بازگشت

ملاقات با امام زمان (44)


مردم شيعه وظيفه دارند که وقتي مرجع تقليدشان از دنيا رفت براي اوّلين عمل عبادي خود مرجع تقليد اعلمي را تعيين کنند و احکام اسلام را از او پيروي نمايند.

بعد از فوت مرحوم صاحب جواهر آية اللّه حاج شيخ محمّد حسن مردم به مرحوم شيخ انصاري رضوان اللّه تعالي عليه مراجعه کردند و از او رساله عمليّه خواستند.

شيخ انصاري فرمود:

با بودن سيّد العلماء مازندراني که از من اعلم است و در بابل زندگي مي کند من رساله عمليّه ندارم و اين عمل را انجام نمي دهم.

لذا خود شيخ انصاري نامه اي براي سيّد العلماء به بابل نوشت و از او خواست، که به نجف اشرف مشرّف شود و زعامت حوزه علميّه شيعه را به عهده بگيرد.

سيّدالعلماء، در جواب نامه شيخ انصاري نوشت:

درست است من وقتي در نجف بودم و با شما مباحثه مي کردم، از شما در فقه قويتر بودم، ولي چون مدّتها است که در بابل زندگي مي کنم و جلسه بحثي ندارم و تارک شده ام شما را از خود اعلم مي دانم، لذا بايد مرجعيّت را خود شما قبول فرمائيد.

شيخ انصاري در عين حال فرمود:

من يقين به لياقت خود براي اين مقام ندارم، لذا اگر مولايم حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) به من اجازه اجتهاد بدهند و مرا براي اين مقام تعيين کنند، من آن را قبول خواهم کرد.

روزي معظّم له در مجلس درس نشسته بود و شاگردان هم اطرافش نشسته بودند، ديدند شخصي که آثار عظمت و جلال از قيافه اش ظاهر است وارد شد و شيخ انصاري به او احترام گذاشت، او در حضور طلاّب به شيخ انصاري رو کرد و فرمود:

نظر شما درباره زني که شوهرش مسخ شده باشد، چيست؟ (اين مساءله به خاطر آنکه مسخ در اين امّت وجود ندارد در هيچ کتابي عنوان نشده است.) لذا شيخ انصاري عرض کرد که:

چون در کتابها اين بحث عنوان نشده من هم نمي توانم، جواب عرض کنم.

فرمود:

حالا بر فرض يک چنين کاري انجام شد و مردي مسخ گرديد، زنش؟ بايد چه کند.

شيخ انصاري عرض کرد:

به نظر من اگر مرد به صورت حيوانات مسخ شده باشد، زن بايد عدّه طلاق بگيرد و بعد شوهر کند چون مرد زنده است و روح دارد، ولي اگر شوهر به صورت جماد درآمده باشد، بايد زن عدّه وفات بگيرد زيرا مرد به صورت مرده درآمده است.

آن آقا سه مرتبه فرمود:

انت المجتهد. انت المجتهد. انت المجتهد. يعني:

تو مجتهدي و پس از اين کلام آن آقا برخاست و از جلسه درس بيرون رفت.

شيخ انصاري مي دانست که او حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) است و به او اجازه اجتهاد داده اند، لذا فورا به شاگردان فرمود:

اين آقا را دريابيد شاگردان برخاستند هر چه گشتند کسي را نديدند.

لذا شيخ انصاري بعد از اين جريان حاضر شد که رساله عمليّه اش را به مردم بدهد تا از او تقليد کنند.

(نقل از کتاب گنجينه دانشمندان جلد 8)