سازماندهي
سازمان عبارت است از گروهي متشکل از دو يا چند تن که در محيطي با ساختار منظم و از پيش تعيين شده براي اهداف گروهي با يکديگر همکاري ميکنند. هنگامي که مديران منابع مادر را با تلاش افراد (دست کم دو نفر يا بيشتر) به منظور رسيدن به هدفها ترکيب ميکنند عمل سازماندهي انجام ميشود.
در ذيل عنوان سازماندهي، مباحثي از قبيل ساختار سازماني، اهداف ساختاري تقسيم کار، اختيار و مسئوليت و نيز بحث وحدت فرماندهي و بحث قدرت مطرح مي شود که در اين مقاله، به فراخور، اشارهاي به آنها خواهد شد.
1ـ سازمان آن حضرت طبق تعريف فوق، اولين عنصرسازمان افراد آن هستند.
وقتي که قائم آل محمد (ص) ظهور کند خداوند او را با ملائکه مسومين مردفين و منزلين و کروبين در حالي که جبرئيل جلو، ميکائيل از طرف راست و اسرافيل در طرف چپ اوست ياري ميفرمايد رعب آن حضرت به اندازه يک ماه از طرف چپ ميرود و ملائکه مقربين، در پيش روي آن حضرت هستند.
2ـ اصحاب قائم سيصد و سيزده نفر از فرزندان عجم ميباشند. بعضي از ايشان را در روز با آشنايي با نام خود و نام پدر و نسب و شمائل در ابر سوار مي کنند و به مکه ميبرند و بعضي در رختخواب خود خوابيده، نابهنگام در مکه ديده ميشوند، بدون ميعاد و سابقه قرار داد.
3ـ اولين کسي که با قائم (ع) بيعت ميکند جبرئيل است و سپس فرشتگان و نجباي جن و آنگاه نزديکان و ياران آن حضرت.
4ـ مفضل از امام صادق (ع) پرسيد: آقاي من، آيا فرشتگان و جنيان هنگام ظهور مهدي براي مردم ظاهر ميشوند؟ امام فرمود به خدا سوگند آري و با مردم گفتگو خواهند کرد، آنچنان که با هم سخن ميگويند. مفضل گفت: آيا فرشتگان همراه با مهدي (ع) حرکت خواهند کرد؟ امام فرمود: آري، مابين کوفه و نجف فرود ميآيند و تعدادشان چهل و شش هزار فرشته و شش هزار جن است.
5ـ وقتي قائم ما اهل بيت قيام کند، به محلهاي از کوفه ميرود، به پا مي ايستد و با دست مبارکش به جايي اشاره ميکند که بکنيد آنجا را. حفر مي نمايند. دوازده هزار شمشير و دوازده هزار کلاه خود از آنجا خارج ميکنند که به دوازده هزار از عجم و موالي (ايرانيان) مي پوشانند.
6ـ شيعيان ما در زمان سلطنت قائم (ع) بزرگان اهل زمين و حکام بر آنها خواهند بود به هر مردي از آنها از جانب خداوند قوت چهل مرد داده مي شود.
حضرت ابوجعفر (ع) فرمود: شيعيان، قبل از ظهور، مرعوب دشمنان ما هستند؛ اما وقتي امر ما واقع و مهدي آل محمد (ع) ظاهر شد، هريک از شيعيان ما از شير با جرأتتر و از نيزه برندهتر ميشوند، دشمنان ما را لگدکوب مي کنند و آنها را با دست ميکشند.
7ـ گويا قائم را بر فراز تپهاي در کوفه ميبينم که زره رسول خدا (ص) را پوشيده است و سوار بر اسبي سياه است و چنان جنبش ايجاد ميکند که ساکنان هر سرزمين او را در ميان خود ميبينند. پرچم رسول الله را به اهتزاز درميآورد و هيچ مؤمني باقي نميماند، جز آنکه دلش همچون آهن سخت خواهد شد و قدرت چهل مرد را پيدا خواهد کرد. سيزده هزار و سيصد و سيزده فرشته همراه او (براي ياريش) خواهند بود؛ فرشتگاني که با نوح در کشتي بودند و با ابراهيم هنگامي که در آتش انداخته شد و نيز فرشتگاني که هنگام شکافته شدن دريا با موسي بودند و نيز آنها که با عيسي هنگام عروج به آسمان بودند و چهارهزار فرشتهاي که روز عاشورا به ياري حسين شتافتند، اما حسين (ع) به آنها اجازه جنگيدن نداد. تمام اين فرشتگان در زمين منتظر قيام قائم (عج) هستند.
