيدا، به زبان هر قوم بيان مي دارد آن گاه گلايه مندانه از وظيفه به زمين مانده حوزه هاي ديني و

حکومتي مقدس در عدم عرضه معارف دين به زبان هاي مختلف، سخن گفته و پيغام مي دهد، همگي نشان از ضرورت شناخت زبانهاي ملل و اقوام گوناگون براي عرضه معارف وحي به زبان هاي منطقه اي و قومي است. درست است که ابلاغ وحي به زبان کامل و جامع، فصيح و بليغ عربي است و تنها با آن زبان بوده است که توان تحمل معاني و معارف وحي را در گستره الفاظش داشته است ولي عرضه دين و مفاهيم ديني تقدمي به عرضه زبان ديني ندارد اين حوزوات ديني اند که با فهم دقيق از زبان وحي بايد معارف آن را به زبان هاي مختلف عرضه کنند تا بشر به هدايت و سعادت دست يابد.

اشارات:

1 - امکان و وقوع تشرف حوزويان به محضر حضرت بقية الله عجل الله تعالي فرجه الشريف در هر دوران از تاريخ ديني.

2 - ابلاغ پيام هاي حضرت مهدي عليه السلام از سوي حوزويان صالح، به حوزوات ديني و صاحبان و مسئولين جامعه شيعه.

3 - تقدم عرضه دين بر مناجات هاي شخصي حتي در روز عرفه آنهم در صحراي عرفات.

4 - مطلوب بودن همايش هاي جهاني شيعيان براي رساندن معارف وحي به زبان هاي هر قوم و ملت.

5 - امکان ترجمان طبيعي کلام واحد به زبان هاي مختلف، از راه تصرف در قوانين مافوق طبيعي.

6 - مورد توجه و عنايت حضرت بقية الله عجل الله تعالي فرجه الشريف بودن حکومت فقاهت ديني در

دوران غيبت.

7 - وظيفه مندي حوزوات ديني در عرضه دين به زبان هاي اقوام وملل مختلف.

8 - ضرورت بهره گيري از زمان و امکان مراسم حج براي عرضه دين.