کمال الدين و تمام النعمه
نوشته: ابي جعفر محمدبن علي بن الحسين بن بابويه قمي،.
معروف به شيخ صدوق.
مصحح: علي اکبر غفاري.
ناشر: مؤسسه نشر اسلامي، وابسته به جامعه مدرسين، قم.
شماره صفحه ها: 668.
ابن بابويه، در قم، چشم به جهان گشود. در نزد فقهاي بزرگ و محدثان نامداري چون: علي بن بابويه (پدر خود) محمدبن حسن بن وليد، احمد بن علي بن ابراهيم هاشم قمي، احمد بن محمد بن يحيي عطار اشعري قمي، حسن بن ادريس قمي، حمزه بن محمد علوي و... دانش فقه و حديث را فرا گرفت . [1] .
روح جست و جو گرش آرام نگرفت و براي بهره گيري از محضر عالمان ديگر اسلامي، به سير و سياحت پرداخت:.
در سال 347 ه. ق به ري رفت و در آن جا به محضر ابوالحسن محمدبن احمد بن علي اسدي، راه يافت و از وي حديث شنيد.
در سال 352 ه. ق. به نيشابور رفت و از علماي آن جا، استفاده برد.
آن گاه به مشهد، کوفه، بغداد، همدان، بلخ، سرخس، ايلاق و مکه مکرمه رفت و از متخصصان فن حديث، حديث آموخت . [2] .
شيخ عبدالرحيم رباني شيرازي، در مقدمه معاني الاخبار، تا دويست و پنجاه و دو تن، از بزرگان را که شيخ صدوق، از آنان استفاده کرده، ياد مي کند.
شيخ صدوق، با کوشش فراوان، در راه کسب و دانش، به مقامهاي عالي علمي دست يافت و در رشته حديث، به جايي رسيد که (رئيس المحدثين) نام گرفت. [3] .
شيخ طوسي درباره شخصيت والاي ايشان مي نويسد:.
(ابو جعفر محمدبن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي، دانشمند جليل القدر، بزرگوار، حافظ احاديث صاحب نظر در رجال و ناقد اخبار بوده است. در ميان دانشمندان قم، در حفظ و کثرت علم، کسي مانند وي، ديده نشده است. وي، نزديک به سيصد کتاب، داشته است.) [4] .
از جمله آثار وي، کمال الدين و تمام النعمه است که گويا، پس از بازگشت از سفر مشهد، در سال 252 ه. ق.نگاشته است و انگيزه خود را از نگاشتن آن، چنين اعلام مي دارد:.
(آنچه مرا واداشت که به نگارش اين کتاب بپردازم چنين بود: از زيارت حضرت امام رضا، صلوات اللّه عليه، به نيشابور برگشتم. ديدم. شيعيان آن جا درباره قائم(عج) مسأله دار شده اند. سعي کردم، آنان را با بيان رواياتي که از پيامبر(ص) و ائمه(ع) رسيده به راه درست، رهنمون گردم. در اين روزگار، بزرگي از مشايخ فضل و دانش و تقوا، از اهالي قم، به نام: نجم الدين ابو سعيد محمدبن احمد بن علي بن صلت قمي، ادام اللّه توفيقه، در بازگشت از سفر بخارا، بر ما وارد شد. روزي درباره آراء و باورهاي برخي از فلاسفه و علماي منطق بخارا گفت: از آنان درباره حضرت قائم(عج) سخناني شنيدم که مرا در مورد غيبت طولاني حضرت، دچار حيرت و ترديد کرده است. من مطالبي در اثبات وجود حضرت مهدي(عج) براي زدودن ترديد از او بيان کردم و رواياتي درباره غيبت، بر او خواندم، حيرت او بر طرف شد و دلش آرام گرفت. از من خواست، کتابي درباره غيبت حضرت مهدي(عج) بنويسم پذيرفتم و به او وعده دادم که ان شاء اللّه وقتي به وطن خود (ري) برگشتم آن را عملي خواهم ساخت. تا اين که شبي در خواب ديدم خانه کعبه را طواف مي کنم و به حجرالاسود رسيدم و آن را استلام کردم ناگاه ديدم، مولي صاحب الزمان(ع)، پهلوي در کعبه ايستاده است. سلام کردم. حضرت جواب دادند.
فرمود: چرا کتابي راجع به (غيبت) نمي نويسي، تا ناراحتي ات برطرف شود.
عرض کردم: يابن رسول اللّه(ص) من کتابها درباره غيبت شما نوشته ام.