8ـ چون قائم (عج) ظهور کند و داخل کوفه شود، خداوند از گورستان وادي السلام هفتاد هزار صديق را زنده ميکند که همگي از اصحاب و انصار او مي شوند. شيخ مفيد (ره) نيز در کتاب ارشاد روايت کرده است که بيست و هفت نفر از قوم موسي و هفت نفر از اصحاب کهف و يوشع بن نون و سلمان و ابودجانه و مقداد و مالک اشتر از انصار آن حضرت خواهند بود و فرمانرواي کشورها ميشوند.
9ـ هرگاه قائم (عج) قيام کند، خداوند به فرشتگان فرمان ميدهد که بر مؤمنين سلام کنند و با آنان در نشستهايشان همنشين شوند و هرگاه که يکي از مؤمنان نياز و درخواستي [از حضرت] داشته باشد، قائم (عج) فرشتهاي را به سراغ او ميفرستد تا او را نزد قائم ببرد. سپس نيازش برآورده ميشود و مجددا به محل کار خود برگردانده ميشود. برخي مؤمنان در ابرها سير ميکنند و برخيشان با فرشتگان ميپرند و برخي نيز با فرشتگان راه ميروند؛ بعضي از مؤمنان از فرشتگان سبقت ميگيرند و بعضي نيز مورد مراجعه فرشتگان براي تحاکم و قضاوت قرار ميگيرند. در آن زمان، مؤمن نزد خداوند از فرشتگان گراميتر است و قائم (عج) بعضي از مؤمنان را حاکم و قاضي بين صدهزار فرشته قرار ميدهد.
10ـ ياران مهدي، مرداني هستند فولاددل که همه وجودشان يقين به خدا است. مرداني سخت تر از صخرهها که اگر به کوهها روي آورند، آنها را از جاي برميکنند، درفش پيروزمند آنها به هر شهر و پايتختي روي مينهد، آنجا را به سقوط وادارد. گويي آنان مردان عقابان تيزچنگند که بر مرکبها سوار شدهاند. اين شيرمردان پيروز و عقابان تيزچنگ براي تبرک و فرخندگي، دست خويش به زين اسب امام ميکشند و بدين سان، تبرک ميجويند. آنان او را در ميان ميگيرند و جان خويش را در جنگها پناه او ميسازند و هرچه اشاره کند با جان و دل انجام ميدهند.
اين اخبار از سازمان آن حضرت، ياران حضرتش و سازماندهي ويژهاي که در زمان ظهور تحقق مييابد خبر ميدهند که نکات ذيل (مخصوصاً در رابطه با عدالت) از آن قابل برداشت است:
الف ـ ياران آن حضرت از همه اديان و اقوام هستند: يهود، نصاري، اصحاب کهف، يوشع بن نون، سلمان، ابودجانه و مقداد و مالک اشتر (طبق حديث8) و نيز فرشتگان، (مانند جبرئيل، ميکائيل، اسرافيل) (حديث 4 و 9) جنيان (حديث 4) ايرانيان (حديث 5) عجم (حديث 2) که شامل هر نژاد غير عرب ميشود و بسياري از آنها پرونده و نام و نشان دارند (حديث 2) و خيلي جاها و مليتها و اقوام ديگر که از احاديث ديگر قابل برداشت است. اين امر حاکي از يک نوع عدالت در سازماندهي است که آن حضرت نيروهاي خويش را صرفاً از يک نژاد و قوم خاص پذيرش و گزينش نميکند و به شايستگي توجه ميکند و شايستهسالاري را اعمال ميکند و «شايسته سالاري» معياري مبتني بر عدالت است که معيارهاي خويشاوندگرايي و رابطهگرايي و امثال ذلک را در گزينش کنار ميزند.
