بازگشت

الاذاعة لما کان ومايکون بين يدي الساعة


نوشته: سيد محمد صديق حسن.

ناشر: مؤسسة سعودي مصر.

شماره صفحه ها:.

مؤلف، در قنوج هند، چشم به هستي گشود، در دهلي به کسب دانش پرداخت، سپس براي امرار معاش، به (بهوبال) سفر کرد و با تلاش و پشتکار، ثروت فراوان، به دست آورد و با ملکه (بهوبال)، ازدواج کرد.

با حضور در صحنه افکار جديد و اصلاح طلبانه و در شمار شخصيتهاي دوره نوين نهضت اسلامي قرار گرفت. از وي آثار ارزشمندي در علوم و معارف اسلامي به زبانهاي: عربي، فارسي و هندي به يادگار مانده است . [1] .

از جمله کتاب: (الاذاعة لما کان ومايکون بين يدي الساعة).

اين اثر، همان گونه که از نامش پيدا است، ملاحم و فتن پيش از قيامت را در بر دارد. نويسنده، ابتداء احاديثي که در باب حضرت مهدي و مسأله غيبت در منابع روايي چون: سنن، معاجم، مسانيد و... آمده و از آنها استفاده تواتر مي شود، گرد مي آورد.

پس از اثبات تواتر احاديث، به شبهات و خرده گيريهايي که از سوي ابن خلدون و...

در مورد احتجاج به احاديث حضرت مهدي شده مي پردازد و به ابن خلدون که مي نويسد:.

(احاديث مربوط به غيبت مهدي، برخي با برخ ديگر معارض است و راويان بعضي احاديث، چون حافظه و ضبط قوي نداشته اند، مورد طعن و جرح قرار گرفته اند. تنها به رواياتي که از سوي محققان از محدثان رسيده، مي شود عمل کرد.).

پاسخ مي دهد:.

اولاً، در کتابهاي صحيح نيز، راويان مورد طعن و جرح وجود دارد. افزون بر اين، احاديث مربوط به مهدي را محدثان مورد اعتمادي، چون: ترمذي، ابي داود، ابن ماجه، حاکم، طبراني و ابي يعلي الموصلي به اسناد جماعتي از صحابه نقل کرده اند.

ثانياً، احاديث مربوط به مهدي، برخي صحيح و بعضي حسن و ضعيف هستند. از آن جا که برخي احاديث، به برخ ديگر ياري مي رسانند و به شواهدي نيز، تقويت مي شوند، مي شود بر آنها اعتماد کرد.

ثالثاً، مسأله امام زمان(عج) و ظهور وي، مشهور بين همه مسلمانان و اهل اسلام است و در طول عصرها و قرنها، زبان به زبان منتقل شده و همه بر آن بوده و هستند که ناچار در آخر الزمان، فردي از اهل بيت پيامبر(ص) ظهور مي کند و دين را تاييد و عدل را ظاهر مي سازد و مسلمانان از وي پيروي مي کنند و بر بلاد اسلامي مسلط مي شود. اين شخص مهدي ناميده مي شود.

آن گاه مي نويسد: خروج دجال و فرود آمدن عيسي و وقايع پس از آن، از نشانه هاي رستاخيزند و روايات صحيح و در حدّ تواتر، بر آنها دلالت مي کنند و جايي براي انکار آنها نيست و براي تأييد ديدگاه خود، سخن شوکاني را گواه مي آورد:.

(قال: والاحاديث الوارده في المهدي التي امکن الوقوف عليها منها خمسون حديثاً فيها الصحيح والحسن والضعيف المنجبر وهي متواترة بلا شک ولاشبهة، بل يصدق وصف التواتر علي ما هودونها علي جميع الاصلاحات المحررة في الاصول وامّا الآثار عن الصحابة المصرحة بالمهدي فهي کثيرة ايضاً...). [2] .

احاديثي که درباره حضرت مهدي(عج) رسيده و امکان دسترسي به آنها وجود دارد، از جمله پنجاه حديث است که در بين آنها، صحيح، حسن، ضعيف و منجبر وجود دارد و اينها متواترند، بدون شک و شبهه، بلکه کمتر از اينها بنا بر همه اصطلاحاتي که در اصول بدان اشاره شده، تواتر صدق مي کند. امّا آثار صحابه که در آنها تصريح به مهدي شده نيز، زياد است.

