نشانه هاي حتمي
در ميان نشانه ها شماري از آنها به روشني به عنوان: (علائم حتمي ظهور)، ياد شده اند. منظور از نشانه هاي حتمي در مقابل غيرحتمي، ظاهراً آن است که تحقق پديدار شدن آنها، بدون هيچ قيد و شرطي، قطعي و الزامي خواهد بود، به گونه اي که تا آنها واقع نگردند، حضرت مهدي (ع) ظاهر نخواهد شد. اگر کسي پيش از واقع شدن نشانه هاي حتمي، ادعاي ظهور مهدي (ع) را بکند، ادعايي است نادرست.
در برابر اينها نشانه هاي غيرحتمي است، يعني مقيد و مشروط به اموري هستند که در صورت تحقق آنها، به عنوان نشانه، پديد مي آيند. به عبارت ديگر، نشانه هاي غيرحتمي، شايد پديد آيند و شايد پديد نيايند و امام زمان (ع) ظهور کند. امامان معصوم (ع) به خاطر مصالحي، از پديد آمدن آنها در دوره غيبت، خبر داده اند.
گروهي، نشانه هاي حتمي را نشانه هايي دانسته اند که در آنها (بداء) حاصل نمي شود. برخلاف نشانه هاي غيرحتمي که ممکن است (بداء) حاصل شود و تغيير يابند و يا به کلي حذف شوند.
(ولعلّ المراد بالمحتوم مالابدّ من وقوعه ولايمکن ان يلحقه البداء.).
شايد منظور از حتمي آن باشد که از پديد آمدن آن گريزي نيست و امکان ندارد که (بداء) در مورد آن حاصل شود.
در روايتي (محتوم) در برابر (موقوف) به کار رفته است . [1] .
امام باقر (ع) در تفسير آيه شريفه:
(ثم قضي أجلاً وأجل مسمّي عنده ). [2] .
مي فرمايد:
(انّهما أجلان، أجل محتوم و أجل موقوف.
قال له حمران: مالمحتوم.
قال: الذي لايکون غيره.
قال: وما الموقوف.
قال: هو الذي للّه فيه مشية...). [3] .
آنها دو هنگامند: هنگام محتوم و هنگام موقوف.
حمران از آن حضرت پرسيد: محتوم چيست.
فرمود: آن که غير از آن نمي بوده باشد.
عرض کرد: موقوف چيست.
فرمود: آن (رخدادهايي است) که در آنها مشيتي از خداوند است. شايد پديد آيند و شايد نيايند).
از ظاهر اين روايت و روايات به اين مضمون، استفاده مي شود که منظور از (حتمي)، يعني قطعي و مسلم که خداوند تغيير و تبديل آنها را اراده نکرده است.
البته بايد توجه داشت که حتمي و يا مسلم و قطعي بودن وقوع اين نشانه ها، به اين معني نيست که پديدنيامدن آنها محال است، بلکه به حسب فراهم بودن شرايط و مقتضيات و نبودن بازدارنده ها، پديد آمدن آنها اگر خداوند اراده کند، قطعي خواهد بود.
براي روشن شدن اين مطلب، بايسته مي نمايد شرح دهيم که رخدادهايي که از پديد آمدن آنها خبر داده شده سه حالت دارند:
1. برخي از امور مسلم، به همان گونه که خبر داده اند، پديد مي آيند و هيچ تغييري در آنها داده نمي شود. اين دسته از امور، حوادثي هستند که شرايط اقتضاي آنها فراهم است و مانعي در کار نيست. چنين اموري را هر چند خداوند قادر است تغيير دهد و يا آنها را اصلاً بردارد، ولي چون مخالفت و تغيير و حذف آنها با اصول مسلم: (عدالت) (حکمت) و (لطف) خداوند ناسازگار است، تغيير آنها از سوي خداوند، محال خواهد بود. مانند ظهور حضرت مهدي (ع) که امکان ندارد تغيير کند، يا اصلاً برداشته شود، چنانکه خداوند، توان به انجام ظلم را دارد، ولي انجام آنها بر وي محال است.
2. دسته اي از رخدادها، مانند حالت نخست، اموري حتمي و قطعي هستند، ولي تبديل و برداشتن آنها ناسازگاري با حکمت و عدالت خداوند ندارد. اين امور، هر چند از جهت اين که اسباب و شرايط ايجاد آنها، وجود دارد و باز دارنده اي هم بر سر راه پيدايش آنها نيست و از اين جهت، حتمي هستند، ولي هيچ اشکالي ندارد که اراده خداوند آنها را تغيير دهد، يا آن را بردارد. نشانه هاي حتمي ظهور، از اين گونه اند يعني از نظر فراهم بودن شرايط و مقتضيات در آن زمان، پيش بيني شده با نبودن بازدارنده بر سر راه پديد آمدن آن، تحقق آن قطعي و الزامي خواهد بود. با اين حال، امکان دارد به اراده خداوند، تغيير کنند و يا محقق نشوند، پس حتمي بودن، به معناي آن نيست که محال است رخ ندهند.