سيد محمد صدر در فصلي از کتاب ارزنده تاريخ ما بعد الظهور به بيان خصال ياران حضرت مهدي (ع) پرداخته است و تحليلي در ذيل اخبار ارائه داده است که اخبار وارده را در بخشهاي ايمان، شجاعت، عبادت و ميزان فرمانبرداري تقسيم کرده و نشان داده است که هيچ تبعيض و ترجيح بلا مرجّح در سازمان انساني آن حضرت، چه سازمان اداري، چه نظامي و... وجود ندارد. ما در اين مقاله به اين اخبار در بحث انگيزش خواهيم پرداخت. بنابراين عدالت در سازماندهي و گزينش ياران اولين قاعده استخراج شده اين مقال خواهد بود.
بـ اينکه در حديث 6 آمده است: «شيعيان ما در زمان سلطنت قائم بزرگان اهل زمين و حکام آنها خواهند بود» منافاتي با شايسته سالاري ندارد و دال بر تبعيض و ترجيح بيمورد نيست؛ چراکه اولاً شيعيان شامل تمامي نژادها و قوميتها و کشورها و زبانها خواهد شد و منحصر به گروهي خاص نيستند.
ثانياً شيعيان کابينه اصلي و نيروهاي کليدي را تشکيل ميدهند و از همه ساکنان ارض استفادههاي به جاي خود در سازمان حضرت مهدي (عج) خواهد شد.
ثالثاً علت دادن کليدها و پستهاي اصلي به شيعيان، حقانيت و امتيازات معنوي و سابقه مبارزاتي (عقيدتي) آنها است. آنها منتظران واقعي بودهاند که در زمان طولاني غيبت کبري، به انتظار فرج به عنوان افضل اعمال دل مشغول بودهاند و با ادعيه، صدقه، نماز، آمادگي و غير ذلک ترجيحاتي را به دست آوردهاند که ديگر ياران مهدي ممکن است چنين ويژگي نداشته باشند. شيعيان حکم حواريون و خصيصين را دارند و در حقيقت، قاعده اصلي و کانون مرکزي سازمان حضرت هستند. ترجيح آنان با مرجح و عين عدالت است، لذا خداوند در قرآن ميفرمايد:
کساني که قبل از پيروزي انفاق کردند و جنگيدند با کساني که پس از پيروزي انفاق کردند يکسان نيستند. آنها بلند مقامتر از کساني هستند که بعد از فتح انفاق کردند و جنگيدند و خداوند به هر دو وعده نيک داد. و خدا به آنچه انجام مي دهيد آگاه است.
عدم تساوي مجاهدان قبل از فتح (و ظهور) و بعد از آن، منافات با عدالت ندارد؛ بلکه تساوي آنان ضد عدالت است. مگر نه اينکه يکي از مباني اهل عدالت «اعطاء کل ذي حق حقه» ميباشد؟ آيا حق سبق و حق سابقه در جهاد، حق نيست؟ اين را حق ترجيح نام مينهيم. در حکومت نبوي و علوي هم به صاحبان سابقه امتيازات بيشتري ميدادند. آنچه به عدالت در عين عدم تساوي اشعار دارد، تأکيد قرآن بر اين است که هر دو گروه با سابقه و بيسابقه از طرف خداوند وعده نيک دريافت ميدارند؛ هرچند در روايتي آمده که ايمان بعد از فتح نفعي ندارد.
ج ـ در روايات ما آمده که ياران مهدي «جان خويش را در جنگها پناه او ميسازند».
اين هم منافاتي با عدالت ندارد و ظلم و تبعيض محسوب نميشود. او خود طالب و مايل به حفظ جان خويش نيست؛ شمشير او علامت جهاد و فداکاري اوست. اين ياران مهدي هستند که حفظ او را حفظ اسلام و نظام ميدانند. چگونه ميشود وجود مقدسي را که همواره در انتظارش بودهاند به دم تيغ بسپارند. سيد محمد صدر معتقد است:
«شايد مقصود روايت اين باشد که حفظ جان امام (ع) فعاليت و تلاشي است مستقل که ياران ايشان انجام ميدهند» تا به جهت استفاده از علوم و تعاليم و دستوراتش برگرد وجود او حلقه زده و علاوه بر اين، با ايثار و اخلاص تمام جان او را نيز حفظ نمايند... چون امام را مظهر تمامعيار عدل و کمال مي بينند. بدين سبب، در مقابل او، خضوع کامل دارند: «هم اطوع له من الامة لسيدها».
