بازگشت

نشانه هاي برپايي قيامت


در منابع روايي، از برخي از نشانه هاي ظهور، به عنوانِ نشانه هاي برپايي قيامت و (اشراط السّاعة) ياد شده است: خروج دجال، آشکار شدن خورشيد در ناحيه مغرب، نزول عيسي (ع) از آسمان و....

اين، در روايات اهل سنت، بيشتر به چشم مي خورد. [1] .

به نظر مي رسد رواياتي که نشانه هاي ظهور را و رواياتي که نشانه هاي برپايي قيامت را برمي شمارند، در هم آميخته شده باشند و در برخي مواردجا به جايي پيش آمده باشد.

پيامبر (ص) مي فرمايد:

(عشر قبل الساعة لابد فيها، السفياني، والدجال والدخان والدابة، وخروج القائم وطلوع الشمس من مغربها، ونزول عيسي (ع) و خسف بالمشرق و خسف بجزيرة العرب ونار تخرج من قعر عدن تسوق الناس الي المحشر). [2] .

ده چيز، پيش از برپايي قيامت، بناگزير رخ خواهد داد: خروج سفياني و دجال، پيدا شدن دود و چهارپا، خروج قائم، طلوع خورشيد از مغرب و فرود آمدن حضرت عيسي (ع) از آسمان و فرو رفتن (در زمين) در ناحيه مشرق و فرو رفتن در منطقه جزيرةالعرب و آتشي که از انتهاي عدن بر مي خيزد و مردمان را به سوي صحراي محشر مي کشاند.

برابر اين حديث، خروج سفياني و دجال و طلوع خورشيد از مغرب و فرود آمدن مسيح (ع) از آسمان و... از نشانه هاي قيامت است و حال آن که در روايات ديگر، آنها به روشني از نشانه هاي ظهور معرفي شده اند. البته نشانه هايي، همچون خروج دجال و سفياني، بيشتر در منابع عامه به عنوان علامت قيامت و در منابع شيعه، به عنوان علامت ظهور قائم آمده است.

روشن است که مشروط کردن بر پايي قيامت به پديدار شدن اين حوادث و قراردادن نشانه ظهور از نشانه هاي برپايي قيامت، به مقصود ما ضرري نمي زند؛ زيرا همه اين رخدادها، که از وقوع آنها خبر داده شده، چه به عنوان نشانه هاي ظهور و چه به عنوان نشانه هاي قيامت، پيش از برپايي قيامت، هر چند با فاصله زياد، واقع خواهند شد. با اين حساب، آنچه در طول دوره غيبت کبري، واقع شود، به طور طبيعي، پيش از برپايي قيامت،واقع شده و در نتيجه، از نشانه هاي قيامت است . [3] .

براين اساس، همه نشانه هاي ظهور، به گونه اي، نشانه هاي قيامت هم هستند، ولي همه نشانه هاي قيامت نشانه هاي ظهور نمي توانند باشند؛ زيرا ممکن است، برخي از آنها پس از ظهور حضرت مهدي (ع) واقع شوند.

برخي براي بازشناسي نشانه هاي ظهور از نشانه هاي قيامت، با استناد به اين که دوره غيبت، روزگارِ سختي و محنت است و پس از ظهور، برابر روايات قطعي، جهان پر از عدل و داد مي شود و دوران رفاه و امنيت و عدالت فرا مي رسد و تا بر پايي قيامت، ادامه مي يابد، قاعده ايي بيان کرده اند:

(قاعده کلي آن است که حوادث مربوط به دوران فتنه و انحراف ناشي از امتحان الهي و خالص ساختن مردم و پيامدهاي آن، مقدم بر ظهور است. بر اين اساس، هر روايتي که نشاندهنده روزگار خوبي و عدالت و تأمين رفاه و آسايش باشد، مربوط به دوران پس از ظهور و نشانه برپايي قيامت است و از نشانه هاي نزديک شدن ظهور قائم (ع)، نمي تواند باشد). [4] .

از اين روي برابر اين قاعده، بسياري از رخدادها و نشانه ها که در منابع روايي، بويژه منابع روايي اهل سنت و در کتابهاي (ملاحم و فتن)، تحت عنوان: (اشراط الساعة) بيان شده [5] و حاکي از وقوع جنگها، آشفتگيها، نابسامانيها و در هم ريخته شدنهاست، مي بايد پيش از ظهور مهدي (ع) واقع شوند: زيرا آنها پيش از اين که علامت قيامت باشند، علامت ظهورند.


پاورقي

[1] (کنزالعمال) حسام الدين هندي، ج 11: 205، 206، 348، 386، مؤسسة الرسالة، بيروت؛ (سنن أبي داود)، ج 4: 94- 125؛ (کمال الدين) شيخ صدوق 525؛ (سنن ابن ماجه)، ج 2: 1370؛ (کشف الغمة)، ج 3: 281.

[2] (بحارالأنوار)، ج 52: 209.

[3] (تاريخ الغيبة الکبري)، ج 2: 248.

[4] (همان مدرک)476.

[5] (سنن ابن ماجه)، ج 2: 1347؛ (بحارالأنوار)، ج 52: 227؛ (کنزالعمال)، ج 11: 205.