بازگشت

احتمال جعل و تحريف


حديثهاي فراواني در مورد نشانه هاي ظهور، در منابع روايي وجود دارد. اسناد اين روايات، بيشتر ضعيف و غيرقابل اعتمادند. از نظر دلالت نيز، هماهنگي و انسجام لازم را ندارند و پاره اي از آنها مصحف و مغلوط هستند.

به نظر مي رسد، اهميت بسيار مسأله مهدويت از يک سو، و علاقه مندي شديد مسلمانان به آگاهي از چگونگي رخدادهاي آينده و پديدار شدن نشانه هاي ظهور مهدي (ع)، از سوي ديگر، سبب شده که دشمنان و بدخواهان، بويژه حاکمان ستم، وسوسه شوند که در جهت برآوردن منافع سياسي خويش، تغييرهايي را در روايات به وجود آورند. به ويژه وجود اين واقعيت که اساساً، افراد عادي و معمولي، در برابر اموري که دور از حيطه قدرت آنان و به مظاهر غيبي و مربوط به سرنوشت آنان است، هر چند ساختگي و دروغ هم باشند، جرأت و جسارت تفکر و مخالفت با آن را ندارند و جز تسليم در برابر اموري که به شکلي بر آنان مجهول است، راهي براي خود نمي بينند. [1] برخي نيز براي موجه جلوه دادن کار خويش و اين که فعاليتها و ادعاهاي آنان پيش بيني شده، دست به جعل و تحريف زده اند. مثلاً در تاريخ به افرادي بر مي خوريم که به همين انگيزه، خود را سفياني معرفي کرده اند، چنانکه علي بن عبدالله بن خالد، در سال 159ه.ق. ادعا کرد که همان سفياني موعود، اوست [2] و در سال 294ه.ق نيز فرد ديگري مدعي شد که سفياني است [3] و هر يک، براي درست جلوه دادن ادعاي خويش، دست به شورشهايي نيز زده اند.

از اين روي، گروهي از اهل نظر، روايات سفياني را که از نشانه هاي ظهور است، مجعول دست خالدبن يزيد دانسته و گفته اند: چون وي، مي خواست زمينه را براي حکومت فرزندش فراهم کند و حکومت را که به چنگ مروانيان افتاده بود، دوباره به خاندان معاويه بازگرداند، دست به جعل چنين رواياتي زد.

خالدبن يزيد، از اين که مي ديد به آساني پيش از وي، خلافت به دست بني مروان افتاده است، سخت آزرده خاطر بود، از اين روي ادعاي سفياني بودن فردي از تيره خويش را راهي به سوي دستيابي مجدد به قدرت و نيز موجب تسلي دل خويش و روحيه دادن به بني سفيان مي دانست.

او، تصور مي کرد که مردم، چون خروج سفياني را از نشانه هاي ظهور و امري حتمي الوقوع، مي دانند، ناگزير در برابر ادعاي چنين امري، تسليم مي گردند.

در منابع عامه، روايتي است که مي گويد:

(سفياني، از فرزندان خالدبن يزيد است ). [4] .

به احتمال زياد، اين روايت، توسط خود وي جعل شده، تا مستمسکي براي طرح ادعاي نوه اش، علي بن عبدالله، باشد.

ابوالفرج اصفهاني، تصريح مي کند: خالد بن يزيد، مردي عالم و شاعر بوده و در باره اش گفته شده: (جاعل روايت سفياني است ). [5] .

چنين ادعاهايي، به خوبي نشان مي دهد که تا چه حد مسأله سوء استفاده از نشانه هاي ظهور و جعل و تحريف آنها، مطرح بوده است.

نمونه ديگر، داستان کشتن، نفس زکيه است. خاندان بني عباس، بويژه منصور و برادرش سفاح، تلاش فراوان کردند تا از وجود محمدبن عبداللّه، معروف به نفس زکيه، بهره برداري سياسي کنند و براي خويش، در ميان مردم موقعيت و قدرتي دست و پا کنند. در نظر منصور و برادرش سفاح، دامن زدن به شايعه مهدويت وي، و برابر کردن نشانه هاي ظهور بر وي، تنها راه غلبه بر بني اميه بود.

ابوالفرج اصفهاني روايتي را به نقل از ابوهريره آورده که مي گويد:

(نامش (نام مهدي «ع» محمدبن عبداللّه است و در زبانش کندي و لکنت است) . [6] .

اين روايت، به احتمال زياد بدان خاطر جعل شده که محمدبن عبداللّه، يا همان نفس زکيه، به کندي و دشواري سخن مي گفته و نمي توانسته همه کلمات را خوب ادا کند.