د ـ در حديث 10، برتري مؤمنان بر فرشتگان در سازمان مهدي (عج) طرح شده است و فرشتگان در خدمت ياران او هستند. اين نيز بيانگر نوعي عدالت است؛ چرا که فرشتگان که گناه نميکنند. قدرت آن را ندارند. ولي ياران مهدي (ع) که با وجود قدرت بر گناه و عصيان، اين گونه مطيع و معصوم هستند، قطعاً برترند. همچنين در آغاز خلقت هم مسجود فرشتگان بودهاند و بعد از طي سيکل طولاني، حق به حقدار ميرسد و فرشتگان کارگزاران مؤمنان مي شوند، همانگونه که درخدمت اهل عصمت و طهارت بودند. آنان در خدمت رسول خدا (ص) بودند و در جنگهاي متعدد (حديث 7) و در خدمت نوح و ابراهيم و عيسي بودند و در خدمت حضرت حسين بن علي بودند (حديث 7) ولي حسين نپذيرفت. اين جلوه از عدالت است آن هم به معناي قرار دادن هر چيز در جاي خود که فرشتگان جاي واقعي شان خدمت به مؤمنان است. اين معناي از عدالت در کليه گزينشهاي حضرت مهدي (عج) مطرح است که نمونهاي از آن را در گزينش شيعيان به بحث گذاشتيم که پستهاي کليدي را اشغال ميکنند.
هـ يکي ديگر از جلوههاي عدالت در حديث 8 ذکر شده که «خداوند از گورستان وادي السلام هفتاد هزار صديق را زنده ميکند که همگي از اصحاب و انصار او مي شوند». اگر از وادي السلام الغاء خصوصيت شود، مردگاني که هر صبح مخلصانه در دعاي عهد ترنم کردهاند که:
«گر مرگ بين من و مولايم فاصله شد، همان مرگي که براي بندگان حتمي و آمدني است پس مرا از قبرم خارج کن تا با زرهاي مثل کفن و شمشير و نيزه آماده و آخته در دست به آقايم لبيک بگويم. هرجا باشم (دور و نزديک)».
اين دعا که از حنجرههاي پاک منتظران بلند ميشده است، مورد استجابت قرار ميگيرد و در رکاب او قرار ميگيرند و اين هم عدالت است که به معناي مساوات است و عدم تبعيض و فرقگذاري چه فرق است بين مردگان و زندگان در بهرهوري از فيض لبيک به معصوم؟ چگونه است آنان که نه در کربلا بودند تا شهيد شوند و نه در زمان ظهور زنده بودند تا در رکاب حضرت باشند با آنهمه عشق از فيض جهاد درمحضر امام (عج) محروم باشند. عدالت اقتضا ميکند که آنها هم با حضرت باشند. اين حديث براي منتظران بسيار انگيزاننده است که بدانند خداوند اجر آنها را ضايع نميکند.
وـ يکي ديگر از جلوههاي عدالت حضور زنان در سازمان آن حضرت است که از 313 نفر، در نقلهاي مختلف، 13 نفر، 50 نفر و... هستند. به هر حال، اين زنان در جنگ هم شرکت دارند و مسئوليتهايي را هم علي القاعده بر دوش دارند البته به تناسب شأن و توان آنها.... به هر حال زناني که در احد بودهاند (مثل نسيبه) و پيامبر حضورشان را تأييد کرده است و در کربلا بوده اند (مثل زينب و ام کلثوم فرزندان علي (ع)) به همين مناط، در رکاب آن حضرت هستند و تبعيض در اين زمينه نيست. اعمال اين عدالت در سازماندهي حضرت به معناي اعمال مساوات و برابري اجتماعي است.