بازگشت

قانون معجزه


معجزه قانون خاص خويش را دارد. تمام معجزه هايي که به دست پيامبران الهي واقع شده اند، در محدوده همين قانون صورت پذيرفته اند. سنت الهي، بر اين جاري است که حتماً بايد معجزه در مسير اقامه برهان و تاييد حق باشد و اين، در هر زمان و به دست هر فردي باشد فرقي نمي کند، چه از ناحيه فردي که نماينده حق است صورت گيرد و چه از جانب فردي که طرفدار باطل، بدين معني که به دست نماينده باطل، معجزه اي رخ دهد، تا بطلان ادعا و دروغگويي وي را آشکار سازد. براساس اين تحقق هر امري و هر حادثه اي، به صورت غيرعادي، تنها وقتي معجزه است که در مسير اقامه دليل براي حق و تأييد آن باشد. البته اين که معجزه اي به دست نماينده باطل، اتفاق افتد، بسيار کم است، ولي در هر صورت اگر در مسير حق و براي تقويت آن باشد، مانعي ندارد.

و آنچه خارج از اين چارچوب باشد، معجزه نيست، چه توسط فردي خوب و حامي حق واقع شود و چه توسط نماينده باطل و طاغوت؛ زيرا صدور معجزه اي که بخواهد به تقويت باطل و تشويق مسير انحراف و خط شيطاني منجر شود، محال خواهد بود. خداوند حکيمي که همه را به سوي حق مي خواند، محال است امري را حادث کند که سبب گمراهي و انحراف مردم از حق شود:

(هرگاه ظاهر روايتي، حاکي از آن باشد که نشانه ها به صورت معجزه روي خواهند داد، ناچاريم آنها را توجيه کنيم و در صورت امکان، حمل بر معناي کنايي و رمزي آن کنيم؛ زيرا اين کار بهتر است، از اين که تمام و يا قسمتي از اين روايت را به دور افکنيم و تکذيب کنيم. از اين گذشته، اسلوب شماري از اين اخبار، به گونه اي است که از آنها تحقق معجزه به گونه مستقيم فهميده نمي شود، هر چند ظاهر آنها، بيانگر وقوع آن حوادث، به گونه معجزه باشد و به ذهن شنونده، در ابتدا، چنين معنايي خطور کند). [1] .

بنابراين، اگر نپذيرفتيم که تحقق برخي از نشانه هاي ظهور، به گونه معجزه خواهد بود، چنانکه ظاهر روايات نشان مي دهد، بايد در محدوده تقويت حق و اقامه برهان بر آن و در چهارچوب قانون معجزه پديد آيند. با توجه به اين که حرکت دجال، در جهت فريب و انحراف مردم و بازداشتن آنان از مسير حق است و به صورت طاغوتي در برابر مهدي (ع) مي ايستد، نمي تواند معجزه باشد. اگر درستي روايات آن پذيرفته شود، بايد به گونه اي توجيه کرد.

اينک، شماري از نشانه ها را به بوته بررسي مي نهيم: نشانه هاي حتمي و غير حتمي.


پاورقي

[1] (تاريخ غيبت کبري) 199.