وجود جمله (اسم ابيه اسم ابي) در برخي از کتابهاي عامه، در ضمن روايت معروف (يملاء الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً وجوراً [7] ، به اين معني که نام پدر حضرت مهدي (ع)، (عبداللّه) است، به احتمال زياد، از ترفندهاي حاکمان بني عباس باشد که در راستاي همان هدفهاي سياسي جعل شده است. زيرا نام پدر مهدي (ع) به طور، قطع (حسن) است و در اين، هيچ ابهام و ترديدي نيست. با توجه به اين که در نقلهاي گوناگون عامه و خاصه، جمله: (واسم ابيه اسم ابي)، در روايت وجود ندارد. [8] .

اينک، با انبوهي از روايات صحيح و غيرصحيح در زمينه نشانه هاي ظهور، روبه روييم که دست کم، شماري از آنها از آفت جعل و تحريف مصون نمانده است. متأسفانه در ميان حجم عظيمي از کتابهايي که در مورد مهدويت و نشانه هاي ظهور تأليف شده اند [9] ، کتابهايي وجود دارد که از سر جهل و دلسوزي و يا به عمد و از روي غرض، به اين امر دامن زده اند. سيد جعفر مرتضي عاملي، برخي از اين کتابها را با نمودن برخي موارد تحريف آشکار در آنها، نشان داده است . [10] .

البته برخي با گردآوري اين روايات خواسته اند،که اصل اين روايات بمانند ونيز بنمايانند که همگان، در اصل ظهور مهدي (ع) اتفاق دارند.

علاّمه مجلسي در ذيل روايت طولاني که در مورد نشانه هاي ظهور آورده، مي نويسد:

(انّما اوردت هذا الخبر مع کونه مصحّفاً مغلوطاً وکون سنده منتهياً الي شرّ خلق اللّه عمر بن سعد لعنه اللّه، لأشتماله علي الاخبار بالقائم (ع) ليعلم تواطؤ المخالف والمؤالف عليه صلوات اللّه.) [11] .

اين روايت را، با آن که متن آن تغيير يافته و اشتباه دارد و سند آن، به بدترين خلق خدا عمربن سعد لعنة الله عليه، منتهي مي گردد، آوردم؛ زيرا در برگيرنده اخباري از حضرت مهدي (ع) است، تا آن که اتفاق مخالف و موافق در مورد وي دانسته گردد.

همان گونه که مرحوم مجلسي تصريح کرده، در سلسله اسناد اين روايات، بيشتر راوياني قرار دارند که ناشناخته، ضعيف و دروغگو و جعل کننده اند و روايات آنان، اعتباري ندارد. افزون بر اين، بسياري از نشانه ها در روايات مرسله بيان شده که نمي تواند مستند قرار گيرد، با اين حال، در دسته اي از نشانه ها بويژه، نشانه هاي حتمي و متصل به ظهور، شمار روايات، به قدري زياد است که برخي ادعاي مستفيض و متواتر بودن آنها را کرده اند. [12] از اين روي اصل وجود اين دسته از نشانه ها اجمالاً مسلم است، هر چند جزئيات آنها جاي بحث و تأمل دارد؛ زيرا گاه، برخي از آنها و حتي برخي از نشانه ها، به گونه اي بيان شده اند که با قواعد علمي، ساز نمي آيند.

صاحب (کشف الغمه) پس از آن که عبارت شيخ مفيد را در مورد بر شمردن شمار زيادي از نشانه هاي ظهور آورده، مي نويسد:

(لاريب انّ هذه الحوادث فيها ما يحيله العقل وفيها ما يحيله المنجمون، ولهذا اعتذر الشيخ المفيد رحمه اللّه في آخر ايراده لها، والذي أراده انّه اذا صحت طرقات نقلها وکانت منقولة عن النبي (ص) والأمام (ع) فحقّها ان تتلقي بالقبول لأنّها معجزات و المعجزات خوارق للعادات کانشقاق القمر وانقلاب العصا ثُعباناً واللّه اعلم.) [13] .

ترديدي نيست که در بين اين نشانه ها، حوادثي وجود دارد که عقلاً محال مي نمايد و يا از نظر منجّمان تحقق آنها غير ممکن است. از اين روي، شيخ مفيد، در پايان سخن عذرآورده است.

اگر راههاي اين روايات و اسناد آنها، صحيح باشد و از پيامبر و امام (ع) هم روايت شده باشند، حق مطلب آن است که آنها را تلقي به قبول کنيم، چون معجزه اند و معجزات خوارق العاده هستند، همچون شکافته شدن ماه (به دست پيامبر «ص» و تبديل عصا به اژدها (به دست حضرت موسي (ع» و خدا بهتر مي داند.

