امام و سازمان هرم گونه او
از مجموع روايات و نصوص تاريخي براي محقق آشکار ميشود که امام عليه السلام در تنظيمات تشکيلات و ارتباط و تماس خود با پايگاههاي مردمي و پيروان خويش تاکيد مي کرد که در سازمان،نظام هرمي را رعايت کنند.او خود (ع)،در قله و راس هرم به عنوان رهبر، کارهاي خود را در خفاو به طور سري انجام ميداد و فرمانها و دستورها و رهنمودهاي خود را بطورمستقيم به نواب خود صادر ميکرد.ديگران به منزله شاخ و برگها بين او وکيلان او که در مناطق دور پراکنده بودند،حلقه پيوند بين امام و پايگاههاي وسيع مردمي بودند.
انتخاب افراد به وسيله امام (ع) براي تصدي سفارت و بر عهده گرفتن وکالت مخصوص،بر اساس ژرفاي اخلاص و وفاداري آنان و قدرت و توانائي به تحمل شکنجه بود تا اگر به دست ماموران افتند،توانائي تحمل آزار و زندان را داشته باشند.
امام (ع) شرط نميکرد که نايب بايد از نظر فقاهت داناتر يا از نظر دانش،دانشمندترين باشد. زيرا،نيابت جز وساطت در تبليغ چيزي ديگر نبود.لذاامام (ع) جايز ميدانست که آن سمت را با وجود اشخاص فاضل تر،به کساني که درجه فضلشان کمتر است واگذارد.يعني به کساني واگذارد که اخلاصي عميق و اراده اي نيرومند داشته باشند.ازين رو عده اي به ابو سهل نوبختي اعتراض کرده گفتند:اين امر چگونه رخ داده است.چگونه آنرا به شيخ ابو القاسم حسين بن روح داده اند نه به تو؟او گفت:آنان داناترند و بهتر ميدانند چه کسي را انتخاب کنند.اما من کسي هستم که با دشمنان ملاقات و مناظره ميکنم واگر جاي او را همچنان که ابو القاسم ميداند،مي دانستم و تحت فشار قرارميگرفتم،شايد جاي او را نشان ميدادم.اما ابو القاسم،اگر حجت زير دامانش باشد و او را تکه تکه کنند،او را نشان نميدهد. [1] .
مسئوليت نواب در آن سازمان کلي و عمومي بود حال آنکه مسئوليت وکيلان مخصوص بود و فقط منطقه آنان را در برميگرفت.وظيفه وکيل درسازمان،فراهم آوردن آسانکاري لازم براي کار و وظيفه نايب و گسترش کاراو بود.بخصوص که شرايط کار پنهاني،آزادي و حرکت و تماس مستقيم باپايگاههاي مردمي را که در شهرهاي گوناگون اسلامي منتشر بود مانع ميشد.
پس کار وکيلان و فعاليت آنان در اتصال دادن تعاليم و راهنمائيها و رهنمودهادر گسترده ترين مقدار ممکن،بزرگترين اثر را داشت.
علاوه بر اين،انديشه اتخاذ نظام نوابي در سازماندهي هرمي،به مخفي نگاهداشتن و سري بودن و حفظ کردن نام و حفظ شخص سفير کمک ميکرد.
پس،فرد متعلق به پايگاههاي مردمي و آشنا به انديشه نيابت،حداکثر کاري که مي توانست انجام دهد تماس گرفتن با يکي از نايب ها بود،بي آنکه نام نايب يا کار و محل سکونت او را بداند» [2] .
اموال و حقوق شرعي به امام (ع) ميرسيد تا بوسيله سفيران،سپس توسطوکيلان توزيع شود و به مصرف واقعي خود برسد و در محل خود خرج شود.
قسمتي از آن اموال به طور مستقيم به دست امام (ع) ميرسيد و قسمتي را نايب بر وفق قواعد و احکام اسلامي در صرف حقوق مصرف ميکرد.نيز از وظايف نواب،گرفتن سؤالات و رساندن آن به امام (ع) و از امام به مردم بود.سؤالات شامل سؤالات فقهي و عقيدتي و غيره بود که از امام (ع) پرسش ميشد.
پاورقي
[1] غيبت از طوسي ص 240 و بحار الانوار ج 13 ص 98.
[2] منتهي المقال ج 1 ص 241.