3. دسته اي از رخدادها، آنهايي هستند که پديد آمدن آنها، در صورتي که بازدارنده اي پيش نيايد و يا مقتضيات آنها موجود باشد، واقع خواهند شد. شمار زيادي از نشانه هاي ظهور که در روايات، پديدار شدن آنها در طول دوره غيبت، پيش بيني شده است و به عنوان نشانه هاي غير حتمي شمرده مي شوند، از اين گونه اند؛ از اين روي امکان دارد، پديد آيند و امکان دارد پديد نيايند.
بنابراين، مي توان نتيجه گرفت که نشانه هاي حتمي، از جهت فراهم بودن شرايط و نبودن بازدارنده ها، پديد خواهند آمد. ولي محال نيست که خداوند آنها را تغيير دهد.
از آن جا که در روايات فراواني، امامان (ع)، بر مسلم بودن پديد آمدن آنها تأکيد کرده اند، مي توان گفت که اراده خداوند، بر پديد آمدن آنهاست . [4] .
اين نشانه هاي حتمي به چه مقدارند در روايات اختلاف است. در شماري از اخبار، نشانه هاي حتمي ظهور، پنج عدد شده اند.
عمربن حنظله مي گويد: از امام صادق (ع) شنيدم که فرمود:
(لايخرج المهدي حتي تطلع مع الشمس آية). [5] .
در اين روايت، گرچه تعبير (حتمي) به کار نرفته، ولي از سياق آن پيداست که تا چنين نشانه اي با خورشيد ظاهر نشود، حضرت مهدي (عج) ظهور نخواهد کرد.
در ميان نشانه هايي که بدانها اشاره کرديم، حتمي بودن نشانه هاي پنجگانه: خروج سفياني، خروج يماني، صيحه آسماني، قتل نفس زکيه و خسف در بيداء روشن است، زيرا از روايات فراواني که در ميان آنها روايات صحيح نيز وجود دارد، حتمي بودن آنها استفاده مي شود.
نعماني مي نويسد:
(... ثم حققوا کون العلامات الخمس التي اعظم الدلائل والبراهين علي ظهور الحق بعدها، کما بطلوا امر التوقيت ). [6] .
سپس نشانه هاي پنجگانه را که بزرگ ترين دليل و نشانه بر آشکار شدن حق است، ثابت کرده اند همان گونه که مسأله مشخص کردن زمان معيّن را براي ظهور، باطل کرده اند.
نعماني، در اين سخن، ضمن آن که بر مسلم بودن علائم پنجگانه تاکيد مي ورزد، آنها را بزرگ ترين و مهم ترين نشانه هاي ظهور نيز مي داند.
ولي حتمي بودن ساير نشانه ها مورد اشکال است؛ زيرا نشانه هايي همچون طلوع خورشيد از مغرب، نداء و اختلاف بين حاکمان بني عباس، از رواياتي مانند روايت ابي حمزه استفاده مي شوند که مرسله است و نمي توان بر آن اعتماد کرد. افزون بر اين، چنانکه خواهيم گفت، احتمال مي رود منظور از (نداء)، همان صيحه آسماني باشد که از نشانه هاي پنجگانه بود و (طلوع خورشيد از مغرب) نيز، گذشته از ضعف سند آن، بر ظهور خود حضرت مهدي (ع) تطبيق شده است. از آن جا که اين نشانه ها در برخي روايات در رديف (و خروج القائم من المحتوم) آمده اين احتمال وجود دارد که از نشانه هاي حتمي برپايي قيامت، باشند نه نشانه هاي ظهور.
همچنين روايت (ظاهر شدن دستي با خورشيد) اولاً، زيادبن مروان [7] در سند روايت توثيق نشده، ثانياً، در برخي از نسخه ها، به جاي (کف يطلع من السماء)، کسف يطلع من السماء) است؛ از اين روي، احتمال دارد، مراد پديد آمدن کسوف باشد. [8] .
(ظاهر شدن نشانه اي با خورشيد)، که به عنوان نشانه حتمي ذکر شده، سخن معصوم (ع) نيست، سخن ابن عباس است.
غير از اين مواردي که ياد کرديم، موارد ديگري نيز در کتابهاي روايي، به عنوان نشانه هاي حتمي آمده، ولي با توجه به اسناد ضعيف آنها، نمي توان به حتمي بودن آنها، بلکه به اصل نشانه بودن آنها مطمئن شد بر همين اساس، شيخ مفيد، اصل تقسيم نشانه ها به حتمي و غيرحتمي را امري مسلم دانسته، ولي بر اين باور است که حتمي بودن همه آنها روشن نيست . [9] بنابراين ظاهراً علائم حتمي ظهور همان پنج تا است که در ادامه مقاله آنها را مورد بحث قرار خواهيم داد.
پاورقي
[1] (بحارالأنوار)، ج 52: 249.
[2] سوره (انعام)، آيه: 2.
[3] (وافي)، ج 2: 444؛ (بحارالأنوار)، ج 52: 249.
[4] (علامات الظهور والجزيرة الخضراء) سيد جعفر مرتضي عاملي 57- 69.
[5] (بحارالأنوار)، ج 52: 217.
[6] (کتاب الغيبة)، نعماني 282.
[7] (جامع الرواة)، محمدبن علي اربلي، ج 1: 338، دار الأضواء، بيروت.
[8] (بحارالأنوار)، ج 52: 233.
[9] (ارشاد)ج 2: 370.