احوال مردم آخرالزمان
شايد بتوان گفت که بيشترين مطالب مربوط به معارف امام زمان عليه السلام که از زبان حضرت علي عليه السلام نقل شده است به تبيين اوضاع آخرالزمان و وقايعي که در آن دوره پيش مي آيد اختصاص دارد. آن حضرت ضمن تشريح آن پيشامدها چگونگي مقابله با آن ها را نيز بيان مي نمايند. اين حوادث شامل مسايل فرهنگي و اجتماعي و اخلاقي و تربيتي و طبيعي مي گردد. از آنجا که کم و بيش خيلي از اين ويژگي ها در دوره ما حداقل در بعضي از عرصه ها به چشم مي خورد، جهت آشنايي بيشتر و چاره انديشي مناسب تر به مواردي از آن ها اشاره مي شود. بدان اميد که موجب تنبه و بيداري مان شده و از طريق آشنا شدن با اين امور پيشاپيش تدابيري را اتخاذ کنيم که از عوارض منفي آن ها خود و جامعه مان را در امان نگه داريم. - يأتي علي النّاس زمان لا يُقَرَّبُ فيه الّا الماحِلُ و لا يُظَرَّفُ فيه الّا الفاجِرُ، وَ لا يُضَعَّفُ فيهِ اِلّا الْمُنْصِفُ، يَعُدّونَ الصَّدَقَة فيه غُرْما، و صِلةَ الرَّحِمَ مَنّاً، و العبادَةَ اسْتِطالَةً علي النّاسِ! فَعِنْدَ ذلِکَ يکونُ السُّلْطانُ بمشوَرَةِ الاِماءِ و امارة الصبيانِ و تدبير الخِصيان. [1] روزي خواهد آمد که در آن سخن چين ها مقرّب خواهند شد و افراد بدکار، زيرک خوانده مي شوند، افراد با انصاف را ناتوان به حساب مي آورند، صدقه و انفاقِ در راه خدا را غرامت پندارند، و صله رحم و آمد و شد با خويشاوندان را با منّت انجام مي دهند، و بندگي و اطاعت خدا را وسيله فخر فروشي براي مردم قرار مي دهند. در چنين زماني حکومت با مشورت زنان و امارت کودکان و تدبير خواجه گان انجام مي گيرد. - روي اصبغ بن نباته عن اميرالمؤمنين عليه السلام قال: سمعته يقول: يظهر في آخرالزمان و اقتراب الساعة و هو شرّ الازمنة نسوة کاشفات عاريات متبرجات، من الدين خارجات، و الي الفتن مائلات، و الي الشهواتِ و اللّذّاتِ مسرعات، للمحرماتِ مستحِلّات، و في جهنم خالدات. [2] اصبغ بن نباته مي گويد: شنيدم که اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: در آخر الزمان که بدترين زمانهاست در موقعي که روز قيامت نزديک شود زناني ظاهر مي شوند بدون حجاب، در حالي که زينت هاي آن ها پيداست در انظار عمومي رفت و آمد مي کنند، آن ها از دين خارج مي گردند (به احکام ديني پايبند نمي باشند) و به امور فتنه انگيز وارد مي شوند و به سوي شهوات و لذت جويي ها روي مي آورند، حرام هاي خدا را حلال مي شمارند. اينگونه از زنان در جهنم خواهند ماند. - و فقهاؤهم يفتون بما يشتهونَ، و قُضاتُهُم يقولونَ مالا يَعْلمونَ و اکثُرهمْ بالزورِ يشهدونَ! من کان عنده دراهم کان موقّراً مرفُوعاً و من يعلمون انه مقلّ فهو عندهُم موضُوع [3] فقيهان آخرالزمان طبق آنچه که دلشان بخواهد فتوا مي دهند، و قاضي هايشان به چيزي که نمي دانند حکم مي کنند و بيشتر آن ها به دروغ شهادت مي دهند. کسي که پول دارد در نزد آن ها عزيز و محترم است، ولي شخصي که بي پول باشد در پيش آن ها زبون و حقير است. - عن النزال بن سبرة قال خطبنا عليّ بن ابيطالب عليه السلام فحمد اللّه و اثني عليه، ثم قال: سلوني ايها الناس قبل ان تفقدوني ثلاثاً فقام اليه صعصعة بن صوحان، فقال: يا اميرالمؤمنين! متي يخرج الدجّال؟...فقال عليه السلام احفظ! فان علامة ذلک اذا امات الناس الصلاة، واضاعوا الامانة و استحلّوا الکذب، و اکلوا الربا، و اخذوا الرّشا، و شيّدوا البنيان و باعوا الدين بالدنيا و استعملوا السفهاء و شاوروا النساء، و قطعوا الارحام، و اتّبعوا الاهواء و استخفّوا بالدماء و کان الحلم ضعفاً، و الظلم فخراً... [4] نزال بن سمره مي گويد: علي بن ابيطالب عليه السلام براي ما خطبه اي خواند و خداوند را حمد گفته و ستايش کرد، سپس فرمود: قبل از آنکه من از ميان شما بروم از من سؤال کنيد (اين جمله را سه مرتبه تکرار کرد) در اين موقع صعصعة بن صوحان از جاي خود بلند شد و گفت: يا اميرالمؤمنين! دجال در چه زماني خروج مي کند؟...