اشاره
مهدي به عنوان مظهر انسان کامل، عاليترين نوع مديريت را عرضه مي کند. نقطه ثقل مديريت کامله آن حضرت (عدالت تمام عيار) است. عدالت معاني متنوعي دارد. (ميانه روي در امور) مساوات و عدم تبعيض، عدم ارتکاب کبيره و عدم اصرار بر صغيره، نهادن هر چيزي در جاي خود، دادن حق هر ذيحق، برابري اجتماعي (قسط) رعايت مفاسد و مصالح در قانون گزاري، نقطه تعادل تمامي فضائل، تناسب و توازن و... و نيز وظائف مديريت عبارتند از (سازماندهي) برنامه ريزي، نظارت رهبري و انگيزش.
در اين مقاله سعي شده است براي تبيين مدل (مديريت عادلانه مهدوي) وظايف پنج گانه مديريت را با احتساب مفاهيم متنوع عدالت، ترکيب و تحليل شود و اثبات گردد که در همه ابعاد فردي و اجتماعي، اخلاقي و سازماني، دروني و بيروني، اقتصادي و سياسي، مادي و معنوي، مديريت آن حضرت عدالت محور بوده است، معيارهايي مانند شايسته سالاري، فراواني اقتصادي، امنيت، آباداني، معنويت، پيشرفت، خدمت، عدم ظلم و ستم، بسط علم و آگاهي، رشد و تعالي همه جانبه توسعه چند بعدي و... در سايه ترکيب عالي عدالت و مديريت در حکومت آن حضرت پديد مي آيد.
در اين نوشتار از باب تيمن به چهل حديث از احاديث مديريتي آن حضرت استناد شده است که خود يک نوع از اربعينيات محسوب مي شود. به اميد تحقق زود هنگام آن مديريت و آن عدالت.
طبق وعده هاي وحياني و معصومانه، مدينه فاضله مهدوي سرانجام تشکيل خواهد شد و انتظار بشريت به پايان مي رسد. البته «مدينة المهدي» به نوعي تکرار يا تداوم «مدينة النبي» است. پس مدينه فاضله مصداقي در گذشته و آينده دارد. براي اطلاع از «مدينه در پيش» ميتوان نگاهي به «مدينه در پس» انداخت؛ نسخه برابر اصل است؛ دو باني و معمار هم نام و همراه هم کنيه، با يک عمامه و زره و شمشير و اسب و قرآن و برنامه، يکي خاتم الانبيا و ديگري خاتم الاوصيا، يکي صاحب «ولاية کلية بالاصالة» و ديگري «صاحب ولاية کلية بالتبعية»، يکي «مشبه» و ديگري «مشبه به»، با وجود شباهت فراوان که در اخبار آمده است. تنها تفاوت در «کميت» است؛ در «کيفيت» همهچيز مثل و مانند هم است. تفاوت در زمان و مکان و اندازه است. درست مثل عکس که بزرگ مي شود. کيفيت يک عکس (30 در40) همان کيفيت عکس (3 در4) است، بزرگ شده است با رعايت همه اصول و قواعد و غيره. اگر بخواهي بداني مهدي (ع) چه ميکند ببين نبي (ص) چه کرده است.
اما براي اطلاع از مدينه آينده، علاوه بر نمونه تاريخي نبوي، انبوهي از اطلاعات وحياني و معصوم هم به شکل پيشگويي و پيشبيني، در اختيار منتظران است. از خلال اين اخبار آسماني، چشمانداز مدينه فاضله مهدي روشن مي شود.
بنابراين شبکه اطلاع رساني وحي و عصمت، آنچه را شوقانگيز و اميدآفرين است در دسترس تشنگان عدالت مهدوي قرار داده است. اطلاع از آن هندسه عدالت و امنيت و سلامت و رفاه و علم، بشر را از وضع موجود بيزار و باشتاب به آن افق موافق سوق و شوق ميدهد. مگر نه اين که شب عاشورا، سيدالشهدا (ع) با انگشت ولوي پرده از غيب برداشت و مساکن طيبه هريک از ياران را نشان داد و آن شد که فردا در ميدان کربلا هيچکس را هواي ماندن در دنيا نبود و مسابقه شهادت و پرواز همه را گرفته بود.
آيا ميتوان از «مديريت مهدوي» و از «عدالت مهدوي» به گونهاي پرده برداشت که تنديس مقدس آن مدينه «امن و سلام» و «عدل و عقل» و... بيحجاب رخ بنمايد و همگان را واله و حيران نمايد؟ امري صعب و مشکل است. البته در فاصله دو مدينه، غدير و عاشورا و انقلاب اسلامي را داريم که هرکدام رنگي و آهنگي از مدينة المهدي را دارند.
در اين نوشتار، «مديريت» و «عدالت» واژگان اساسي هستند که ارتباطشان با هم و سپس با مهدويت مورد بحث است. گويا «مديريت عادلانه» را دنبال ميکنيم و شايد «عنصر عدالت در مديريت مهدوي» را پي ميجوييم.
اما چرا عدالت؟ مگر نه اينکه گلواژه و بيتالغزل قيام آن حضرت عدالت است؟ منتظران مگر ترانه و ترنم نميکنند که (جهان در انتظار عدالت و عدالت در انتظار مهدي) آيا مولاي ما را «عدل منتظر» يا «عدل مشتهر» نمينامند؟ معصوم چه فرموده و سروده است؟ آيا غير از اينکه (با او زمين پر از عدل و داد ميشود، بعد از آنکه پر از ظلم و جور بود)؟ آري، «عدالت» اصليترين گمشده بشريت و اکسير اعظم و کبريت احمر است. با تحقق آن، امنيت و سلامت و علم و تربيت و همه نيازهاي تاريخي ديرينه بشر تأمين ميگردد.