بازگشت

نجم الثاقب في احوال الامام الغائب


نوشته: ميرزا حسين نوري طبرسي.

ناشر: جعفري، مشهد.

شماره صفحه ها: 587.

محدث نوري، در يکي از قراي نور، در سال 1254 ه. ق. ديده به جهان گشود. در تهران از محضر شيخ عبدالرحيم بروجردي، مايه علمي گرفت و در سال 1278 ه. ق. براي کسب دانش بيشتر، به عراق هجرت کرد و از خرمن پرفيض شيخ عبدالحسين تهراني، شيخ اعظم انصاري بهره جست، سپس به هنگام مهاجرت ميرزا حسن شيرازي به سامرا، باوي مهاجرت کرد. چند سال در سامراء بود و آن گاه به نجف اشرف، بازگشت و در آن جا، اقامت گزيد و در همان جا، به سال 1320 ه. ق ديده از جهان فرو بست. وي آثار بسيار دارد. [1] از جمله: نجم الثاقب في احوال الامام الغائب(عج)، به زبان فارسي.

شيخ عباس قمي، درباره شخصيت علمي وي مي نويسد:.

(... اما علمه فاحسن فنه الحديث ومعرفة الرجال والاحاطة بالاقوال والاطلاع بدقايق الآيات ونکات الأخبار بحيث يتحير العقول عن کيفيته استخراجه جواهر الاخبار عن کنوزها وترجع الابصار حاسرة عن ادراک طريقته في استنباط اشاراتها ورموزها. [2] .

اما آگاهي وي به فن حديث، رجال، احاطه به ديدگاههاي ديگران، شناخت دقايق آيات و نکات روايات، به گونه اي بوده که خردها از چگونگي برداشت او از گنجينه هاي اخبار در شگفتي فرو رفته و نسبت به درک، فهم و شيوه استنباط و کشف اشارت و رموز به ديده حيرت مي نگريسته اند.

اين اثر، مزيّن است به تقريظ مرحوم ميرزاي شيرازي بزرگ.

درباره انگيزه خود از تأليف اين اثر مي نويسد:.

(در سال 1303 ه. ق. در خدمت ميزراي بزرگ بودم.

ميرزا فرمود: خوب است، کتابي مستقل درباره حضرت مهدي(عج) به زبان فارسي نگاشته شود. و شما شايستگي انجام اين مهم راداريد.

عرض کردم: مقدمات امر فراهم نيست، ولي از آن جا که در سال گذشته، رساله اي درباره کساني که در غيبت کبري، به زيارت حضرت مهدي(عج) مشرف شده اند، تحت عنوان: جنة المأوي نگاشته ام، اگر مصلحت باشد، همان رساله را، با افزودن مطالبي بر آن ترجمه کنم.

پيشنهاد پذيرفته شد. لکن ميرزا فرمود: شمه اي از حالات حضرت مهدي، هر چند به اختصار بر آن افزوده شود. حسب الامر مطاع ميرزا، به انجام اين اثر اقدام شد و در نهايت يأس با استمداد از عسکريين، بحمداللّه در اندک زماني اين خدمت به انجام رسيد.).

کتاب حاضر در دوازده باب، به شرح زير تنظيم شده است:.

باب اول، چگونگي ولادت، شمه اي از احوال شخصي حکيمه خاتون.

باب دوّم و سوّم، اسامي، القاب و کنيه ها، شمايل و توجهات الهي به حضرت.

باب چهارم، اختلاف مسلمانان نسبت به امر غيبت، پس از اتفاق بر درستي صدور اخباري که از پيامبر(ص) بر آمدن حضرت مهدي رسيده، کتابهايي که عالمان اهل سنت، در باب حضرت مهدي موعود، تأليف کرده اند، مطالب مورد اختلاف: نسب، اسم پدر تشخيص و تعيين آن حضرت و ديدگاههاي علماي فرق اسلامي در مورد هر يک از مباحث فوق و نقد و بررسي هر يک و ارائه ديدگاه صواب.

باب پنجم و ششم: بحث و استدلال درباره اين که حضرت مهدي موعود، فرزند امام حسن عسکري(ع) است.

باب هفتم و هشتم: سخن درباره کساني است که در عصر غيبت کبري، به محضر حضرت، شرفياب شده اند، يا بر معجزات حضرت آگاهي يافته اند و جمع بينِ رواياتي که مي فرمايد:.

(مدعي ديدار با حضرت را بايد دروغگو خواند) و داستانهايي که بيانگر ديدار بزرگان و اولياء با حضرت هستند و...).

باب نهم، درباره اين که براي هر حاجت، به امامي خاص بايد توسل جست و اثبات اين نکته که يکي از مناصب خاصه امام زمان (عج) پناه دل سوختگان است.

باب دهم، در بيان گوشه اي از تکاليف و آداب مسلمانان، نسبت به آن جناب.

باب يازدهم، روزهاي ويژه آن حضرت و تکليف پيروان حضرت در آن روزها.

ناگفته نماند، مطالب سست، بي اساس و بي پايه در کتابهايي که درباره حضرت مهدي نگاشته شده بسيار است، بايد با دقت به آنها نگريست و هر مطلبي را از آنها بي درنگ و بي مطالعه همه جانبه و بدون مراجعه به اهل فن، نپذيرفت.

از جمله نوشته هايي که مطالب واهي، بي پايه و به دور از خرد بسيار دارند، نوشته هاي محدث نوري است که بايد اهل نظر و محققان و نويسندگان تيز نگر، واهي بودن اينها رابه همه شيفتگان مهدي و اهل مطالعه بنمايانند.


پاورقي

[1] (فوائد الرضويه)، شيخ عباس قمي:149، 150، 152.

[2] (همان مدرک):149.