بازگشت

ملاقات با امام زمان (59)


بهترين فائده تشرّف به محضر حضرت بقيّة اللّه ارواحنا فداه اين است، که انسان معارف و حقايق و معنويّت را از سرچشمه زلال حقيقت مي تواند استفاده کند، بنابراين دوستان امام زمان (عليه السّلام) بايد بکوشند که اگر توفيق ملاقات با آن حضرت را پيدا کردند، از آن سرچشمه معنويّت، کمال استفاده را بکنند و بکوشند که خود را از جميع آلودگيها پاک نمايند، زيرا با يک اشاره آن حضرت در آن وقت ممکن است انسان به کمالات معنوي و معارف حقّه برسد و سپس خطاب به آن حضرت کند و بگويد:



عارفان وصف تو از دفتر و اسناد شنيدند

ما زياقوت گهربار لبان تو شنيديم



يکي از مراجع تقليد، که راضي نيستند نامشان [1] .

در کتاب برده شود مي فرمودند:

سيّدي از اهل علم (که با دلائلي و به عقيده من خودشان صاحب قصّه هستند) مي گفتند:

براي زيارت حضرت سيّد محمّد پسر امام هادي (عليه السّلام) که در هشت فرسخي سامرّا قبّه و بارگاهي دارد پياده مي رفتم، کم کم راه را گم کردم، گرما و تشنگي به من فشار آورد، تا آنکه روي زمين بيهوش؟ افتادم و چيزي نفهميدم، ناگاه چشمم را باز کردم، سر خود را روي زانوي شخصي ديدم، که به حلقم آب مي ريزد، من از آن آب خوردم ولي تا آن روز آبي به شيريني و خوشگواري آن نخورده بودم.

سپس سفره نانش را باز کرد و چند قرص نان به من داد و بعد گفت:

اي سيّد در اين نهر آب بدن خود را شستشو بده تا خنک شوي.

گفتم:

در اينجا چون آبي نبود من از تشنگي بيهوش شده بودم و روي زمين افتاده بودم، اينجا آبي نيست.

گفت:

فعلا ملاحظه کن اين نهر آب خوشگواري است که در کنار تو جاري است.

من به آن طرف که او اشاره مي کرد نگاه کردم ديدم همان نزديک من به فاصله دو سه متري نهر با صفائي جاري است که من فوق العاده از ديدنش؟ تعجّب کردم، با خودم مي گفتم نهري به اين خوبي در کنار من بوده و من نزديک بود از تشنگي بميرم. آن آقا به من فرمود:

اي سيّد قصد کجا را داري.

گفتم:

مي خواهم به زيارت حضرت سيّد محمّد (عليه السّلام) بروم.

فرمود:

اين حرم حضرت سيّد محمّد است. من به طرفي که آن آقا اشاره مي کرد نگاه کردم، ديدم گنبد حضرت سيّد محمّد معلوم مي شود و حال آنکه مي بايست من چندين فرسخ از حرم مطهّر دور باشم.

به هر حال با هم قدم زنان به طرف حرم حضرت سيّد محمّد (عليه السّلام) به راه افتاديم، در بين راه من متوجّه شدم که آن آقا حضرت بقيّة اللّه روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء است و لذا مطالبي را آن حضرت به من تعليم دادند که من به خاطر سپردم و آن مطالب اينها است:

اوّل - تاءکيد زيادي به من مي فرمودند که:

اي سيّد تا مي تواني قرآن بخوان و خدا لعنت کند کساني را که قائل به تحريف قرآن و احاديث تحريف را جعل کرده اند.

دوّم - مي فرمودند که:

زير زبان ميّت عقيقي که نامهاي مقدّسه ائمّه اطهار (عليهم السّلام) نوشته شده باشد بگذاريد.

سوّم - مي فرمودند:

به پدر و مادر نيکي کن و اگر از دنيا رفته باشند، با خيرات و مبرّات به آنها اظهار محبّت بنما.

چهارم - مي فرمودند:

تا مي تواني به زيارت اعتاب مقدّسه ائمّه اطهار (عليهم السّلام) برو و همچنين قبور امامزاده ها و صلحاء را زيارت کن.

پنجم - مي فرمودند:

تا مي تواني به سادات و ذريّه علويّه احترام کن و تو خودت هم قدر سيادت و انتسابت را به خاندان رسالت بدان و براي اين نعمتي که خدا به تو داده است بسيار سپاسگذار باش، زيرا اين انتساب موجب سعادت و سربلندي تو در دنيا و آخرت خواهد بود.

ششم - فرمودند:

نماز شب را ترک نکن و به آن بسيار اهميّت بده و اظهار فرمودند حيف است که اهل علم، آنهائي که خود را وابسته به ما مي دانند مداومت به نماز شب نداشته باشند.

هفتم - مي فرمودند:

تسبيح حضرت زهراء (سلام اللّه عليها) و زيارت سيّدالشّهداء (عليه السّلام) را از دور و نزديک ترک نکن.

هشتم - مي فرمودند:

خطبه حضرت صدّيقه طاهره فاطمه زهراء (سلام اللّه عليها) در مسجد پيامبر اکرم (صلي اللّه عليه و آله) و خطبه شقشقيّه حضرت اميرالمؤ منين علي (عليه السّلام) و خطبه حضرت زينب (عليها السّلام) در مجلس يزيد را ترک نکن.

در اين موقع ما به نزديک درِ حرم رسيديم که ناگهان آن حضرت از نظرم غائب شدند و خود را تنها مشاهده کردم.

من اين قضيّه را از معظّم له در سنين جواني شنيده بودم و چون بعضي از هشت مطلب فوق را به اعتقاد آنکه از دو لب حضرت بقيّة اللّه روحي لتراب مقدمه الفداء بيرون آمده مقيّد بودم که عمل کنم فوائد زيادي بردم، بخصوص از بعضي آنها که بين مردم معروف نبوده و يا به آن اهميّت نمي دادند، مثل زيارت امامزاده ها و احترام به سادات.


پاورقي

[1] ايشان در زمان حيات راضي نبودند که نامشان در کتاب برده شود ولي چون در زمان چاپ

چهاردهم اين کتاب از دنيا رفته بودند و اجازه داده بودند که نامشان بعد از فوت ذکر شود

لذا مي گوئيم که اين مرجع تقليد مرحوم آية اللّه العظمي آقاي نجفي مرعشي بوده اند خدا

ايشان را رحمت کند.