بازگشت

انگيزش


چهارمين وظيفه يک مدير انگيزش است. انگيزش از ساده ترين و در عين حال پيچيده ترين وظايف مديريت است. به اين دليل ساده است که مردم به سوي رفتاري که احساس کنند پاداشي در پي‌دارد برانگيخته مي شوند. بنابراين؛ برانگيختن شخص نبايد کار چندان دشواري باشد؛ فقط بايد مشخص شود که شخص چه مي خواهد تا بتوان از آن به عنوان پاداش و انگيزه استفاده کرد. در همين مرحله نيز انگيزش پيچيده مي‌شود؛ چرا که آن چه را که يک نفر به عنوان پاداش مهم تلقي مي کند، ممکن است براي شخص ديگري مهم نباشد. افراد از نظر چگونگي پيش بيني موفقيت خود با هم متفاوتند. با اين حال علي رغم پيچيدگي انگيزش، ترديدي نيست که انگيزش اساس مديريت است. اگر مديران نتوانند به گونه اي کارکنان را تشويق به کار کنند، در مديريت موفق نخواهند شد. دربارة انگيزش، نظريات متفاوتي ابراز شده است؛ ويکتور روم، مازلو، فردريک هرزبرگ، مک کلاند، وسل گلرمن و گري دسلر که مشهورترين آن‌ها نظريه ابراهام مازلو است که براساس سلسله مراتب نيازها از مادي به معنوي تنظيم شده است. او معتقد است تامين نياز عمده ترين عامل انگيزش است. خاصيت انگيزش اين است که افراد بدون خستگي و بيهودگي با عشق و علاقه نهايت توان را به کار مي گيرند تا نيازهاي خود را تامين کنند در نظريه مديريت رحماني بالاترين انگيزش به برآورده شدن متعالي‌ترين نيازها اختصاص يافته است. در حکومت مهدوي انگيزش ياران مهدي به اوج مي رسد.

36ـ مفضل بن عمر از امام صادق (ع) سوال کرد آقاي من حضرت مهدي (عج) از کجا و چه‌گونه ظهور مي کند؟ امام (ع) فرمود:

اي مفضل تنها ظاهر مي شود و تنها به خانه خدا مي آيد و تنها وارد کعبه مي شود و آن روز را به تنهايي به شب مي رساند. چون شب فرا آمد و مردم همه خواب رفتند جبرئيل و ميکائيل و صفوف فرشتگان از آسمان نزد او فرود مي آيند. جبرئيل به او مي‌گويد: آقاي من سخنت روا و امرت نافذ است. آن حضرت دست مبارک بر صورت خود مي کشد و مي گويد: ستايش خداي را که وعده خويش استوار فرمود و زمين را در قبضه ما گذاشت. در هر کجاي بهشت که بخواهيد منزل مي‌گيريم چقدر خوب است اجر و پاداش عمل کنندگان در بين رکن و مقام مي ايستد و به آواز بلند مي گويد: اي جماعت نقبا، اي خاصان و آنان‌که شما را (خداوند) پيش از ظهور براي نصرت من ذخيره کرد، از صميم دل و اطاعت کامل نزد من آييد. صداي مبارک آن حضرت در شرق و غرب عالم به آن ها مي رسد، بعضي از آن‌ها در محراب به عبادت مشغول و بعضي در رختخواب مي‌باشند. به همين يک صدا همه آواز او را مي شنوند، دعوتش را اجابت کرده و اندازة يک چشم بر هم زدن به مکّه مي آيند. همة آنان پيش او در بين رکن و مقام حاضر مي شوند. خداوند امر مي‌فرمايد نوري از آسمان تا زمين ستون وار کشيده شود و به آن نور همة مؤمنان که در روي زمين هستند روشنائي مي‌گيرند و نوري از آن به اندرون خانه هاي مؤمنان بتابد و دل هاي آنان به تابش آن نور خرم و خرسند مي شود.

37. گويا مي بينم که اصحاب قائم (عج) را که بين آسمان و زمين را پر کرده اند. چيزي نيست مگر مطيع آن‌ها حتي درندگان زمين و هوا همه چيز و همه کس درصدد تامين رضايت آن ها هستند. زميني بر زميني ديگر فخر مي کند و مي گويد امروز بر من يکي از اصحاب قائم (عج) گذشته است.

38. فرج ما هنگامي است که صاحب اين امر (قائم) با ميراث هاي پيامبر اکرم (ص) از مدينه خارج شده رهسپار مکه معظمه گردد، راوي پرسيد: ميراث پيامبر اکرم (ص) چيست؟ فرمود: شمشير، زره، عمامه، بُرد، تازيانه، پرچم، کمان و زين است. آن حضرت چون وارد مکه شد شمشير را از غلافش در مي آورد، زره و بُرد و عمامه را مي پوشد، پرچم را برافراشته تازيانه را به‌دست مي گيرد و از خداي تبارک و تعالي اذن ظهور مي طلبد.