حضرت فرمود: آنچه را مي گويم به خاطر بسپار! دجال وقتي ظهور خواهد کرد که مردم نماز را ترک کنند و امانت را ضايع سازند و دروغ گفتن را مباح شمارند و رباخواري کنند و رشوه بگيرند و ساختمان ها را محکم سازند و دين را به دنيا بفروشند و سفيهان را به کار بگمارند و با زنان مشورت نمايند (در آن مواردي که خارج از عهده آنهاست) و صله ارحام را قطع کنند و از هوي و هوس ها پيروي کنند و خون يکديگر را ناچيز بشمارند. حلم و بردباري را نشانه و علامت ضعف و ناتواني بدانند و ستم را افتخار به حساب آورند... - عن علي عليه السلام قال: يأتي علي الناسِ زمان همّتُهم بطونهم، و شرفُهُم متاعهم و قبلتهم نساؤهم و دينهم دراهمهم و دنانيرهم، اولئک شرار الخلق، لا خلاق لهم عنداللّه. [5] اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: براي مردم زماني خواهد آمد که در آن زمان همّت و هدف آن ها شکمشان خواهد بود. شرف و اعتبارشان به کالا و اموالشان بستگي دارد. قبله آن ها زنانشان و دينشان درهم و دينارشان (پولشان) است. آن ها بدترين مردمند که در نزد خداوند بهره و سهمي براي آن ها نيست. - عن علي عليه السلام قال: ياتي علي الناس زمان لا يتبع فيه العالم و لا يستحيي فيه من الحليم و لا يوقّر فيه الکبير و لا يُرحَمُ فيه الصغير يقتل بعضهم بعضاً... [6] علي بن ابيطالب عليه السلام فرمودند: براي مردم زماني مي آيد که در آن زمان از عالم پيروي نمي شود و از افراد صبور و با حلم حيا نمي کنند (او هر اندازه در مقابل بدي مردم حلم نشان مي دهد آن ها حيا نمي کنند) در آن دوره بزرگ را گرامي نمي دارند و به کوچک رحم نمي کنند. بعضي از مردم بعض ديگر را به قتل مي رسانند... (مردم همديگر را بدون دليل مي کشند)
- عن عاصم بن ضمرة عن علي عليه السلام انه قال: لتملانّ الارض ظلما و جوراً حتي لا يَقُولَ اَحَد اللّه الاّ مستخفياً، ثم ياتي اللّه بقومٍ صالحين يملَؤُونها قِسطاً و عدلاً کما مُلِئَتْ ظلماً و جوراً. [7] عاصم بن ضمره از حضرت علي عليه السلام روايت کرده است که آن حضرت فرمودند: [در آخر الزمان] زمين پر از ظلم و ستم خواهد شد به گونه اي که حتي يک نفر لفظ اللّه را بر زبان جاري نخواهد کرد مگر در نهان، بعد از اين دوره است که خداوند مردم صالحي را خواهد آورد که زمين را پر از عدل و داد کنند همان گونه که پيش از آن پر از ظلم و ستم شده است. - ان بين يدي القائم عليه السلام سنين خدّاعة يُکَذَّبُ فيها الصادق و يصدّق فيها الکاذِبُ و يُقَرّبُ فيها الماحِلُ و ينطق فيها الرُّويَبْضَةُ قلت و ما الرُّويَبْضَةُ و ما الماحِلُ؟ قال: او ما تقرؤون القرآن قوله و هو شديدُ المِحال قال: يُريدُ المکر، فقلتُ و ما الماحِلُ؟ قال: يريد المکّارَ. [8] حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: قبل از قيام قائم سال هاي پر خدعه و نيرنگي در پيش است، در اين سال ها راستگويان دروغگو شمرده مي شوند در عوض دروغگويان راستگو شناخته مي شوند، در اين سال ماحل تقرب پيدا مي کند و رويبضة در سخن گفتن پيشقدم مي گردد. راوي مي گويد: عرض کردم ماحل و رويبضه به چه کساني گفته مي شود؟ حضرت فرمودند: مگر در قرآن نخوانده اي که خداوند مي فرمايد: و هو شديد المحال قال عليه السلام: يريد المکر فرمودند: منظور از ماحل آدم مکاري است که به وسيله مکر زياد مردم را به خود متوجه مي کند. تذکر: در اين روايت رويبضة معني نشده است در جاي ديگر به مناسبتي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند: رويبضة الرجلُ التّافِهُ ينطقُ في امر العامّةِ يعني مرد حقير و بي شخصيتي که عليرغم عدم شايستگي، در امور عامّه مردم دخالت مي کند و به جاي آن ها اظهار نظر مي نمايد.
پاورقي
[1] نهج البلاغه فيض الاسلام، حکمت 98ص 1132.
[2] منتخب الاثر، ص 426ح 4 ط مکتبة الصدر.
[3] بشارةالاسلام، ص 80 ط دار الکتب الاسلامي؛ الزام الناصب، ص 185ط مؤسسه مطبوعاتي حق بين، با کمي اختلاف، به نقل از روزگار رهايي.
[4] بحارالانوار، ج 52 ص 192و 193.
[5] بحارالانوار، ج 52 ص 192و 193 کنزالعمال، ج 11ص 192ح 31186.
[6] کنزالعمال، ج 11ص 192 ح 31187.
[7] بحارالانوار، ج 51 ص 117 منتخب الاثر، ص 484.
[8] غيبت نعماني، ص 278.