حضرت فرمود: نه، آن موضوعات را نمي گويم، کتابي راجع به غيبت من بنويس و غيبتهاي پيامبران را در آن نقل کن. سپس از نظرم غايب شد. من با اضطراب از خواب بيدار شدم و تا طلوع فجر، به گريه و زاري پرداختم، چون صبح شد، به منظور انجام امر ولي اللّه و حجت خدا، آغاز به نوشتن اين کتاب کردم.) [5] .
اين اثر نفيس، در دو نوبت به گونه سنگي در ايران و يک نوبت به گونه حروفي در نجف و يک مرتبه با ترجمه چاپ شده است ولي، اين چاپها، افتادگي، تحريف و اشتباه فراوان دارد.
از اين روي، آقاي علي اکبر غفّاري، به تصحيح آن پرداخته و مؤسسه نشر اسلامي، به گونه زيبا و مطلوب، آن را چاپ و نشر داده است.
در تصحيح و مقابله اين کتاب، بر هفت نسخه خطي اعتماد شده، از جمله:.
1. نسخه کتابخانه شخصي آيت اللّه ربّاني شيرازي.
2. نسخه کتابخانه شخصي محدث ارموي به خط نستعليق، همراه علل الشرايع.
3. نسخه حاج باقر ترقّي.
4. نسخه کتابخانه ميرزا حسن مصطفوي تبريز.
5. سه نسخه ديگر، از کتابخانه آيت اللّه مرعشي.
کتاب، پس از خطبه و مقدمه طولاني، که بخش عظيمي از کتاب را در بر گرفته، آغاز مي شود. در مقدمه، مباحث کلامي سودمندي به رشته تحرير در آمده که مصحح محترم بحثهاي مطرح شده را تفکيک کرده و با عناوين زير، آورده است:.
الخليفه، قبل الخليفه.
وجوب طاعة الخليفه.
ليس لاحدان يختار الخليفه الاّ اللّه عزوجل.
وجوب وحدة الخليفه في کل عصر.
لزوم وجود الخليفه.
وجوب عصمة الامام.
السر في امره تعالي الملائکة بالسجود لادم عليه السلام.
وجوب معرفة المهدي(عج) فرجه.
اثبات الغيبة والحکمة فيها.
آن گاه به پاسخ از شبهات مي پردازد و ديدگاههاي گروههاي گوناگون، چون: کيسانيه، ناووسيّه، واقفيه و زيديه را در باب غيبت امام عصر(ع) به بوته نقد و بررسي مي نهد و خرده گيريهاي ابن بشّار و پاسخ ابن قُبه رازي و... را مي آورد.
بر وجود امام غايب و اين که از عترت است و ظهور مي کند و زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد، دلايل محکم، متين و منطقي اقامه مي کند.
پس از اين، گزارشي دارد خواندني از مناظره اي که بين او و يکي از ملحدان، در حضور رکن الدوله امير سعيد، انجام گرفته است.
در نقض و ابرام مسائل کلامي که از سوي مخالفان مطرح شده، کلام را به اوج مي رساند و مباحث جالبي را عرضه مي دارد [6] کتاب، در 57 باب تنظيم شده که مطالب مهم آن، بدين شرح است:.
1. انبيا و حجتهاي الهي که مدتي از ديدگان پنهان بوده اند: ادريس، نوح، صالح، ابراهيم، يوسف، موسي، عيسي و...
2. کساني که داراي عمر طولاني بوده اند.
3. نياز بشر به امام.
4. سخنان پيشوايان دين درباره غيبت.
5. کساني که به محضر حضرت مشرف شده اند.
6. اخبار و رواياتي که بيانگر نشانه هاي ظهورند.
7. توقيعات صادر شده از ناحيه مقدسه.
و...
گرچه در اين اثر از همه گونه احاديث: صحيح، ضعيف، حسن و مردود استفاده شده، ولي شيخ صدوق در اثبات غيبت و ظهور و ديگر مطالب حسّاس، سعي مي کند براحايث صحيح اعتماد کند.
کتاب، دائرة المعارف روايي است با دسته بندي بسيار جالب در باب موضوعات مربوط به امام عصر(ع).
پاورقي
[1] (معاني الاخبار)، صدوق تصحيح علي اکبر غفاري:18، مقدمه، دارالمعرفه للطباعة والنشر، بيروت.
[2] (همان مدرک) :18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 25.
[3] (وسائل الشيعه)، شيخ حر عاملي، ج 20، 36، اسلاميه، تهران.
[4] (فهرست)، شيخ طوسي :156، شريف رضي، قم؛ (معاني الاخبار):9، مقدمه.
[5] (اکمال الدين وتمام النعمة)، شيخ صدوق، مقدمه، انتشارات اسلامي، وابسته به جامعه مدرسين، قم.
[6] (همان مدرک)، ج 87:1.