بازگشت

عدالت چيست؟


دادن حق هر ذيحق؛

نهادن هرچيزي در جاي خود؛

موزون بودن (تعادل و تناسب و توازن)؛

ميانه روي بين افراط و تفريط (اعتدال)؛

تساوي و نفي هرگونه تبعيض (تفاوت قائل نشدن بين افراد)؛

رعايت استحقاق در افاضه وجود (عدل در تکوين)؛

عدم ارتکاب کبيره و عدم اصرار بر صغيره (عدالت فردي و فقهي)؛

برابري اجتماعي (قسط، عدالت اجتماعي و قضايي و سياسي و اقتصادي)؛

رعايت مفاسد و مصالح در قانون‌گذاري (عدل در تشريع)؛

نقطه تعادل و تلاقي تمام فضائل (مثلا عفت، شجاعت و حکمت که اوساط اخلاقي هستند، قدر جامعي به نام عدالت دارند) (نظريه عدالت ارسطو).

اين منظومه‌اي از عدالت آفاقي و انفسي تکويني و تشريعي، فردي و اجتماعي، اخلاقي و اعتقادي است. نقل جمع‌بندي استاد شهيد مطهري در مفهوم عدالت جالب است (عدالت آنجا که به توحيد يا معاد مربوط مي‌شود، به هستي و آفرينش شکل خاص مي‌دهد و نوعي جهان‌بيني است. آنجا که به نبوت و تشريع و قانون مربوط مي‌شود، يک مقياس و معيار قانون‌شناسي است... آنجا که به امامت و رهبري مربوط مي‌شود، يک شايستگي است. آنجا که پاي اخلاق به ميان مي‌آيد، آرماني انساني است و آنجا که به اجتماع کشيد، يک مسئوليت است).

امام خميني (ره) مي‌فرمايد:

اسلام خدايش عادل است، پيغمبرش هم عادل است، معصموم و امامش هم عادل است، قاضي‌اش هم معتبر است که عادل باشد، فقيهش هم معتبر است که عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد، امام جماعتش هم معتبر است که عادل باشد، امام جمعه‌اش هم بايد عادل باشد. از ذات مقدس کبريا گرفته تا آن آخر زمامدار بايد عادل باشد، ولات آن‌هم بايد عادل باشند.

بنابراين امام عادل امامي است که حق هر ذي‌حقي را مي‌دهد يا پامال نمي‌کند. هر فرد يا چيزي را در جاي خود قرار مي‌دهد. از لحاظ رفتاري و منش و روش متوازن و متعادل است. از لحاظ نفساني، گرد گناه نمي‌گردد. فضايل را در خويش نهادينه کرده است. در اجتماع، اقامه قسط و برابري قضايي سياسي اجتماعي و اقتصادي مي‌کند. مساوات ايجاد مي‌کند. استحقاق‌ها را رعايت مي‌نمايد. در قانون‌گذاري رعايت مفاسد و مصالح را مي‌کند و به عبارتي، او هم قاضي عادلي است، هم زمامدار عادل و هم قانون‌گذار عادل. او عدالت را از خداوند اقتباس کرده است که در اداره هستي و انسان به عدالت و رحمت تکيه دارد و همگان را به عدل امر مي‌کند.

«همانا خداوند به عدالت و احسان امر مي کند».

«اي کساني که ايمان آورده‌ايد، همواره براي خدا قيام کنيد و از روي عدالت گواهي دهيد. دشمني با جمعيتي، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت کنيد که به پرهيزگاري نزديک‌تر است و از معصيت خدا بپرهيزيد که خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد با خبر است».

از آنچه تا به حال گفته شد (عدالت در بينش، عدالت در روش و عدالت در ارزش)، نتيجه مي‌شود در (اخلاق و احکام و عقائد)، عدالت شاه نکته است، روح و جان است. بيهوده نيست که گفته شده «بالعدل قامت السموات و الارض» و گزاف نيست که شيعه را عدليه خوانده‌اند. گويا عدالت ممتازکننده‌ترين عنصر انديشه شيعي از غير آن است.