39. امام باقر (ع) فرمود:

زماني که قائم ما قيام کند دستش را بر سر بندگان قرار مي دهد، پس عقل‌هاي آن ها را جمع مي کند و خواسته هاي آنان با اين کار کامل مي شود.

40. امام صادق (ع) در حديثي طولاني که در آن آمار ياران حضرت مهدي (عج) را به تفصيل کشورهاي آن ها ذکر کرده است. در ضمن آن ابوبصير مي پرسد:

فدايت شوم آيا در زمين غير از آنان کسي مؤمن نمي باشد؟ فرمود: بلي، ولي اينان کساني اند که خداوند قائم (عج) را از ميانشان برگزيد. و آنان نجبا، قضاة، حکّام و فقها در دين هستند. خداوند ظاهر و باطن آنان را پاک کرده به‌گونه اي که هيچ امر و حکمي بر آنان مشتبه نمي شود. هر کدام از آنان خودش را با 300 نفر برابر مي‌داند.

تا اين‌جا، چهل حديثي که آورده شد، چهار وظيفة يک مدير اسلامي و مهدوي روشن گرديد. وظيفه پنجم که رهبري است، در حقيقت مجموعه اين چهار وظيفه و چهل حديث است. البته در اين نوشته فرصت اين مختصر مجال پرداختن به آن را نمي دهد.

انگيزش هم از اين احاديث خاص برداشت مي‌شود و هم از مجموعه چهل حديث. وقتي امامي عادل باشد. خصايص رسول خدا (ص) را داشته باشد تمام ودائع رسول خدا (ص) را با خود حمايل کرده باشد، (حديث 38) آن برنامه عادلانه و آن نظارت عدالت محور و آن سازماندهي مبتني بر اعتدال را داشته باشد، بديهي است که همه به فرمانش در آيند. وقتي مساوات برقرار شود، هر کس به حق خود برسد و در جاي خويش قرار گيرد. چگونه ممکن است که انگيخته نشود. وقتي مهدي (عج) ظهور کند از مکه صدا زند هر جا باشد خود را برساند (حديث 32) ?اينما تکونوا يأت بکم الله جميعاً? وقتي آن امام همام دست شفقت و قدرت بر سرها مي‌کشد، عقل و انديشه را جمع مي کند، عقل جمعي را به عقل فردي برتري مي‌دهد و آرزوهاي کودکانه و دراز را به آرزوهاي واقعي و شرعي تبديل مي کند (حديث 39). چگونه جهش و جنبش در ياران ايجاد نشود و جان خود را پناه او قرار ندهند؟ (حديث 10) و هرچه را اشاره کند با جان و دل انجام ندهند. (حديث 10).

بي ترديد اصلي ترين عامل انگيزش، وجود عدالت است که در تار و پود نظام مهدوي مشهود است. در سازماندهي، نظارت برنامه ريزي، رهبري و هماهنگي، اين عنصر است که ياران او را به اهتزاز و ابتهاج در مي‌آورد.

اگر ملاک انگيزش را تامين انواع نيازها بدانيم، طبق حديث 23 اين نيازها کامل اشباع مي شود و طبق حديث 9 (هرگاه که يکي از مومنان نياز و درخواستي از حضرت داشته باشد قائم (عج) فرشته اي را به سراغ او مي فرستد تا او را نزد قائم (عج) ببرد پس نيازش برطرف خواهد شد. و مجددا به محل کار خود برگردانده خواهد شد). لذا مانعي از انگيزش وجود ندارد. واضح است که برطرف کردن نيازها جلوه اي تمام از عدالت و مساوات و برابري است. به عکس، ظلم، اجحاف و تبعيض در فروکاهيدن انگيزه هاي انقلابي و فداکارانه بسيار موثر است و چون امام مهدي (عج) مظهر عدل، بلکه خود عدل است، عدل مشتهر و منتظر است. او ظلم و جور فراگير را ريشه کن مي کند خواه ناخواه، همه به شکل اعجاب انگيزي برانگيخته مي‌شوند. خداوند در قرآن چنين مي‌فرمايد:

اي کساني که ايمان آورده ايد هر کدام از شما از دينش برگردد خداوند به زودي قومي را جايگزين آنان مي کند که دوستشان مي دارد و آنان نيز خدا را دوست مي دارند. آنان در نزد مؤمنان فروتن هستند و در برابر کافران سربلند در راه خدا مجاهدت مي کنند و از ملامت سرزنش کنندگان نمي‌هراسند. اين فضل الهي است که به هر کس بخواهد عطا مي کند.

که عده اي از مفسران اصحاب مهدي را مصداق بارز اين آيه مي‌دانند.