تشرف شبانه
جناب حجة الاسلام علي مرعشي به نقل از جناب حاج جواد خليفه و ايشان نيز از پدرش شيخ صادق و او به نقل از حاج محمد دايي شان فرمود: روزي در کنار شط کوفه پس از گرفتن وضو، آماده نماز بودم، ناگهان شخصي به نزدم آمده و از من به اصرار خواست تا با او به مسجد سهله برويم، وقتي با او به مسجد سهله آمديم، در بسته بود!
آن مرد ناگهان چنين صدا زد: خضر خضر!
کسي از داخل مسجد چنين پاسخ داد: بلي مولا!
آنگاه همان مرد در بزرگ مسجد سهله را با آن کلون بزرگ باز کرد و ما به اتفاق يکديگر وارد مسجد شده و نماز گذارديم. آن شب را تا به به صبح در مسجد ماندم، خسته شدم، پس با آن مرد خداحافظي کرده و از جايم برخاستم تا به خانه باز گردم.
وقتي به در مسجد رسيدم، با حيرت آن را بسته يافتم، با ناراحتي به سراغ خادم رفته و اعتراض کنان از علت بسته بودن در پرسيدم، او با تعجب گفت: من از اول شب در مسجد سهله را بسته بودم و ديگر آن را باز نکرده بودم. شما در مسجد چه مي کرديد و چگونه وارد شديد؟
آن وقت بود که فهميدم آن شب را خدمت حضرت بقية الله اعظم عجل الله تعالي فرجه الشريف گذرانده ام و حضرت خضر عليه السلام را نيز ديده ام [1] .
پاورقي
[1] در بسياري از حوادث و تشرفات تاريخي به محضر مقدس حضرت بقية الله اعظم عجل الله تعالي فرجه الشريف از خضر نبي عليه السلام ياد شده است، به راستي او کيست؟ چرا او از هزاران سال گذشته تاکنون باقي است؟ او چه نقشي در زندگي مخفيانه و علني امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و حوادث مربوط به قيام دارد؟ کدامين مصالح سبب بقاء او شده است؟
1 - عن کمال الدين: کان اسم الخضرويه بن قابيل بن آدم، و يقال: خضرون أيضا؛و يقال: خلعبا، و انه انما سمي الخضر لانه جلس علي أرض بيضاء فاهتزت خضراء فسمي الخضر لذلک، و هو أطول الادميين عمرا، و الصحيح أن اسمه الياس بن (ملکان) ابن عامر بن ارفخشد بن سام بن نوح.
کمال الدين:
نام خضر، خضرويه پسر قابيل پسر آدم و گفته مي شود: نامش خضرون يا خلعبا مي باشد و نامش را به اين دليل خضر گذاردند که بر زميني سفيد و بدون گياه نشست و آن زمين سبز و خرم شد و عمر او از همه آدميان بيشتر است و صحيح آن است که اسم او الياس پسر ملکان پسر عامر پسر ارفخشد بن سام است.
فرزند عايد و زاهد پادشاهي بزرگ بوده است که سلطنت و رياست دنيا را به دور افکند:
قال الصادق عليه السلام: ان الخضر کان من ابناء المللوک فامن بالله و تخلي في بيت في دار أبيه يعبد الله.
حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
خضر از شاهزادگان بود که به خدا ايمان آورده و در اتاقي در خانه پدرش براي عبادت خدا خلوت نمود.
و عبادت و بندگي را برگزيد او پس از مراحل سخت عبوديت:
قرآن کريم: فوجدا عبدا من عبادنا اتيناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما.
خدا در قرآن مي فرمايد:
در آنجا بنده اي از بندگان خاص ما را(که جوياي او بودند) يافتند که او را رحمت و لطف خاصي عطا کرديم و هم از نزد خود وي را علم لدني و اسرار غيب الهي بياموختيم.
به مقام پيامبري رسيد:
قال الصادق عليه السلام: ان الخضر کان نبيا مرسلا بعثه الله تبارک و تعالي الي قومه فدعاهم الي توحيده و الاقرار بأنبيائه و رسله و کتبه.
حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
حضرت خضر پيامبر و رسولي از طرف خدا بود خداوند او را براي قومش مبعوث نمود، تا آنها را دعوت به توحيد نموده و به پيامبران و کتابهاي آسماني اقرار نمايند.
و در تثبيت مقام پيامبري از سبز شدن موجودات و زنده شدن آن ها به اعجاز مقام نبوت خود بهره گرفت آري اعجاز او حيات دادن و حيات داشتن مادي است:
قال الصادق عليه السلام: ان الخضر کان نبيا مرسلا بعثه الله تبارک و تعالي الي قومه فدعاهم الي توحيده و الاقرار بأنبيائه و رسله و کتبه، و کانت آيته أنه کان لا يجلس علي خشبة يابسة و لا أرض بيضاء الا أزهرت خضراء و انما سمي خضرا لذلک.
حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
حضرت خضر پيامبر و رسولي از طرف خدا بود خداوند او را براي قومش مبعوث نمود، تا آنها را دعوت به توحيد نموده و به پيامبران و کتابهاي آسماني اقرار نمايند و نشانه او سبز شدن هر چوب خشک و زمين بايري بود که بر آن مي نشست و به همين دليل او را خضر ناميدند.
روزگاري را در سپاه ذوالقرنين زندگي کرد تا آنکه حکمت الهي دعاي آدم را در حقش مستجاب کرد، او روزي با اشاره آن حاکم مطلق به همراه گروهي بدنبال چشمه حيات به راه افتاد او تنها کسي بود که توانست با زنده شدن ماهي نمک زده در دستانش، بيابد که به چشمه حيات دست يافته است پس به داخل آن پريده و از آن سير نوشيد آري او توانست به آب حيات و زندگي جاودانه دست يابد در حالي که سايرين از آن محروم ماندند:
عن بن سليمان: و انطلق الخضر عليه السلام الي عين من تلک العيون، فلما غمس الحوت في الماء حيي فانساب في الماء، فلما رأي الخضر عليه السلام ذلک علم أنه قد ظفر بماء، الحياة فرمي بثيابه و سقط في الماء، فجعل برتمس فيه و يشرب منه.
عبدالله بن سليمان:
حضرت خضر به طرف چشمه اي از آن چشمه ها حرکت نمود و هنگامي که ماهي خود را در آن آب قرار داد زنده شد و در آب شنا نمود وقتي حضرت خضر اين منظره را ديد متوجه شد که اين آب، آب حيات است لباس خود را در آورده و داخل آن پريد و از آن آب نوشيد.
او زندگي مخفيانه اي دارد و از ديده ها پنهان است
عن عبدالله بن سليمان: فابشر بطول البقاء في هذه الدنيا مع الغيبة عن الأبصار الي النفخ في الصور
عبدالله بن سليمان:
بشارت باد تو را بقاي طولاني با پنهان بودن از ديده ها تا روز نفخ صور.
او در طي هزاران سال زندگي، براي کمک به محرومان و مستمندان حتي به بردگي نيز فروخته شده است:
عن الخضر ما عندي من شي ء اعطيکه الا أن تأخذني فتبيعني
حضرت خضر عليه السلام مي فرمايد:
چيزي ندارم که به تو بدهم مگر اينکه مرا بفروشي.
باري! حکمت الهي لايق بر اين بوده و هست که او طولاني ترين انسان خلق شده در طول تاريخ بشريت باشد، او تا روز دميده شدن صور اسرافيل زنده خواهد بود تا تاريخ گذشتگان را از براي آيندگان نقل نمايد.
او صاحب قدرتي است که حيوانات دريائي را به تسخير دارد - الدار المنثور - و ارواح را در هر صبح و شام به سان و رژه مي بيند، او تا بيش از دوران ظهور بقية الله عليه السلام يکي از چهار نبي الهي زنده است عيسي و ادريس در آسمان ها به انتظار ايستاده اند و خضر و الياس در زمين به امداد مشغولند. مکان زندگي او، مسجد سهله در کوفه است، اداره سهله از آن اوست:
قال الصادق عليه السلام: مسجد السهلة مناخ الراکب. قيل: و من الراکب؟ قال: الخضر عليه السلام.
حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
مسجد سهله محل زندگي سواره مي باشد، گفته شد سواره کيست؟ فرمود: حضرت خضر.
2 - موسي آن رسول بزرگ الهي که برترين عالم دوران خويش در علوم ظاهري بود پس از رسيدن به حکومت و بيرون ريختن قبطيان از مصر و نزول تورات و معرفت يافتنش بر تمام علوم ظاهري، ناگهان در دل چنين گفت: گمان دارم که خداوند بنده اي داناتر از من ندارد.
قال الصادق عليه السلام: ما أري أن الله عزوجل خلق خلقا اعلم مني.
حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
گمان مي کنم خداوند بنده اي داناتر از من نيافريده.
خداوند به جبرئيل حکم دادند که بنده ام موسي را قبل از به هلاکت رسيدن درياب، و به او بگو به منطقه اي در ساحل دو درياي تلاقي کرده، به نزد عالم عابدي بشتابد و از او تبعيت کند و دانش بياندوزد:
قال النبي صلي الله و عليه و آله و سلم: ما خلق الله خلقا اعلم مني فأوحي الله الي جبرئيل: ادرک موسي فقد هلک، و أعلمه أن عند ملتقي البحرين عند الصخرة رجل أعلم منک فصر اليه و تعلم من علمه.
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:
خداوند به جبرئيل وحي نمود: موسي را درياب که هلاک شد، و به او بگو در محل تلاقي دو دريا و نزديک صخره مردي داناتر از تو وجود دارد نزد او برو و از او دانش بياموز.
پس او به ناچار با وصيتش به جستجوي او پرداخت و او را در حال عبادت نماز يافت:
قرآن کريم: فوجدا عبدا من عبادنا اتيناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما.
خدا در قرآن مي فرمايد:
در آنجا بنده اي از بندگان خاص ما را(که جوياي او بودند) يافتند که او را رحمت و لطف خاصي عطا کرديم و هم از نزد خود وي را علم لدني و اسرار غيب الهي بياموختيم.
از او طلب دانش برتر کرد همان دانشي که از او به عنوان باطني و تأويلي ياد مي شود ولي او که به درستي مي دانست موسي توان يافت آن حقائق را ندارد به امر خداوند اندک زماني او را به شاگردي پذيرفت و در طول حوادث، موسي را بر ناتواني اش هشيار ساخت.
قرآن کريم: انک لن تستطيع معي صبرا.
خدا در قرآن مي فرمايد:
آن عالم پاسخ داد که تو (اي موسي) ظرفيت نداري و هرگز نمي تواني که تحمل اسرار کرده و با من صبر پيشه کني.
و اگر حياء و شرم موسي نبود او به هفتاد حادثه عجيب ديگر نيز معرفت مي يافت:
قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم: رحمة الله علينا و علي موسي، لو صبر لرأي من صاحبه العجب و لکنه قال: ان سألتک عن شي ء بعدها فلا تصاحبني قد بلغت من لدني عذرا.
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:
رحمت خدا بر ما و بر حضرت موسي اگر صبر مي کرد عجايب زيادي مي ديد ولي او گفت: اگر بعد از اين تو سؤ الي نمودم همراهي مرا ترک کن که دليل موجهي براي اين کار خواهي داشت.
آري او بود که موسي را از محوري ترين عنصر تباهي در انديشه ديني که همان قياس در دين است نجات داد، و او را:
قال الصادق عليه السلام: ان امر الله تعالي ذکره لا يحمل علي المقائيس، و من حمل أمر الله الي المقائيس هلک و أهلک.
حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
در امور ديني قياسي نيست، هر کس در دنيا قياس کند هلاک شده و هلاک مي کند.
از لجاجت بر رفتن به سراغ امور غير مورد احتياج، از خنديدن بدون تفکر و انديشه بر حذر داشت:
عن ابان بن عبدالملک عن الصادق عليه السلام: فکان مما أو صاه أن قال له اياک و اللجاجة، أو ان تمشي في غير حاجة، أو أن تضحک من غير عجب.
حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
از جمله سفارشات حضرت خضر به حضرت موسي اين است: از لجاجت و پافشاري در امور و رفتن به سراغ امور غير مورد احتياج و بدون دليل خنديدن بپرهيز.
3 - او از ابتداي زندگي ذاکر اهل البيت عليهم السلام و مرثيه خوان حوادث تلخ زندگي آنان بود:
عن ابي بصير: فحدثه عن آل محمد و عن بلائهم و عما يصيبهم حتي اشتد بکاؤ هما.
ابي بصير:
در مورد آل محمد و بلاها و مصايب وارده بر آنها با او سخن گفت تا اينکه هر دو شديدا گريه نمودند.
او در دوران امامت ائمه عليهم السلام گاه و بيگاه بديدارشان مي شتافت و بر هر آن کس که يادي از او کند سلام و درود خواهد فرستاد:
قال الرضا عليه السلام: و انه ليأتينا فيسلم علينا فنسمع صوته و لا نري شخصه، و انه ليخضر حيث ذکر، فمن ذکره منکم فليسلم عليه.
حضرت امام رضا عليه السلام مي فرمايد:
هنگامي که حضرت محمد وفات يافت حضرت خضر بر در خانه حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين آمد و فرمود: سلام و درود خدا بر شما اهل بيت باد.
او اولين کسي بود که پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بديدار اميرمؤ منان عليه السلام و اهل البيت عليهم السلام شتافت و آنان بر اين مصيبت بزرگ تسليت داد:
قال الرضا عليه السلام: لما قبض رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم جاء الخضر فوقف علي باب البيت و فيه علي و فاطمة و الحسن و الحسين عليهما السلام فقال: السلام عليکم يا أهل البيت.
حضرت امام رضا عليه السلام مي فرمايد:
حضرت خضر نزد ما آمده سلام مي کند صدايش را شنيده او را نمي بينم او هر جا که ياد شود حاضر مي شود پس هر کدام که او را ياد نموديد به او سلام نماييد.
او در دوران غيبت حضرت بقية الله عليه السلام، دوست، يار و همنشين با آن امام همام است تا او را از تنهائي به در آورد:
قال الرضا عليه السلام: و سيؤ نس الله به وحشة قائمنا في غيبته، و يصل به وحدته
حضرت امام رضا عليه السلام مي فرمايد:
در دوران غيبت خداوند او را مونس حضرت قائم قرار مي دهد تا او را از تنهايي در آورد.
او خادم مقام امامت است چرا که امامت مقامي برتر از مقام نبوت است و صاحبان مقام مادون خود را خادم صاحبان مقام برتر مي دانند، او هر ساله در مراسم حج حضور دارد. در صحراي عرفات در محضر حضرت بقية الله اعظم زانوي ادب به زمين زده و از براي مؤ منان شيعه دعا مي کند آري او يار و غمخوار شيعه و صاحب شيعيان است.
4 - اگر چه در شهادت گاه به يک شاهد نيز حکم مي شود ولي در برخي از امور مهم فردي و اجتماعي به حضور شاهدان بيشتري نياز است و چون بيشترين تعداد ممکن شهادت چهار شاهد است خداوند نيز براي شهادت بر مقام امامت و رهبري جهاني حضرت مهدي عليه السلام چهار شاهد تاريخي را نگه داشته است تا به هنگام قيام آن حضرت، آنان بر حقانيت اش شهادت دهند. و در رکابش، او را بر فتح جهان ياري بخشند، آنگاه که او تثبيت موقعيت شد، به جز خضر همه آن شاهدان از دنيا خواهند رفت و به ملکوت اعلي خواهد پيوست. از آن روز به بعد نقش او نقش ايجاد ارتباط ميان گذشته انسان ها با آينده آنان است و اين نقشي است که خداوند تنها روزي خضر کرده است تا ديوان نويس تاريخ بشريت باشد.