در اين جا اشاره اي دارد به کتاب سيد علامه بدرالملة المنير محمدبن اسماعيل اليماني و رواياتي که وي گرد آوري کرده درباره: ظهور مهدي از آل محمد در آخر الزمان، مشخص نبودن زمان ظهور و اشاره به روايتي که مي گويد: (پيش از ظهور مهدي دجّال خروج مي کند).

آن گاه، احاديث رسيده درباره حضرت مهدي را اين گونه دسته بندي مي کند:.

1. درباره اسم، نسب، مولد، بيعت کنندگان، هجرت کنندگان باوي، سيره و صفات وي.

2. برشمارندگان ويژگيها حضرت و نشانه هاي ظهور.

3. درباره فتنه ها و حادثه هايي که پيش از ظهور پديد مي آيد.

4. ملاحمي که در زمان حضور حضرت، واقع مي شوند و نشانه نزديکي رستاخيزند.

نويسنده در ذيل هر حديثي که مي آورد، نکاتي را درباره حديث و راويان آن، يادآوري مي شود. از باب نمونه، در ذيل روايت طلحة بن عبداللّه مي نويسد:.

اخرجه الطبراني في الأوسط وفيه مثني بن الصباح وهومتروک وضعيف جداً ووثقه ابن معين في رواية وضعّفه ايضاً وليس في الحديث تصريح بذکر المهدي...). [3] .

طبراني در الاوسط، روايت را آورده است. در سند روايت، مثني بن الصباح، که کنار گذاشته شده و جداًضعيف شمرده شده، وجود دارد. در روايتي، ابن معين، او را توثيق کرده و ضعيف نيز دانسته است. در حديث، تصريح به نام مهدي نشده است.

به ديدگاههاي متصوفه و شيخيه اشاره مي کند و ابراز مي دارد:.

(آنان ديدگاه درستي نسبت به مسأله مهدي ندارند و مبناي سخنان خود را از اصول واهي گرفته اند.).

مي نويسد:.

(ما، در اعتقادات و ديدگاههاي مذهبي خويش، جز به قرآن و احاديث تمسک نمي جوييم و دين را جز از اين دو راه اثبات نمي کنيم.).

در مورد ردّ کساني که استدلال به اين روايات را درباره مهدي، نادرست مي پندارد، بويژه ابن خلدون، افزون بر آنچه يادآور شده مي نويسد:.

(اين احاديث، کمتر از احاديثي که در باب احکام شرعي مورد استناد قرار مي گيرند، نيست و معمول است که فقها، به اينگونه روايات استدلال مي کنند و آنچه راجع به جرح و تعديل راويان گفته شده، در ساير سندهاي روايات نيز، وجود دارد.

بنابراين، مسأله مهدي جاي شک و شبهه ندارد و با وجود دليلهاي بسيار، انکار آن ايستادگي در برابر نصوص مستفيضه اي است که به حد تواتر نيز مي رسد.).

سپس استناد مي کند به ديدگاه شيخ علامه محمد بن احمد السفاريني حنبلي که مجموع احاديث را موجب علم قطعي دانسته و ايمان به خروج حضرت را واجب شمرده است.

(...ما يفيد مجموعة العلم القطعي فالايمان بخروج المهدي واجب کما هو مقرر عند اهل العلم ومدون في عقائد أهل سنة والجماعة.) [4] .

مجموع احاديث، مفيد علم قطعي به وجود قيام مهدي است. از اين روي، ايمان به قيام مهدي، واجب است همان گونه که نزد اهل دانش ثابت شده و در عقايد اهل سنت و جماعت تدوين شده است.

سخن آخر را به حوادثي که پيش از خروج حضرت مهدي، رخ خواهد داد و نشانه ظهور و... اختصاص مي دهد.


پاورقي

[1] (الاعلام)، زرکلي، ج 167:6؛ (معجم المؤلفين)، ج 90:10.

[2] (موسوعة الامام المهدي)، :391، کتابخانه اميرالمؤمنين(ع) اصفهان.

[3] (همان مدرک):404.

[4] (همان مدرک):424.