ظاهراً منظور از عذرآوردن شيخ مفيد، اشاره به اين جمله وي باشد که مي نويسد:

(خداوند به آنچه هست، آگاه تر است و ما فقط بر اساس اين که در اصول روايي آمده است، نشانه ها را ذکر کرديم) . [14] .

از عبارت شيخ مفيد استفاده مي شود که وي اطمينان به درستي همه اين نشانه ها، نداشته، از اين روي با تاکيدِ بر اين که: (ما فقط اين روايات را آورده ايم و خدا بهتر مي داند) در حقيقت خويش را از التزام به آن، به دور داشته است.

صاحب (کشف الغمه)، با توجه به تزلزل شيخ مفيد، مي گويد: بايد اسناد اين روايات مورد بررسي قرار گيرد، اگر مسلم شد از معصوم (ع) صادر شده و راويان آنها مورد اعتمادند، پذيرفته شود و آنهايي که ظاهراً محال به نظر مي آيد، حمل بر معجزه شوند.

بنابراين التزام به درستي همه اين روايات مشکل است و در بررسي نشانه هاي ظهور، احتمال جعل و تحريف و دسيسه هاي دستهاي پنهان سياست را نبايد ناديده گرفت.

البته يادآوري اين نکته نيز بايسته مي نمايد که وجود مواردي از جعل و تحريف، در نشانه هاي ظهور و يا وجود مدعيان دروغين، به عنوان نمونه نشانه ها، هيچ گاه دليل اين نمي شود که همه روايات از اعتبار بيفتند و يا اصل همه نشانه ها زيرا سؤال برود. خير، همان گونه که اشاره کرديم، دسته اي از اين نشانه ها مسلم هستند و از آنها سخن خواهيم گفت.

همچنين وجود پاره اي اشکالات وضعفها در نشانه هاي ظهور و احتمال تغيير و تحريف آنها از سوي دشمنان و يا ادعاهاي واهي برخي شيادان در مورد سفياني و يا اصل مهدويت، هيچ گاه به اصل مهدويت و اعتقاد به ظهور قائم (ع)، آسيبي نمي رساند، زيرا اعتقاد به مهدويتِ و ظهور حضرت مهدي (ع) مورد اتفاق فريقين است و با تواتر ثابت شده و سخن علاّمه مجلسي که بدان اشاره کرديم نيز، مؤيد اين مطلب است.


پاورقي

[1] (نور مهدي)، جمعي از نويسندگان، مقاله آقاي دواني 70، نشر آفاق؛ (دادگستر جهان) اميني 220.

[2] (تاريخ الأمم والملوک)، محمدبن جرير طبري، ج 7: 25؛ (الکامل في التاريخ)، ابن اثير، ج 6: 249، دار صادر، بيروت؛ (الأعلام)، خيرالدين زرکلي، ج 4: 303، دارالعلم للملايينِ، بيروت.

[3] (الکامل في التاريخ)، ج 7: 553.

[4] (منتخب الأثر)، لطف الله صافي، 458، داوري، قم.

[5] (الأغاني)، ابوالفرج اصفهاني، ج 17: 342، دارالکتب العلمية، بيروت.

[6] (مقاتل الطالبيين) ابوالفرج اصفهاني) 164.

[7] (سنن أبي داود)، ج 4: 106 - 109.

[8] (الجامع الصحيح)، معروف به (سنن ترمذي)، محمدبن عيسي بن سورة، تحقيق ابراهيم عطره عوض، ج 4: 505، دار احياء التراث العربي، بيروت؛ (کشف الغمة)، ج 3: 266.

[9] در کتاب (معجم احاديث المهدي)، از بيش از چهارصد منبع شيعه و سني، که مجلدات آن به هزار جلد مي رسد، اين روايات، گرد آمده است. ر. ک: (مجموعه مقالات و گفتارها پيرامون حضرت مهدي) 203.

[10] (علامات الظهور و الجزيرة الخضراء)، سيد جعفر مرتضي عاملي 79، منتدي جبل عامل اسلامي، قسم الطباعة والنشر، قم.

[11] (ارشاد)، شيخ مفيد، ج 2: 368، چاپ شده در مجموعه (مصنّفات شيخ مفيد)، ج 11: 368، کنگره جهاني هزاره شيخ مفيد.

[12] (کتاب الغيبة)، نعماني، 182.

[13] (کشف الغمة في معرفة الأئمة)، علي بن عيسي بن ابي الفتح اربلي، ج 3: 248، دارالکتب الأسلامي، بيروت.

[14] (ارشاد) ج 2: 370.